ادغام رشته ها ی دبیرستان؟
بازهم سخن از اجرای طرحی جدید در دوره متوسطه آموزش و پرورش و باز هم موجی از نگرانی برای دانشآموزان؛ آن هم در آستانه آغاز در مسیر تازه. روز گذشته، معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با یک رسانه از ادغام رشتههای «تجربی»، «ریاضی» و «انسانی» خبر داد؛ خبری که هنوز قطعی نشده است و اجرای آن اما و اگرهای زیادی دارد؛ خبری که پیش از این در سال 1389 نیز مطرح شد اما فرجامی نداشت. حال مجدداً این موضوع طرح شده است و احتمال محقق شدن یا نشدن آن نیز برابر است. متاسفانه تنها جزئیات اعلامی از این موضوع حساس این است که مطالعه درباره آن یکسال است در آموزش و پرورش شروع شده اما هنوز خروجیای نداشته است. فارغ از خوب یا بد بودن این طرح، سوال اصلی این است که چرا این مسئله مهم درحالیکه تصمیم نهایی درباره آن اتخاذ نشده است، عنوان شده است؟
در هر دوره و با روی کارآمدن دولت یا وزیری جدید به آموزش و پرورش، خوابهای جدیدی برای دانشآموزان دیده میشود؛ خوابهایی که اتفاقاً دانشآموزان بهویژه در مقطع متوسطه را بیش از همه تحت تاثیر قرار میدهد. دانشآموزانی که باید در آرامش به فکر ورود به دانشگاه یا فراگرفتن مهارتی خاص برای ورود به دنیای پرمسئولیت بزرگسالی باشند با قرار گرفتن در آزمایشگاه آموزش و پرورش، دچار بهت و سرگردانی میشوند. خلاصه آنکه دانشآموزان در ایران همواره در معرض شوک جدید از سوی نهاد متولی آموزش خودشان قرار دارند. نظامهای آموزشی که مرتب قدیم و جدید میشوند و مدام علاوه بر تغییر در محتوای آموزشی، در نحوه برگزاری کنکور و میزان تاثیرگذاری نمرات دروس دوره متوسطه بر نمره کنکور حرف و حدیثهای زیادی مطرح میشود که موجب سردرگمی دانشآموزان و خانوادههای آنها میشود. تغییر نظام آموزشی از 5-3-4 به 6-3-3، در سالهای اخیر تا برقراری دوره پیشدانشگاهی در دورههای گذشته، برگزاری آزمون ورودی برای ورود به این مقطع تا برداشتن آزمون ورودی مربوطه همگی مواردی هستند که دانشآموزان متولد اواخر دهه 50 و متولدین دهه 60 را تحت تاثیر خود قرار دادند و سرآخر هم نوبت به دانشآموزان نسل جدید و دهه 80 و 90 رسیده است. امروز هم گویا مسئولان وزارت آموزش و پرورش خوابی جدید برای دانشآموزان مقطع متوسطه دیدهاند؛ خوابی که البته هنوز جزئیات آن در ابهام است و حتی بیان آن با این سرعت هم محل تعجب است. آنطور که معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش گفته است، موضوع بازطراحی شاخهها و رشتههای متوسطه دوم از سال گذشته در دستور کار این نهاد قرار داشته است. به گفته محمدمهدی کاظمی درصورت نهایی شدن تصمیمات، ممکن است از دو سال بعد، ادغام یا کاهش رشتههای نظری اجرایی شود. این مقام مسئول با بیان اینکه این بازطراحی کار مشترکی بین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش است، عنوان کرد:«هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده ولی بررسی کارشناسی آن انجام شده است.» جالب است بدانید، موضوع ادغام رشتههای نظری البته موضوعی جدید نیست و در سال 1389 نیز مطرح بوده است. علی عباسپورتهرانیفرد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات در مجلس 13 سال پیش تاکید کرده بود، ادغام رشتههای نظری در دوره متوسطه مورد بحث و بررسی در کمیسیون آموزش و تحقیقات است و همزمان با سند تحول بنیادین اجرا میشود. همان سال نیز معاون پژوهشی وقت وزیر آموزش و پرورش از بررسی ادغام رشتههای نظری در برنامه دروس ملی خبر داده بود. با این حال مشخص نیست به چه علت این برنامه مسکوت گذاشته شد و به چه علت دوباره بعد از گذشت سالها، مجدداً درباره آن اخباری به گوش میرسد.
نظام آموزشی همچنان در ریل ناکارآمدی
محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان از موافقان طرح ادغام رشتههای نظری است با این حال با توجه به عدم تشریح جزئیات این طرح او در گفتوگو با هممیهن سوالات و شرایطی را برای موفقیتآمیز بودن این طرح عنوان کرد و گفت:«موافقت من مشروط بر این است که فرایند کل طرح تبیین شود. در خبر منتشرشده کلیاتی گفته شده است که مشخص نیست در کلان ماجرا، این کلیات چگونه دیده میشود. این تحول بسیار جدی است. باید مشخص شود که ماجرای کنکور و نحوه ورود به دانشگاه در این طرح چگونه خواهد بود. آیا کنکور حذف میشود؟ در فرایند متوسطه اول چه زمینههایی برای ورود به متوسطه دوم فراهم میشود. محتوای کتب آموزشی مهم است زیرا واحدها انتخابی خواهند شد و مدیریت و پیشبینی دبیران در رابطه با دروس مختلف سخت میشود. در واقع کلیت و جزئیات اجرایی طرح باید تبیین شود زیرا به لحاظ کارشناسی بسیار مهم خواهد بود.» او با تاکید بر اینکه اگر این طرح اجرا شود، کنکور باید حذف شود و فرایند پذیرش دانشگاهها باید مستقل شود، افزود:«استقلال پذیرش دانشگاهها با توجه به بیاعتمادی افکار عمومی نسبت به رعایت عدالت در پذیرش و گزینش دانشگاهها و بهویژه دانشگاههای دولتی، ریسکی بزرگ است. از طرف دیگر امکان تامین اساتید رشتههای تخصصی باید فراهم شود. توجه کنید که ما هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ معلم متخصص با کمبود مواجه هستیم. موضوع توجیه و آماده کردن افکار عمومی اعم از دانشآموزان، اولیا و معلمان بسیار مهم است زیرا این طرح به جامعه آموزشی کشور شوک وارد میکند. اصل طرح با توجه به تجربه کشورهای توسعهیافته و نظامهای آموزشی موفق قابل دفاع است.» این معلم عنوان کرد:«در حال حاضر این ذهنیت وجود دارد که متوسطه دوم زمان انتخاب رشته است اما کلیت این طرح، این موضوع را کنار میگذارد و میگوید زمان انتخاب رشته همان زمان ورود به دانشگاه است. یعنی دانشآموز در 12 سال آموزشی مدرسه آموزش عمومی میبیند نه آموزش تخصصی. در واقع انتخاب رشته در دانشگاه صورت میگیرد که اقدامی مناسب و در کلیت درست است.» داوری تاکید کرد:«اینکه واحدهای درسی در متوسطه انتخابی شود، باعث میشود که دانشآموز سه تا چهار سال فرصت داشته باشد که خود را محک زده و استعداد و علاقه واقعی خود را دریابد. باید زمینهای فراهم شود که در پایههای هفتم، هشتم و نهم زمینهای فراهم شود که بچهها بهصورت نیمهتخصصی متوجه گرایشها، تفاوتها و چشمانداز شغلی و تحصیلی خود شوند و یک فرایند هدایت تحصیلی شغلی از هفتم تا دوازدهم باشد تا بچهها متوجه شوند با توجه به نتایج واحدهایی که گذراندهاند، شایسته ورود به چه رشتهای هستند. همچنین عملکرد غیردرسی مربوط با بچهها ثبت شود بهگونهای که کارنامه دیپلم و پرونده آنها در داخل و خارج تا حدود زیادی دانشگاهها را در پذیرش آنها راهنمایی کند و مصاحبه نیز انجام شود. در واقع این پازلی چندبعدی است. اگر زمینهها فراهم شود این روش مفید و در غیراینصورت آسیبزا خواهد بود.» داوری در پاسخ به این سوال که آیا ایجاد مداوم تغییرات در نظام آموزشی کشور و عدم وجود ثبات در سیستم آموزشی ممکن است آسیبزا باشد؟ اظهار کرد:«مدیریت صحیح آن است که تغییر را ضمن ثبات ایجاد کند. تغییرات باید مکمل باشند. اما مدیریت در سطح کلان جامعه ما، مبتنی بر استراتژیهای ثابت نیست این تغییرات هم روزمره، غیرکارشناسی یا تحولاتی ناقص است. این ایرادی کلی به مدیریت در سطح جامعه و در ذیل آن نسبت به آموزش و پرورش است. در سیاستهای کشور ما امری حاکمیتی تعریف شده است و به همین دلیل در ذیل فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و روانشناسی و انسانشناسی اسلامی تغییر و تحولاتی انجام شده و حتی سند تحول بنیادین نیز در همین راستا تدوین شده است. در واقع ریلگذاری اصلی ایراد یعنی مدیریت استراتژیک وجود ندارد. به همین دلیل تغییرات هم همواره آسیبزا بوده است اما با وجود اینکه این قطار در مسیر درستی حرکت نمیکند اما اندکی از آسیبهای آن را کاهش دادهاند. با این حال همچنان نظام آموزشی ما در ریل ناکارآمدی است و این تغییرات را اساسی نمیدانیم.»
تصمیمات آموزشی پشت درهای بسته آسیبزاست
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان وجود تغییرات را با توجه به نو به نو شدن شتابزده جامعه جهانی و جامعه ملی ضروری تلقی میکند. او به هممیهن گفت:«نکته مهم آن است که این خبر تازه منتشر شده است. هیچ جزئیاتی از این تصمیم در اختیار کارشناسان و رسانهها و ذینفعان قرار نگرفته است. ضرورت و علت اجرای این طرح فارغ از خوب و بد آن، مشخص نیست. مزایای این طرح نسبت به شیوه جاری نیز معلوم نیست. احتمالاً در یک نهاد بالادستی مانند شورایعالی آموزش و پرورش یا شورایعالی انقلاب فرهنگی این تصمیم گرفته شده است و علت آن را نمیدانیم. کارشناس برنامهریزی کرده و اعلام شده است که این طرح در حال کارشناسی است. نهاد آموزش، نهادی اجتماعی است که بخش بزرگی از جامعه را تحت تاثیر خود قرار میدهد. بعد از دانشآموز و معلم و خانوادهها در نهایت کل جامعه از بیسوادی یا سواد و مهارت دانشآموزان دچار آسیب شده یا نفع میبرند و ارتقاء مییابند.» او با بیان اینکه برای تصمیمات اجتماعی از این دست لازم است گفتوگویی اجتماعی شکل بگیرد، عنوان کرد:«در دوران کرونا مدارس تعطیل شد. برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی، روانی و آموزشی این دوران بر دانشآموزان در انگلستان طرحی با عنوان «حباب» تدوین و براساس آن قرار شد بچههای دبستانی را به مدرسه بفرستند تا آسیب نبینند. درباره این طرح 5 تا 6 ماه در جامعه انگلستان بحث شد و همه ذینفعان درباره آن نظر میدادند و در نهایت با شرایطی که کمترین آسیب و بیشترین سود را به دنبال داشته باشد، طرح اجرا شد. اما در نهاد آموزش برای تصمیمگیری چنین گفتوگویی نداریم. در ساختار آموزشی در جهان این موضوع نهادینه شده است که هر تصمیمی بر گروه بزرگی از شهروندان مؤثر است و به همین دلیل اگر طرحی جدید وجود دارد، باید به صورت پایلوت اجرا و پایش شود. بعد از مشخص شدن نقاط ضعف و قوت برنامه در گستره بیشتری اجرا شده یا حتی حذف شود. اجرای پایلوت در کشور ما بسیار اندک است.» این معلم با اشاره به طرح افزایش تاثیر نمرات دبیرستان بر ورود به دانشگاه و تصمیم ناگهانی برای اجرای آن دوسال دیگر، اظهار کرد:«علت این نوع اتفاقات آن است که تصمیمگیریها پشت درهای بسته انجام میشود. وقتی این تصمیمها وارد جامعه میشود ناگهان با مخالفت جدی مواجه میشود و برای اینکه مخالفتها تبدیل به بحران نشود، اجرای طرح را باوجود صرف وقت و هزینه زیاد به تعویق میاندازند. درحالیکه باید حول محور موضوعاتی چنین مهم، مباحثهای در جامعه و افراد ذینفع شکل بگیرد تا این اتفاقات رخ ندهد.» نیکنژاد درباره تبعات تغییرات مداوم در نظام آموزشی کشور، بیان کرد:«تغییرات در ساختار آموزشی جهان همواره وجود دارد. جهان متغیر، شتابناک حرکت میکند. در کشورهای دیگر نیز چنین است و هر دولتی که روی کار میآید سیاستهایی را در نظر دارد. اما این سیاستها در خلأ خلق نمیشود بلکه با توجه به تجارب دولتهای قبلی و تجارب جهانی دست به بهسازی میزند و این ایرادی ندارد.» او خاطرنشان کرد:«در کشورهای دیگر رشته علوم داریم که تمام رشتههای نظری را در برمیگیرد. اما به صورت کلی تغییرات طبیعی است زیرا جامعه و فنآوری در حال تغییر است و نوع کنش انسانها با انفجار اطلاعات درحال تغییر است پس ساختار آموزشی نیز چارهای جز تغییر ندارد و باید در محتوا مطالبی را بگنجاند که برای دانشآموزان مفید باشد اما نباید تغییرات بهگونهای باشد که ذینفعان آموزش از آن بیخبر باشند یا در مقابل منافع ذینفعان قرار بگیرد. زیرا تقابل باعث گریزان شدن دانشآموزان و حتی خانوادهها و معلمان از ساختار و محتوای آموزشی میشود. آنچه که امروز رخ داده است و بسیاری گمان میکنند که آموزش و پرورش نهتنها برای فرزندانشان مفید نیست که حتی میتواند باعث آزار آنها شود، علت آن تفاوت میان آنچه یک فرزند در خانواده میآموزد و آنچه در آموزش و پرورش مشاهده میکند، است. این مسئله آسیبزاست.»