| کد مطلب: ۵۴۲۱۸

تضعیف قدرت ژئوپلیتیکی اروپا

اروپا فلج شده است؛ چشم‌انداز استراتژیک در این قاره وجود ندارد، ظهور نیروهای راست افراطی و کاهش طول عمر دولت‌ها به یک چالش جدی بدل شده و مشکلات اقتصادی روزبه‌روز بیشتر شده است. برای آنکه اتحادیه اروپا به جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی خود برسد، کشورهای عضو ابتدا باید به نگرانی‌های روزمره شهروندان‌شان پاسخ دهند.

تضعیف قدرت ژئوپلیتیکی اروپا

اروپا فلج شده است؛ چشم‌انداز استراتژیک در این قاره وجود ندارد، ظهور نیروهای راست افراطی و کاهش طول عمر دولت‌ها به یک چالش جدی بدل شده و مشکلات اقتصادی روزبه‌روز بیشتر شده است. برای آنکه اتحادیه اروپا به جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی خود برسد، کشورهای عضو ابتدا باید به نگرانی‌های روزمره شهروندان‌شان پاسخ دهند.

اواسط اکتبر برای چهارمین بار از زمان بازگشت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به کاخ سفید، موضع او درباره تهاجم روسیه به اوکراین در دیدار با زلنسکی، همتایان اروپایی‌اش را در شوک و بهت فرو برد. رهبران اروپایی از قبل حدس می‌زدند ترامپ ترجیح می‌دهد به جای افزایش فشار بر روسیه، اوکراین را برای چشم‌پوشی از تمامیت ارضی خود تحت فشار بگذارد. اما سناریوی واقع‌بینانه‌تر این است که این وضعیت، جلوه دیگری از فقدان چشم‌انداز استراتژیک کلانی است که این اتحادیه را فلج کرده است.

بحران اروپا عمیق‌تر از ناتوانی در تصور حفظ امنیت، خارج از چارچوب ناتوی تحت سلطه آمریکاست. برای آنکه این اتحادیه در نظم جدید جهانی به حاشیه رانده نشود، بیست و هفت کشور عضو باید بپذیرند که یک سیاست امنیتی جدید و واحد تعریف کنند؛ آن هم در شرایطی که بیشترشان در حال تجربه یک چندپارگی سیاسی داخلی بی‌سابقه هستند. بنابراین، نبود اراده سیاسی یا شجاعت برای انجام اقدامات امنیتی جسورانه، تقریباً اجتناب‌ناپذیر است.

نکته دیگر این است که احزاب غیرلیبرال و طرفدار روسیه، درست زمانی در حال قدرت گرفتن هستند که مسکو در حال تشدید جنگ ترکیبی خود علیه اتحادیه اروپاست. سراسر اتحادیه اروپا پر از دولت‌های اقلیتی و ناتوان در پیشبرد برنامه‌ها و اهداف است. احزاب لیبرال دموکرات دیگر صحنه‌گردان اصلی نیستند، بلکه عمدتاً در موضع دفاعی قرار گرفته‌اند و تلاش می‌کنند خود را به احزاب راست افراطی با اعتماد به نفسی برسانند که ایده‌هایشان در افکار عمومی نفوذ کرده است.

در دو ستون اصلی اتحادیه اروپا – فرانسه و آلمان – پوپولیست‌های ملی‌گرا اکنون نماینده بیش از یک‌چهارم رأی‌دهندگان هستند. در آلمان، حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» دومین نیروی سیاسی قدرتمند است. در فرانسه، «اجتماع ملی» نه‌تنها با ۳۳ درصد آرا در نظرسنجی‌ها پیشتاز است، بلکه با رقیب دوم خود نیز اختلاف دو رقمی دارد. در هر دو کشور، دولت‌ها برای مقابله مؤثر با مسائلی که شهروندان بیشترین تأثیر را از آن‌ها می‌پذیرند (مانند هزینه‌های زندگی، امنیت و تحولات اقتصادی و زیست‌محیطی) با مشکل مواجه‌اند.

در هفت کشور عضو دیگر، احزاب راست افراطی یا در ائتلاف‌های حاکم حضور دارند یا از دولت‌ها حمایت می‌کنند: کرواسی، فنلاند، مجارستان، ایتالیا، هلند، اسلواکی و سوئد. در لهستان، که یک بازیگر حیاتی در دفاع اروپاست، دولت محافظه‌کار دونالد توسک به دلیل اختلافات با رئیس‌جمهور تحت حمایت راست افراطی، فلج شده است. در اتریش، راست افراطی، اگرچه در اپوزیسیون است، اما حزب مسلط محسوب می‌شود. هلند و اسپانیا نیز دولت‌های ناکارآمدی دارند.

با در نظر گرفتن همه اینها، جای تعجب نیست که اروپا نتوانسته است موضع استراتژیک و قدرت صنعتی و مالی خود را به اندازه‌ای سریع بازسازی کند که با فروپاشی نظم جهانی همگام شود. اما، با اینکه زمان رو به اتمام است، هنوز فرصت به طور کامل از دست نرفته است. از سال ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا – علی‌رغم تمام مشکلات – توانسته گام‌هایی بردارد که اگر تحولات ژئوپلیتیکی از آن پیشی نگرفته بود، انقلابی تلقی می‌شد.

ترامپ می‌تواند به یک فرصت تبدیل شود. بخشی از پایگاه سیاسی او در آمریکا از استقلال استراتژیک اروپا، چه نظامی و چه صنعتی، استقبال می‌کند؛ امری که در مورد هیچ دولت دیگری در آمریکا صادق نبوده است. دولت‌های قبلی همزمان اروپایی‌ها را به دلیل عدم مشارکت کافی در دفاع سرزنش می‌کردند، اما به شدت اصرار داشتند که اروپا به خریدهای انبوه تسلیحات آمریکایی ادامه دهد.

اساساً، موضوع بازگشت به اصول اولیه است. اتحادیه اروپا و دولت‌های ملی باید برای ارائه راه‌حل‌های سریع و مؤثر به مشکلات روزمره شهروندان خود در زمینه‌های ایجاد شغل، رشد اقتصادی و امنیت (چه فیزیکی و چه فرهنگی در قبال مهاجرت) جدی باشند. این تنها راهی است که می‌توانند رضایت مردم را برای فداکاری‌های بودجه‌ای اجتناب‌ناپذیری که برای تأمین مالی انقلاب دفاعی لازم است، جلب کنند. موتور ژئوپلیتیکی اتحادیه اروپا نمی‌تواند با تمام ظرفیت کار کند، اگر چرخ‌دنده‌های سیاسی داخلی آن دائماً گیر کرده باشند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار