| کد مطلب: ۴۱۲۰۶

جفری ساکس در مقاله‌ای در مجله امریکن کنسرسیوم هشدار داد/نتانیاهو همه ما را به کشتن می‌دهد

حملات اسرائیل به ایران حالا تهدیدی است از تشدید جنگی تمام‌‏عیار که پای ایالات متحده و اروپا را در کنار اسرائیل قرار می‌‏دهد و روسیه و شاید پاکستان را در کنار ایران. ما به‌‏زودی شاهد رویارویی چندین قدرت هسته‌‏ای با یکدیگر خواهیم بود که جهان را به نابودی هسته‌‏ای نزدیک‏تر می‏‌کند. ساعت آخرالزمان روی ثانیه ۸۹ تا نیمه شب است؛ نزدیک‏ترین زمان به آرماگدون هسته‏‌ای از زمان راه‌‏اندازی ساعت آخرالزمان در سال ۱۹۴۷.

جفری ساکس در مقاله‌ای در مجله امریکن کنسرسیوم هشدار داد/نتانیاهو همه ما را به کشتن می‌دهد

گروه بین‌الملل:‌نزدیک به 30 سال است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، خاورمیانه را به جنگ و ویرانی کشانده. این مرد بشکه باروتی از خشونت است. نتانیاهو (که تحت تعقیب دیوان کیفری بین‌المللی قرار دارد) با تمام جنگ‌هایی که تحمیل کرده، همیشه آرزوی جنگ بزرگی را داشته است: شکست و فروپاشی دولت ایران.  این جنگی که او مدت‌ها به دنبالش بود، هم‌اکنون آغاز شده و ممکن است در آرماگدون هسته‌ای همه ما را به کشتن دهد؛ مگر اینکه جلوی نتانیاهو گرفته شود. 

علاقه وافر نتانیاهو به جنگ به مرشدان تندرو او برمی‌گردد؛ زیو ژابوتینسکی، اسحاق شامیر و مناخیم بگین. نسل بزرگتری که معتقد است صهیونیست‌ها باید از هر میزانی که نیاز است از خشونت-جنگ، قتل، ترور- برای رسیدن به اهداف‌شان استفاده کنند که حذف هرگونه ادعای فلسطینیان نسبت به سرزمین مادری است. 

بنیانگذاران جنبش سیاسی نتانیاهو، حزب لیکود، خواستار کنترل انحصاری صهیونیست‌ها بر تمام سرزمینی بود که «فلسطین تحت قیومیت بریتانیاست» خوانده می‌شد. 

در آغاز قیومیت بریتانیا در اوایل سال‌های 1920، عرب‌های مسلمان و مسیحی حدوداً 87درصد از جمعیت را تشکیل می‌دادند و تعداد زمین‌هایشان 10 برابر بیشتر از زمین‌های یهودیان بود. 

از سال 1948، تعداد عرب‌ها به‌نسبت 2 به 1 همچنان بیشتر از یهودیان است. با این وجود، منشور تاسیس حزب لیکود (1977) اعلام می‌کند که «بین دریا و اردن فقط حاکمیت اسرائیلی وجود خواهد داشت». 

شعار مشهور کنونی «از رودخانه تا دریا» یا «از بحر تا نحر» که یهودستیزانه تلقی می‌شود، به فراخوان تجمع ضدفلسطینی حزب لیکود تبدیل شد.  چالش حزب لیکود این بود که چگونه به اهداف حداکثری خود به‌رغم غیرقانونی بودن آشکار اقداماتشان تحت قوانین بین‌المللی و اصول اخلاقی که هر دوی آنها خواستار راه‌حل دوکشوری هستند، برسد.  

استراتژی «شکستن تمیز» 

در سال 1966، نتانیاهو و مشاوران آمریکایی‌اش استراتژی «شکستن تمیز» را ابداع کردند. آنها از این ایده حمایت کردند که در ازای صلح منطقه‌ای اسرائیل از سرزمین‌های فلسطینیان که در سال 1967 تصرف کرده نباید خارج شود. در عوض، اسرائیل خاورمیانه را به سلیقه خود تغییر شکل خواهد داد. 

نکته مهم اینجاست که این استراتژی آمریکا را به‌عنوان نیروی اصلی برای دستیابی به این اهداف در نظر گرفته بود؛ جنگ‌افروزی در منطقه برای حذف دولت‌هایی که مخالف تسلط اسرائیل بر فلسطین‌اند. از ایالات متحده درخواست می‌شد تا به نمایندگی از اسرائیل وارد جنگ شود. 

پس از یازده سپتامبر، استراتژی «شکستن تمیز» عملاً اجرایی شد. همانگونه که وسلی کلارک، فرمانده ناتو، کمی پس از یازده سپتامبر فاش کرد، آمریکا برای «حمله و نابودی دولت‌ها در هفت کشور در عرض 5 سال» برنامه‌ریزی کرد؛ ابتدا عراق، سپس سوریه، لبنان، لیبی، سودان و ایران.»  اولین جنگ‌ها در اوایل سال 2003 برای براندازی دولت عراق بود. برنامه‌ریزی‌ها برای جنگ‌های بعدی پس از آنکه ایالات متحده در عراق گرفتار شد، به تعویق افتاد. 

با این حال، ایالات متحده از تجزیه سودان در سال 2005، حمله اسرائیل به لبنان در سال 2006 و حمله اتیوپی به سومالی در همان سال حمایت کرد. در سال 2011، دولت اوباما عملیات «الوار چنار» سازمان سیا را علیه سوریه راه‌اندازی کرد و بریتانیا و فرانسه در سال 2011 دولت لیبی را در یک کمپین بمباران سرنگون کردند. امروز این کشورها ویران شده‌اند و بسیاری دیگر گرفتار جنگ‌های داخلی. 

نتانیاهو که متحدان نئوکان خود را در دولت آمریکا از جمله پال ولفوویتز، داگلاس فیت، ویکتوریا نولند، هیلاری کلینتون، جو بایدن، ریچارد پرل، الیوت آبرامز و دیگران داشت، تشویق‌کننده تمام این جنگ‌های انتخابی بود؛ چه علنی چه پشت‌پرده.

کمپین جمع‌آوری پول

در سال 2002 نتانیاهو در سخنرانی خود در کنگره آمریکا از جنگ فاجعه‌بار عراق حمایت کرد و گفت: «اگر صدام، رژیم صدام را از بین ببرید، تضمین می‌کنم پیامدهای مثبت عظیمی در منطقه خواهد داشت.» 

او همچنین به نادرستی به کنگره گفت: «هیچ شکی نیست که صدام، در حال تلاش و پیشرفت به سمت توسعه سلاح‌های هسته‌ای است.» 

شعار بازسازی «خاورمیانه جدید» شعار این جنگ‌هاست. این شعار که ابتدا سال 1996 با ایجاد استراتژی «گسست کامل» آغاز شد، در سال 2006 از سوی کاندولیزا رایس، وزیر خارجه رواج پیدا کرد (استراتژی گسست کامل راهکاری به‌رهبری ریچارد پرل برای نتانیاهو بود که حل مشکلات امنیتی اسرائیل در خاورمیانه را با تاکید بر «ارزش‌های غربی» می‌دانست). همزمان با بمباران‌های اسرائیل در لبنان، کاندولیزا رایس گفت: «آنچه ما اینجا می‌بینیم، به یک معنا، درد فزاینده زایمان یک خاورمیانه جدید است و هر کاری که انجام می‌دهیم باید مطمئن باشیم که به سمت یک خاورمیانه جدید پیش می‌رویم نه بازگشت به قبلی.» 

در سپتامبر 2023، نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل نقشه‌ای از «خاورمیانه جدید» را نشان داد که فلسطین کاملاً از آن پاک شده بود. در سپتامبر 2024، او همانطور که از راهکار تغییر رژیم در کشورها حمایت می‌کرد، با نشان دادن دو نقشه جهان جزئیات بیشتری را درباره این برنامه ارائه کرد: یک بخش از خاورمیانه «نعمت» بود و بخش دیگر از جمله لبنان، سوریه، عراق و ایران، نفرین. 

جنگ اسرائیل علیه ایران آخرین اقدام در این استراتژی چنددهه‌ای است. ما شاهد اوج دهه‌ها فریبکاری صهیونیست‌های تندرو در سیاست خارجی ایالات متحده هستیم. 

پروپاگاندای تسلیحات هسته‌ای

فرضیه حمله اسرائیل به ایران بر اساس این ادعاست که ایران در آستانه دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است. چنین ادعایی احمقانه‌ است چون ایران بارها و بارها خواستار مذاکره شده تا دقیقاً بتواند گزینه هسته‌ای را در ازای پایان دادن به دهه‌ها تحریم‌های ایالات متحده حذف کند. 

از سال 1992، نتانیاهو و حامیانش ادعا کرده‌اند که ایران «در چند سال آینده» به یک قدرت هسته‌ای تبدیل می‌شود. در سال 1995، مقامات اسرائیلی و حامیان آمریکایی او از جدول زمانی 5 ساله گفتند. در سال 2003، مدیر اطلاعات نظامی اسرائیل گفت که ایران «تا تابستان 2004» یک قدرت هسته‌ای خواهد بود. 

در سال 2005، رئیس موساد گفت که ایران کمتر از سه سال دیگر می‌تواند بمب بسازد. در سال 2012، نتانیاهو در سازمان ملل ادعا کرد که «فقط چند ماه، احتمالاً چند هفته مانده تا ایران اورانیوم غنی‌شده کافی برای اولین بمب را به‌دست آورد.» و همینطور ادامه دارد.  الگوی تغییر مهلت‌های زمانی در بیش از 30 سال نشان‌دهنده استراتژی عمدی است؛ نه شکست در رسالت آن. این ادعاها پروپاگاندا هستند؛ همیشه یک «تهدید خارجی» وجود دارد. مهم‌تر از آن، ادعای ساختگی نتانیاهو هم وجود دارد که مذاکره با ایران بی‌فایده است. 

ایران به‌طور مرتب می‌گوید که سلاح هسته‌ای نمی‌خواهد و مدت‌هاست که آماده مذاکره است. در اکتبر 2003، آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب  فتوایی را صادر کرد که تولید و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را ممنوع می‌کرد؛ حکمی که ایران در آگوست 2025 در نشست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین به آن استناد کرد و به ‌عنوان مانعی مذهبی و قانونی برای رسیدن به سلاح‌های هسته‌ای به آن رجوع می‌شود.‌

حتی برای آن‌هایی که نسبت به نیات ایران تردید دارند، ایران همواره به‌دنبال توافقی مورد مذاکره با پشتوانه راستی‌آزمایی‌های سازمان‌های بین‌المللی مستقل بوده است. در مقابل، لابی صیهونیستی با هر گونه از این سازش‌ها مخالفت کرده، آمریکا را تشویق می‌کند تا تحریم‌ها را نگه دارد و توافق‌هایی را که اجازه نظارت محض سازمان بین‌المللی انرژی اتمی در ازای لغو تحریم‌ها را می‌دهد، رد کند. 

در سال 2016، دولت اوباما به‌همراه بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با ایران رسیدند؛ توافقی تاریخی برای نظارت دقیق بر برنامه هسته‌ای ایران در ازای لغو تحریم‌ها. 

با این حال، با فشارهای بی‌امان نتانیاهو و لابی صهیونیسیم، دونالد ترامپ در سال 2018 از توافق برجام خارج شد. قابل پیش‌بینی بود که زمانی که ایران با گسترش غنی‌سازی اورانیوم واکنش نشان داد، برای نقض این توافقی که آمریکا به‌نوبه خود آن را ترک کرده بود، مورد سرزنش قرار بگیرد. استانداردهای دوگانه و پروپاگاندا را به‌سختی می‌توان نادیده گرفت. 

در 11 آوریل 2021، موساد به تاسیسات هسته‌ای ایران در نطنز حمله کرد. پس از این حمله، ایران در حالی که بارها خواستار از سرگیری مذاکرات برای توافقی مانند برجام شده بود، در 16 آوریل اعلام کرد که ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم خود را به‌عنوان اهرم چانه‌زنی افزایش می‌دهد. دولت بایدن برگزاری چنین مذاکراتی را قبول نکرد. 

در شروع دور دوم دولت ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا موافقت کرد تا دور جدیدی از مذاکرات با ایران را آغاز کند. ایران متعهد شد که از سلاح‌های هسته‌ای خود دست بکشد و تحت بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد اما حق غنی‌سازی اورانیوم را برای مقاصد غیرنظامی خود محفوظ نگه ‌دارد. دولت ترامپ در ظاهر تا این مرحله موافقت کرده بود اما سپس از آن عقب کشید. از آن زمان، 5 دور از مذاکرات برگزار شدند که هر دو طرف از پیشرفت‌ها در مذاکره خبر دادند. 

ظاهراً قرار بود دور ششم روز یکشنبه 15 ژوئن برگزار شود. در عوض، در 12 ژوئن اسرائیل جنگ پیش‌دستانه‌ای را راه انداخت. ترامپ تایید کرد که ایالات متحده از قبل از این حملات خبر داشت، حتی زمانی که دولت علناً به‌دنبال دور جدید مذاکرات بود. 

حمله اسرائیل نه‌تنها در میانه مذاکراتی که پیشرفتی در آن‌ها حاصل شده بود اتفاق افتاد بلکه چند روز قبل از کنفرانس سازمان ملل درباره فلسطین برنامه‌ریزی شد که می‌توانست پیشرفتی در زمینه راه‌حل دوکشوری ایجاد کند. این کنفرانس حالا به‌تعویق افتاده است. 

حملات اسرائیل به ایران حالا تهدیدی است از تشدید جنگی تمام‌عیار که پای ایالات متحده و اروپا  را در کنار اسرائیل قرار می‌دهد  و روسیه و شاید پاکستان را در کنار ایران. ما به‌زودی شاهد رویارویی چندین قدرت هسته‌ای با یکدیگر خواهیم بود که جهان را به نابودی هسته‌ای نزدیک‌تر می‌کند. ساعت آخرالزمان روی ثانیه 89 تا نیمه شب است؛ نزدیک‌ترین زمان به آرماگدون هسته‌ای از زمان راه‌اندازی ساعت آخرالزمان در سال 1947.

طی 30 سال گذشته، نتانیاهو و حامیان آمریکایی‌اش نواری به طول 4هزار کیلومتر از کشورهایی سراسر شمال آفریقای شمالی، شاخ آفریقا، شرق مدیترانه و غرب آسیا را نابود یا بی‌ثبات کرده‌اند. هدف آنها جلوگیری از تشکیل کشور فلسطینی با سرنگونی دولت‌های حامی آرمان‌های فلسطینیان بوده است.‌

جهان شایسته چیزی بیش از این افراط‌گرایی است. بیش از 180 کشور در سازمان ملل خواستار راه‌حل دوکشوری و ثبات منطقه‌ای شده‌اند. این منطقی‌تر از آن است که اسرائیل برای دستیابی به دستاوردهای غیرقانونی و افراط‌گرایی خود جهان را به آستانه آرماگدون هسته‌ای بکشاند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل