| کد مطلب: ۹۶۱۷
اسرائیل بایدن را زمین می‌زند؟

اسرائیل بایدن را زمین می‌زند؟

موضع افکار عمومی ایالات متحده در مسئله غزه به نفع دموکرات‌ها پیش نمی‌رود

موضع افکار عمومی ایالات متحده در مسئله غزه به نفع دموکرات‌ها پیش نمی‌رود

روح‌انگیز رها

خبرنگار گروه بین‌الملل

موضوع جنگ اسرائیل و فلسطین است. پرسروصداترین بحث این روزها و سوژه اصلی گفت‌وگوهای سیاسی در ایالات متحده هم مثل خیلی جاهای دیگر، فعلاً جنگ اسرائیل است، با یک تفاوت مهم که ایالات متحده، جدی‌ترین طرف سوم این درگیری است. جو بایدن، رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا که دوره اولش را می‌گذراند، به تبعِ نقش‌آفرینی برجسته و ناچارش در این ماجرا، در معرض قضاوت طرف‌های مختلف صحنه سیاسی در این بحث قرار دارد؛ اما نگاه افکار عمومی در ایالات متحده نسبت به رویکرد آمریکا یا به عبارت دقیق‌تر رویکرد بایدن نسبت به این درگیری چگونه است؟ مرور این مسئله لااقل در موقعیت این جنگ، با پیچیدگی همراه است اما به‌طور کلی، برآیند آنچه در این مرحله می‌دانیم سه نکته را برجسته می‌کند. اول اینکه در ایالات متحده، همچنان موضع اکثریت مردم مایل به اسرائیل است. نکته دوم اینکه به نظر می‌رسد، به‌مرور زمان، جدیت و شدت و نیز گستردگی این حمایت در میان آمریکایی‌ها کمتر شده است و نکته آخر که شاید بیشترین تبعات عملی را داشته باشد هم این است: بخش اعظم این تغییر در میان گروه‌هایی اتفاق افتاده است که در شرایط عادی، در سبد رأی بایدن و دموکرات‌ها یا لااقل رأی‌دهندگان بالقوه آنان قرار دارند. این سه مسئله را، هم در میان نظرسنجی‌های سیاسی در ایالات متحده می‌شود دید، هم در میان رفتارهای برخی چهره‌های برجسته سیاسی و اجتماعی و هم در فضای شبکه‌های اجتماعی. نکته قابل‌توجه این است که رضایت یا نارضایتی از عملکرد بایدن هم از نظرگاه‌های ثابت نمی‌آید. برخی از کسانی که از رویکرد بایدن ناراضی هستند، حامیان اسرائیل هستند، برخی کسانی‌اند که کم‌وبیش نسبت به هر دو سوی ماجرا دغدغه دارند و برخی حامی فلسطین هستند. برخی از نظرگاه جبهه مورد حمایت‌شان به نقد یا حمایت از رویکرد بایدن پرداخته‌اند و برخی دیگر با موضع بایدن موافق هستند اما در تاکتیک و شیوه اجرا عملکرد او را نپسندیده‌اند. بخشی از پیچیدگی ماجرا هم شاید همین باشد. از یک نظرگاه ابزاری سیاسی، بایدن در موقعیتی است که اگر برای راضی‌کردن برخی از گروه‌های منتقد رویکردش در قبال این مسئله تلاشی کند، ممکن است بخش بزرگتری از میان حامیان این رویکرد را به مخالف خودش تبدیل کند. مسئله دیگری که باعث توجه به این موضوع شده، وضعیت بایدن است: بایدن یک رئیس‌جمهور دوره اولی است که کمی بیش از یک سال دیگر همین موقع، باید پای صندوق رأی برود و به دنبال تمدید ریاست‌جمهوری‌اش برای دوره دوم باشد. این هم یک پیچیدگی دیگر به ماجرا اضافه می‌کند، آن هم اینکه هر کدام از این گروه‌های حامی رویکرد بایدن یا منتقد او، تا چه حد ممکن است به سبد رأی او بریزند و تلاش برای حفظ یا جلب هر کدام، به جز اینکه در کلیت مردم آمریکا چقدر مواضع را نسبت به او تغییر می‌دهد، چه تأثیری روی «رأی» او دارد. به همین دلیل، اینکه موضوع چقدر جدی شود و چه تأثیر مثبت یا منفی بر وجهه او داشته باشد، ممکن است تبعاتی جدی در عمر باقیمانده سیاسی بایدن داشته باشد.

نظرسنجی‌ها چه می‌گویند؟

بخش مهمی از قضاوت‌ها درباره تغییر مواضع در غرب و مشخصاً در ایالات متحده نسبت به مسئله اسرائیل و فلسطین، از روی تصاویر جمعیت‌های معترضان به اسرائیل است؛ تصاویری که گاهی مسلمان‌ها را در حال مخالفت نشان می‌دهد، گاهی دیگران و گاهی حتی یهودیان را؛ اما ابزار دقیق‌تر برای قضاوت در این ماجرا، نظرسنجی‌ها هستند و برآیند این نظرسنجی‌ها در روزهای اخیر را می‌شود در سه عبارت نه‌چندان هم‌مسیر خلاصه کرد: ۱.همچنان اکثریت مردم آمریکا حامی اسرائیل هستند. ۲. همزمان جمعیت کسانی که نسبت به وضعیت فلسطینی‌ها دغدغه دارند و خواستار توجه به آن‌ها هستند، در حال افزایش است و بالاخره ۳. اقبال به فلسطینی‌ها و نقد اسرائیلی‌ها، در میان دموکرات‌ها و جوان‌ترها بیشتر است. نظرسنجی سی‌ان‌ان/اس‌اس‌آرآس نشان می‌دهد حمایت کامل از واکنش اسرائیل به حملات حماس، در میان افراد ۶۵ سال به بالا ۸۱ درصد رأی دارد. در میان ۵۰ تا ۶۴ساله‌ها ۵۶ درصد، در میان ۳۵ تا ۴۹ساله‌ها ۴۴ درصد و در میان ۱۸ تا ۳۴ساله‌ها، تنها ۲۷ درصد. ۴۱ درصد از کل پاسخ‌دهنده‌ها گفته‌اند همدردی بسیاری با فلسطینیان دارند و ۴۶درصد نیز تا حدی چنین نظری دارند. در نظرسنجی سی‌بی‌اس/یوگاو تأمین اسلحه برای اسرائیل از سوی ایالات متحده در میان جمهوری‌خواهان ۵۷ درصد حامی دارد اما در میان مستقل‌ها ۴۵ درصد و در میان دموکرات‌ها ۴۷ درصد، یعنی در دو گروه آخر، اکثریت مخالف ادامه حمایت تسلیحاتی آمریکا از اسرائیل شده‌اند. حمایت از ارسال کمک‌های انسان‌دوستانه به غزه در میان جمهوری‌خواهان ۴۱ درصد حامی دارد اما ۵۹ درصد مستقل‌ها و ۷۰ درصد دموکرات‌ها حامی این اقدام هستند. نکته قابل‌توجه دیگر اینکه در چند نظرسنجی، اکثریت مردم و حتی اکثریت جمهوری‌خواهان، حامی تلاش دولت برای آتش‌بس هستند. بسیاری از این درصدها نسبت به موقعیت‌های پیشین، حرکت به سمت کاهش اقبال نسبت به اسرائیل و افزایش اقبال به سمت فلسطین در سال‌های اخیر را گزارش می‌دهند. مؤسسه نظرسنجی گالوپ تصریح کرده است، برای اولین بار از سال ۲۰۰۱، حمایت کلی در میان دموکرات‌ها از سمت اسرائیلی‌ها به سمت فلسطینی‌ها چرخیده است و بخش مهمی از این، در نتیجه تفاوت رویکرد نسل‌های جدید با مسن‌ترها بوده است. این روند، مشخصاً برای بایدن و حزب دموکرات معنادار است و می‌تواند برایشان دردسرساز شود اما یک گزارش تازه نشان داده است، اثرگذاری این اتفاقات، محدود به نظر مردم در صندوق رأی هم نشده است. مخالفت‌ها، خیلی به رهبران دموکرات نزدیک شده‌اند.

وقتی دعوا به داخل خانه می‌رسد

یکی از نمودهای قابل‌توجه این مسئله در گزارشی دیده می‌شود که اخیراً رسانه دست‌چپی هافینگتون‌پست منتشر کرده است. طبق این گزارش، رویکرد بایدن به این ماجرا در مربوط‌ترین نهاد دولتی تنش ایجاد کرده است؛ یعنی در وزارت خارجه. برخی مقامات وزارت خارجه به هافینگتون‌پست گفته‌اند، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه و مقامات ارشد وزارت خارجه با نوعی کلافگی در میان نیروها و کارشناس‌های این وزارتخانه مواجه هستند و البته متهم به نادیده‌گرفتن این نارضایتی‌ها: «بعضی از نیروهای وزارت خارجه گفته‌اند احساس می‌کنند بلینکن و تیمش، در شرایطی که روی حمایت از عملیات روبه‌گسترش اسرائیل در غزه متمرکز هستند، توجه و علاقه‌ای به مشاوره‌های مشاوران خودشان ندارند.» این مسئله در شرایطی است که پیشتر خبر رسیده بود، مقامات ارشد این وزارتخانه، نیروهای این نهاد را مشخصاً از به کار بردن سه عبارت منع کرده‌اند: «کاهش تنش یا آتش‌بس»، «پایان‌دادن به خشونت یا خون‌ریزی» و «بازگرداندن آرامش.»

یکی از این مقامات وزارت خارجه حتی چنین گفته است: «عملاً در همه سطوح نوعی طغیان در حال جوشیدن است.» جدی‌ترین بروز علنی این وضعیت، استعفای «جاش پال»، از مقامات کهنه‌کار وزارت خارجه آمریکاست که چهارشنبه گذشته اعلام شد. او که بیش از یک دهه اخیر در این نهاد روی پرونده‌های فروش تسلیحات کار کرده است، گفته است، اخلاقاً نمی‌تواند از اقدامات ایالات متحده برای تأمین تسلیحات جنگ اسرائیل حمایت کند و در نتیجه کنار رفته است. پال همچنین گفته است، پس از این تصمیم، حجم گسترده‌ای از پیام‌های حمایتی از همکارانش دریافت کرده که گفته‌اند همین احساس را دارند و شرایط برایشان سخت است، به شکلی که خود او هم انتظارش را نداشته است: «انتظار داشتم هیچ‌کس نخواهد به من نزدیک شود... به‌خاطر حساسیتی که هر چیزی مربوط به اسرائیل دارد.»

دو نفر از این مقامات نیز به این رسانه گفته‌اند در حال آماده‌کردن یک «یادداشت اعتراض» هستند؛ سندی که یکی از سیاست‌های آمریکا را نقد می‌کند و از مسیرهای حفاظت‌شده داخلی برای رهبران این نهاد فرستاده می‌شود. این رسانه می‌نویسد چنین یادداشت‌هایی در وزارت خارجه، موضع‌گیری‌هایی مهم و دارای پیامد مبنی بر اختلاف‌نظر جدی هستند که در لحظات کلیدی تاریخی مطرح شده‌اند، نشان به آن نشان که کانال ارسال این نوع پیام‌ها در زمان اختلافات داخلی در وزارت خارجه در زمان جنگ ویتنام برپا شد و ابزاری برای هشدار دیپلمات‌هایی شد که معتقد بودند کشورشان در حال اتخاذ تصمیم‌هایی خطرناک است که به منافع و خواسته‌های خود کشور آسیب می‌زند. این نوع پیام‌ها معمولاً هم با ده‌ها یا صدها امضا تنظیم می‌شوند. این ماجرا در شرایطی است که اجرایی‌کردن جزئیات برنامه‌های دولت و پیگیری اجرای آن‌ها در اغلب مواقع برعهده همین نیروهای وزارت‌خانه است و تماس‌های متعددی هم با طرف‌های مختلف تعامل ایالات متحده دارند. به گزارش این رسانه، در همین تماس‌ها، همتایان این نیروها در دولت‌های عربی گفته‌اند، ایالات متحده در معرض خطر از دست دادن حمایت در مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا برای یک نسل است. یکی دیگر از این مقامات گفته است، این احساس در میان نیروها شکل گرفته است که بلینکن دغدغه‌ها و نارضایتی‌های آن‌ها را «نمی‌بیند یا برایش مهم نیست» و این احساس تا سطوح بالای این نهاد هم رفته است: «تقریباً قطعی است که او خبر ندارد داینامیک کار نیروها تا چه حد بد است. واقعاً بد است.» چندین نفر از این مقامات هم به این رسانه گفته‌اند، از همکاران‌شان شنیده‌اند که درباره استعفادادن مثل پال فکر می‌کنند؛ استعفایی که اتفاقی شوکه‌کننده و فقدانی مهم برای وزارتخانه توصیف شده است. بخش دیگری از این گزارش هم از نارضایتی از معاون سیاسی بلینکن می‌گوید، یعنی تام سالیوان که برادر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور است. این مقامات گفته‌اند در نشست‌های سطح بالا، تام سالیوان معمولاً بحث را با تمرکز بر خواسته‌ها و نیازهای اسرائیل پیش می‌برد، درحالی‌که همکارانش معتقدند اولویت در برنامه‌ریزی باید منافع ایالات متحده باشد. مسئله مهم در این میان این است که موضوع صرفاً دغدغه‌های اخلاقی هم نیست، بلکه تغییر نگاه افکار عمومی و مقامات دیگر کشورها هم باعث شده است، برخلاف برخی دوران‌های گذشته، نوع موضع‌گیری و حمایت بی‌چون‌وچرای ایالات متحده نسبت به اسرائیل، در نگاه دیگر کشورها هم مسئله ایجاد کند.

جنوب جهانی و مسئله اوکراین

چالش دیگری که بمباران غزه توسط اسرائیل و حمایت بی‌چون‌وچرای ایالات متحده از آن برای آمریکا ایجاد کرده است، در صحنه جنگی دیگر است. از زمان آغاز حمله و اشغالگری روسیه در اوکراین، طرف غربی به رهبری آمریکا در حال حمایت از طرف اوکراینی بوده است؛ حمایتی که نیاز به مدیریت مسائلی مثل مسئله انرژی و مهاجرت هم داشته است. یکی از چالش‌ها در این مسیر، بی‌میلی کشورهای جنوب جهانی برای همراهی با تلاش‌های غرب در این زمینه بوده است که تا حدی به فرصتی برای روسیه و البته چین نیز تبدیل شده است. در روزهای اخیر و از زمان آغاز دور تازه بمباران اسرائیل، کم نبوده‌اند تحلیلگران و رسانه‌هایی که خبر داده‌اند، حمایت بدون قیدوشرط غرب از اسرائیل در فرایند انجام اقداماتی که کم‌وبیش از همان جنس اقدامات روسیه هستند، استدلال‌های غرب در مقابل این کشورها برای حمایت از اوکراین را از معنا انداخته است. فایننشال‌تایمز با نقل‌قول از دیپلمات‌ها در این باره به صراحت نوشته است، واکنش اسرائیل «ماه‌ها تلاش برای تصویرکردن مسکو به‌عنوان مطرود جهانی بابت نقض قوانین بین‌المللی را از بین برده است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و متحدان‌شان را در معرض اتهام دورویی قرار داده است.» واشنگتن‌پست نیز در گزارشی با مرور اظهارات بایدن که مشخصاً در آن‌ها حمایت از اوکراین و حمایت از اسرائیل را به هم گره زده بود، نوشته است، سیاستمداران و دیپلمات‌های کشورهای دیگر، «چراغ سبز آمریکا به حمله اسرائیل به غزه را می‌بینند و استاندارد دوگانه مشهودی را زیر سوال می‌برند که ادبیات بایدن نمی‌تواند پنهانش کند. انتقادها از این زاویه مطرح می‌شود که در مقایسه بین دو جنگ، نمی‌توان موضع اسرائیل را با موضع اوکراین شبیه دید. اسرائیل همانند روسیه قدرت برتر است، همانند روسیه در حال بمباران بی‌حساب مناطق مسکونی و مراکزی مانند بیمارستان‌ها، همانند روسیه طبق تعاریف قوانین بین‌المللی در حال اشغال خاکی دیگر است و در طرف مقابل، اوکراین، برخلاف اسرائیل، در موضع مقاومت و دفاع از خود قرار دارد. تلاش‌هایی که غرب در ماه‌ها و بلکه سال‌های گذشته برای جلب حمایت از اوکراین و همکاری با این کشور کرده مبنی بر این بوده که هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ حمایت از قوانین بین‌المللی، باید در مقابل روسیه ایستاد و در کنار اوکراین بود. این استدلال، تا همین جا هم در برخی نقاط نتوانسته بود، کاملاً مخاطبش را قانع کند که از منافع دیگر به نفع حمایت از اوکراین بگذرد و حالا موضع غرب و به‌خصوص آمریکا در قبال رفتار مشابه روسیه از سوی اسرائیل، پایبندی به این استدلال‌ها را از طرف گویندگانش زیر سوال برده است.

چرا اوضاع این‌طور شده است

این اولین بار نیست که واکنش افکار عمومی به دور تازه‌ای از تشدید تنش‌ها در سرزمین‌های اشغالی، توجهات و تا حدی تعجب ناظران را به خود جلب می‌کند. در چند دوره گذشته در یکی دو دهه اخیر، بسیاری به این مسئله توجه کرده‌اند که رفتارها در غرب با دفعات پیشین متفاوت است و این روند در یک جهت ادامه داشته است. در گمانه‌زنی برای علت شکل‌گیری این روند پنج دلیل را می‌شود مرور کرد؛ اولی که شاید بدیهی به نظر برسد، ادامه گسترش نقش‌آفرینی شبکه‌های اجتماعی همزمان با گسترش نفوذ اینترنت، به‌‌رغم همه مشکلات است. در این دوره درگیری بیش از هر زمان دیگری، با خبررسانی خود اهالی غزه با دست خودشان از میانه بحران مواجه هستیم که در صفحات شبکه‌های اجتماعی، بی‌واسطه وضعیت خود را شرح می‌دهند و احیاناً به تکذیب ادعاها علیه‌شان هم می‌پردازند. به‌علاوه، چهره‌هایی مثل پزشکان و فعالان مدنی غیربومی که برای کمک به اهالی غزه آنجا هستند هم می‌توانند و توانسته‌اند بدون عبور از فیلترهای احتمالی رسانه‌ها، مستقیم روایت خود را در معرض دید افکار عمومی قرار دهند. مسئله دیگر، نقش‌آفرینی جدی رسانه‌هایی است که هرچند بخشی از جریان اصلی اخبار غربی نیستند اما به اندازه کافی توانسته‌اند اعتماد و اعتبار جلب کنند که روایت‌هایشان، لااقل از سوی بخشی از مخاطبان غربی، نادیده گرفته نشود. شبکه الجزیره در این میان مثال برجسته‌ای است، اما در خود ایالات‌متحده نیز، به‌خصوص رسانه‌های نزدیک به جریان‌های چپ‌گرا توانسته‌اند در این میان نقش‌آفرینی کنند. خبررسانی‌ها و موضع‌گیری‌های جدی در رسانه‌هایی در خود اسرائیل مثل هاآرتص هم تاثیر مهمی دارند. این مسئله به دلیل بعدی تغییر وضعیت هم مربوط است. در سال‌های اخیر، مشخصاً از زمان شروع نقش‌آفرینی جدی برنی‌ سندرز در صحنه اصلی سیاست ایالات متحده و از زاویه‌ای دیگر، از زمان رهبری حزب کارگر بریتانیا توسط جرمی کوربین، بخشی از فعالان سیاسی و نیز مردم تعقیب‌کننده اخبار، برای اولین بار با رویکرد سیاسی چپ‌گرایانه شبیه به آنچه در دیگر نقاط دنیا جریان دارد، آشنا و جلب آن شدند. یکی از پیامدهای این تغییر، کاهش اعتماد این گروه از بدنه رأی‌دهنده و سیاسی در غرب به رسانه‌های جریان‌های اصلی و تریبون‌های رسمی و افزایش توجه و پیگیری آن‌ها نسبت به تریبون‌های غیررسمی‌تر و منتقدتر و زنندگان ساز مخالف در کشورهای مختلف جهان بود. این رسانه‌ها و احزاب که تا حدی گوش شنوا و اعتماد این اقشار را در غرب جلب کرده‌اند، اکنون در حال موضع‌گیری‌های منتقدانه علیه اسرائیل و رد ادعاهای این رژیم هستند و این تأثیر خود را در این مخاطبان نسبتاً تازه گذاشته است، به‌خصوص به‌واسطه دلیل بعدی، یعنی رفتاری که اسرائیل در سال‌های اخیر و مشخصاً در دوران بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر فعلی داشته است. در دوران نتانیاهو، رویکرد اسرائیل در صحنه افکار عمومی دو ویژگی مهم داشته است. در صحنه داخلی، او روزبه‌روز بیشتر به سمت راستِ اسرائیل و به سمت گروه‌های تندروی مذهبی چرخیده است تا جایی که در دولت فعلی او، مقامات آشکارا در صحنه‌های علنی به دنبال اخراج فلسطینیان از زمین‌های در اختیارشان، تحریک و حمایت از شهرک‌نشینان برای حمله به فلسطینی‌ها و حتی تسلیح آن‌ها پرداخته‌اند و این رفتار در سال‌های اخیر، مکرراً با موضع‌گیری‌های رسمی منتقدانه از سوی بازیگران خارجی مواجه شده است. از آن مهم‌تر، رفتارهای دولت نتانیاهو در صحنه داخلی باعث شکل‌گیری اعتراضات و انتقادات گسترده در میان خود اسرائیلی‌ها هم شده است. این روند، پذیرش بی‌چون‌وچرای مواضع اسرائیل به شکل سابقاً مرسوم را دچار تزلزل کرده است. از طرف دیگر و در صحنه خارجی، نتانیاهو کاملاً وارد بازی داخلی رقابت سیاسی در ایالات متحده شده است؛ چه زمانی که در رقابت باراک اوبامای دموکرات و میت رامنی جمهوری‌خواه برای ریاست‌جمهوری آمریکا به نفع رامنی بازی کرد و چه زمانی که در مقابل بایدن، در کنار دونالد ترامپ قرار گرفت. این رویکرد هم کمک کرد تا بخش مهمی از افکار عمومی، نتانیاهو و به‌تبع او دولت اسرائیل را در مقابل خود ببینند و حالا در چنین بزنگاهی، بی‌میل به نپذیرفتن ادعاهای او و دولتش نباشند. رویکرد نتانیاهو، یک ویژگی دیگر هم داشته است که به دلیل دیگر تغییر رویه برمی‌گردد. دولت اسرائیل در سال‌های اخیر مکرراً در تقابل با نهادهای بین‌المللی که بناست بی‌طرف باشند پرداخته است و این موضوع در میانه این جنگ هم ادامه دارد. سازمان ملل متحد، عفو بین‌الملل و نهادهای مشابه چند سالی است که روش‌های اسرائیل در قبال فلسطینیان را کم‌وبیش نقد کرده‌اند. در سال‌های اخیر، این نقدها به توصیف رسمی دولت اسرائیل به‌عنوان یک دولت آپارتاید هم رسید و البته حمایت نهادهای غیردولتی در خود اسرائیل، از قبیل «بیتسلم» از این توصیف، به این موضوع کمک کرد. در میانه همین جنگ وقتی حساب کاربری «سازمان ملل، جنوا» در توئیتر نوشت، «حتی جنگ هم قانون دارد»، اکانت رسمی دولت اسرائیل در مقابل این توئیت قرار گرفت و در پاسخ به آن نوشت: «حتی اسرائیلی‌ها هم حق زندگی دارند.» این نوع موضع‌گیری در ادامه همان رویکردی در دولت اسرائیل است که باعث می‌شود مقاماتش صراحتاً در برنامه خود برای غزه از تصمیم برای اقداماتی مثل قطع دسترسی به آب و برق و غذا یا بمباران تمام غزه برای مجازات گروهی که در غزه است، یعنی حماس سخن بگویند، اقداماتی که طبق نص صریح، نقض قوانین بین‌المللی و جنایت جنگی هستند. این نوع بی‌توجهی به این چارچوب‌ها، البته از اعتمادبه‌نفس اسرائیل می‌آید که مطمئن است حمایت حامیانش را در هیچ حالتی از دست نخواهد داد اما در عین حال، تأثیر خود را روی افکار عمومی گذاشته است. یک قشر خاص، داخل و خارج ایالات متحده نیز به‌خصوص در نتیجه این وضعیت، تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.

اعراب، مسلمانان و تهدید سبد رأی دموکرات

اعراب و مسلمانان، دو گروه که در صحنه داخلی ایالات‌متحده و در صحنه جهانی به هر حال هم‌پوشانی زیادی دارند، به رفتارهای اخیر اسرائیل واکنش نشان داده‌اند. در صحنه بین‌المللی، مهم‌ترین پیامد این اتفاق توقف تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی بود اما کشورهایی مثل اردن نیز به نقد و مخالفت با اسرائیل پرداخته‌اند. کشورهایی مثل عربستان، اردن و مصر، مثل ایران نیستند که به هر حال در صف مخالفان آمریکا و اسرائیل تعریف شده باشند و مواضع‌شان به این بهانه بدیهی تلقی شده و نادیده گرفته شود. این کشورها روابط مثبتی با آمریکا و طرف‌های غربی داشته‌اند و اکنون موضع‌گیری‌هایشان از این نظر، اثرگذارتر است؛ اما شاید از آن مهم‌تر، واکنش اعراب و مسلمانان داخل ایالات متحده است. جمعیت مسلمانان در ایالات متحده حدود 5/3میلیون نفر تخمین زده شده است و جمعیت اعراب هم در همین حدود است. این جمعیت البته حدود یک درصد است اما توزیع آن‌ها و نقش‌آفرینی‌شان در صحنه سیاست در حد یک درصد نیست، به همان شکل که جمعیت 5/7میلیون نفری یهودیان در آمریکا هم به‌عنوان یک گروه اقلیتی ۲ درصد اثرگذاری ندارد. اعراب و مسلمانان در ایالات متحده واکنش‌های گسترده منتقدانه و البته تند نسبت به حمایت بایدن از اسرائیل در میانه این دعوا داشته‌اند. مسئله مهم در این میان این است که اولاً این گروه، معمولا به سبد رأی دموکرات‌ها نزدیک بوده‌اند. در انتخابات ریاست‌جمهوری، هم در سال ۲۰۲۰ و هم در سال ۲۰۱۶، اکثریت رأی مسلمانان به سبد رأی دموکرات‌ها ریخته شده است. تنها نمایندگان مسلمان در کنگره ایالات متحده هم از میان دموکرات‌ها به این جایگاه‌ها رسیده‌اند. ثانیاً صدای این گروه نیز در میان دموکرات‌ها گوش شنوا دارد و حالا بخش مهمی از اعضای این گروه جمعیتی، با خشم، نارضایتی و حتی احساس خیانت به رویکرد بایدن نگاه می‌کنند. ان‌بی‌سی‌نیوز اخیراً در گزارشی به بررسی موضع جمعیت قابل‌توجه مسلمانان در ایالت میشیگان پرداخت که از جمله ایالت‌های تعیین‌کننده در نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده بوده است. در این گزارش با تیتر «هرگز به بایدن رأی‌ نخواهم داد»‌ به نقل از یکی از طرف‌های مصاحبه در این گزارش، موضع‌گیری‌های تندی روایت شده است. یکی از حامیان مسلمان بایدن که در سال ۲۰۲۰ برای کارزار او کار کرده بود، در این گزارش می‌گوید مردم مسلمانی که او را می‌شناسند به او گفته‌اند، «هرگز کاری که بایدن کرد را فراموش نمی‌کنند»‌ و «او به آن‌ها دروغ گفته است.» احمد رمضان به ان‌بی‌سی گفته است کار به جایی رسیده که خود او هم هدف انتقاد قرار گرفته است: «تماس‌هایی از مردم دارم که به من می‌گویند دستانم به خون آلوده است، چون در آن کارزار من مردم را بیرون آوردم تا از او حمایت کنند.» عباس فرحات، یک نماینده ایالتی مسلمان و دموکرات نیز در این گزارش گفته است: «جو بایدن به تنهایی تقریباً تک‌تک عرب‌آمریکایی‌ها و آمریکایی‌های مسلمان را دور کرده است.» او تأکید کرده است: «فکر می‌کنم خیلی‌ها خواهند بود که یادشان خواهد بود وقتی با فاصله‌ای مویین، رقابت را در میشیگان، جورجیا و آریزونا بردید. غافلگیر نشوید اگر اقدامات‌تان تبعاتی داشت.» اما شانس چنین تبعاتی چقدر خواهد بود؟

چالش بالقوه برای ۲۰۲۴؟

در نهایت، اثرگذاری اصلی این نارضایتی‌ها، هر چقدر که باشند، در انتخابات ۲۰۲۴ مشخص خواهند شد و سوال این است که آیا این اثرگذاری رخ خواهد داد یا نه؟ به‌طور سنتی، اتفاقاتی که سال پیش از انتخابات بیفتند، لزوماً در روند انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا اثرگذار نمی‌شوند و اتفاقات روز و جدی‌شدن رقابت، پیامدهای بیشتری دارند؛ اما در این میان، سه موضوع ممکن است باعث شود، یک سال بعد، این اتفاقات روی سرنوشت سیاسی بایدن اثر جدی بگذارند. اولی اینکه همه تحلیل‌ها و نظرسنجی‌های امروز حاکی از رقابتی نزدیک در تقابل محتمل سال آینده بین بایدن و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق هستند. چنان‌که در دوره‌های گذشته دیده شده، در رقابتی چنین نزدیک، گاهی حتی چند هزار یا چندصد رأی در یک ایالت مهم می‌تواند سرنوشت رقابت را تغییر دهد. از ابتدای این قرن می‌شود ادعا کرد لااقل سه رئیس‌جمهور، یعنی جورج دبلیو بوش جمهوری‌خواه، دونالد ترامپ جمهوری‌خواه و همین جو بایدن دموکرات، با فاصله‌هایی نزدیک در ایالت‌های رقابتی توانسته‌اند بازی را ببرند. مسئله دوم اینکه اگر ماجرا برای اعراب و مسلمانان، آن‌طور که مشخص است، به هویت‌شان گره بخورد، نه‌تنها تا ۲۰۲۴ بلکه شاید تا چند انتخابات دل آن‌ها را با دموکرات‌ها صاف نکند و چنان‌که در همان گزارش ان‌بی‌سی به نقل از فرحات آمده، زمان و تلاش زیادی برای درست‌کردن رابطه‌ای که خراب شده، لازم باشد. مسئله آخر هم که تعیین‌کننده است، وضعیت آخر ماجرا پس از پایان این دور درگیری در صورت پایان است. اگر پایان این وضعیت با بازگشت به وضعیت پیش از شروع این دوران باشد، شاید ماجرا بتواند مشمول مرور زمان شود و تنش‌های روز انتخابات و رویکردهای تند جمهوری‌خواهان، ورق را برگرداند. یا اگر دولت بایدن تغییر رویکردی جدی و ملموس بدهد یا بتواند نقش‌آفرینی جدی و آشکاری در توقف حملات اسرائیل داشته باشد، باز ممکن است وضعیت تا حدی جبران شود؛ اما اگر پایان ماجرا، چنان‌که اسرائیلی‌ها می‌خواهند، حذف تمام یا بخش قابل‌توجهی از قلمرو یا مردم غزه باشد یا اگر تنش به همین شکل یا شکل مشابه تا نزدیکی انتخابات ادامه پیدا کند، یا حتی اگر اتفاقی مهم، مثلا جان‌باختن یک آمریکایی در نتیجه حملات اسرائیل در غزه، بحث را زنده نگه دارد، ممکن است همین فضا و بلکه فضایی جدی‌تر در آستانه انتخابات هم برقرار بماند. به هر حال انتخابات ریاست‌جمهوری در سال آینده، عملاً دو سه هفته بعد از سالگرد این اتفاقات برگزار خواهد شد و سالگردها، بر فضاهای سیاسی اثر دارند. در هر حال، اتفاقاتی که تا امروز افتاده‌اند، مهم بوده‌اند، اما اتفاقاتی که بعد از این می‌افتند هم می‌توانند مهم باشند.

روزها، هفته‌ها و ماه‌های تعیین‌کننده

اتفاقاتی که تا اینجای کار افتاده به این شکل بوده‌اند اما در نهایت، برای اصلی‌ترین پیامد موضع افکار عمومی در ایالات متحده نسبت به رویکرد بایدن در قبال درگیری‌های اخیر، یعنی اثرگذاری آن روی انتخابات ۲۰۲۴، باید دید ادامه ماجرا به چه شکل پیش می‌رود. آیا عملیات نظامی زمینی اسرائیل بالاخره از راه می‌رسد؟ آیا نقش‌آفرینی کشورهای عربی در ماجرا به نتایج ملموس می‌رسد؟ آیا کمک‌رسانی‌های انسان‌دوستانه به غزه از حد ده بیست کامیون برای یکی دو میلیون نفر جمعیت فراتر می‌رود؟ آیا تصویر عمومی عملکرد بایدن تغییر می‌کند؟ آیا دولت ایالات متحده دستور کار خود را تغییر می‌دهد؟ آیا اقدامات دیگری از سوی دموکرات‌ها می‌تواند نگاه‌ها را تغییر دهد؟ حتی آیا ترامپ و هم‌حزبی‌هایش می‌توانند موضعی بگیرند یا اقدامی کنند که حامیان فلسطین و منتقدان رویکرد دولت در حمایت از اسرائیلی‌ها را هراسان دوباره به آغوش دموکرات‌ها فراری دهد؟ باید دید، اما آنچه مشخص است اینکه اتفاقات این مدت، ضربه‌ای مهم به وجهه بایدن، لااقل در میان بخش‌هایی از سبد رأی خودش و نیز گروه‌هایی از متحدان خارجی ایالات متحده زده است. تصاویر و خبرهایی که از غزه مخابره می‌شود و در مقابل چشم همه قرار می‌گیرد، با لفاظی‌های سیاسی به این راحتی جمع نمی‌شود.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار