| کد مطلب: ۳۴۴۶۱

نشستی بـی‌حاصل/بررسی دلایل شکست نشست اخیر سران عرب در قاهره برای رسیدگی به موضوع غزه

بسیاری از ناظران برای پایان دادن به اجلاس سران کشورهای عربی بحث کرده‌‏اند و آنها را بی‏‌معنی و ناتوان از پر کردن شکاف بزرگ بین کشورهای عربی می‌‏دانند. نشست اخیر در قاهره صرفاً جدیدترین نشانه ناتوانی آنها در حل بسیاری از مشکلات منطقه بوده است.

نشستی بـی‌حاصل/بررسی دلایل شکست نشست اخیر سران عرب در قاهره برای رسیدگی به موضوع غزه

هلال خشان، استاد خاورمیانه دانشگاه بیروت: طرح دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده برای تسلط بر غزه و اسکان دائم ساکنان آن، غوغایی را در سراسر جهان عرب برانگیخت. در پاسخ، عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر، طرحی جایگزین برای بازسازی غزه بدون جابه‌جایی جمعیت آن ارائه کرد و در عین حال جنگ علیه مردم غزه را محکوم کرد. در نشست اضطراری اتحادیه عرب در هفته گذشته که در قاهره، برگزار شد، رهبران عرب به اتفاق آرا پیشنهاد السیسی را تایید کردند و حمایت خود را از رویکرد واحد در این موضوع ابراز کردند. به‌عنوان مثال، جوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان، گفت که امیدوار است سران کشورهای عربی تصمیمات اتخاذشده در این نشست را اجرا کنند.

اما در واقعیت، السیسی انگیزه دیگری برای سازماندهی این گردهمایی داشت. پس از لغو سفر ماه گذشته خود به واشنگتن، او متوجه شد که دیر یا زود باید به ایالات متحده سفر کند تا با ترامپ در مورد طرح اسکان مجددش برای غزه صحبت کند. السیسی می‌دانست که باید یک پیشنهاد جایگزین ارائه کند؛ پیشنهادی که توسط دیگر رهبران عرب تایید شده است. بنابراین، خود این اجلاس فرصتی بیش نبود تا طرحی را که اکثراً آن را بیهوده می‌دانند، به پایان برسانند. این نشان از ناکارآمدی فزاینده این قالب دارد.

نتیجه ضعیف

طرح ترامپ برای غزه، رهبران عرب را در موقعیتی نامطمئن قرار داد. این مسئله باعث شد آنها در مقابل مردم خود ضعیف به نظر برسند، زیرا می‌دانند که نمی‌توانند به صورت علنی با رد پیشنهاد رئیس‌جمهور ایالات متحده، با آمریکا دشمنی کنند. در عین حال، جابه‌جایی جمعیت غزه یک موضوع بسیار حساس در خاورمیانه است. این اقدام این معاهده مشترک دفاعی و همکاری اقتصادی را که در سال 1950 توسط کشورهای عربی امضا شد، به چالش می‌کشد.

علاوه بر این، دادگاه کیفری بین‌المللی می‌تواند آوارگی مردم غزه را جنایت علیه بشریت تلقی کند. بسیاری از ناظران اظهار داشتند که کشورهای عربی باید مواضع قاطع‌تری در این مورد اتخاذ می‌کردند تا اینکه صرفاً توصیه‌هایی عمومی صادر کنند. هفت تن از رهبران عرب ترجیح دادند در اجلاس قاهره شرکت نکنند، حتی پس از آنکه این نشست مطابق با برنامه آنها به تعویق افتاد.

محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی، محمد بن‌زاید آل نهیان، رئیس‌جمهور امارات، مشعل الاحمد الجابر امیر کویت، عبدالمجید تبون رئیس‌جمهور الجزایر و سلطان هیثم‌بن طارق، از غایبان مهم این نشست بودند. غیبت رهبران برخی از ثروتمندترین کشورهای عربی نشان‌دهنده عدم تمایل آنها به امضای طرح مصر برای جلوگیری از خشم ترامپ است. در نهایت، رهبرانی که شرکت کردند نتوانستند تصمیمات عملی اتخاذ کنند و در عوض ترجیح دادند اظهارات ظاهری را تکرار کنند که در انتقاد مستقیم از ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که از عربستان سعودی می‌خواهد یک کشور فلسطینی در خاک خود ایجاد کند، به‌هیچ‌عنوان صراحت ندارد.

آنچه ترامپ و نتانیاهو ممکن است درک نکنند این است که پذیرفتن خواسته‌های آنها به‌طور قطع باعث خشم عمومی در مصر و عربستان سعودی می‌شود و این خشم ممکن است آنقدر شدید باشد که رژیم‌های این کشورها نتوانند دوام بیاورند. علاوه بر این، السیسی و بن‌سلمان، مسئله فلسطین را به‌عنوان اسب تروا می‌بینند که می‌تواند ایده‌های انقلابی را در میان مردم‌شان بارور کند. در دهه 1950، فلسطینی‌هایی که در صنعت نفت استان شرقی عربستان سعودی کار می‌کردند، از ایدئولوژی‌های کمونیستی و پان عرب حمایت می‌کردند و این ایده‌ها را در بین همکاران سعودی عمدتاً شیعه خود، منتشر کردند.

در اجلاس یک‌روزه هفته گذشته، رهبران عرب امیدوار بودند که چارچوبی امنیتی و سیاسی برای غزه ایجاد کنند که به تشکیلات خودگردان فلسطین قدرت دهد و در عین حال در مورد سرنوشت حماس رویکردی دوگانه داشته باشند. آنها همچنین ایده جابه‌جایی جمعیت غزه را رد کردند و بر اتصال نوار غزه به کرانه باختری و دستیابی به راه‌حل تشکیل دوکشوری، به‌‌رغم رد مداوم ایده تشکیل دولت فلسطین توسط اسرائیل، اصرار داشتند.

با این حال، طرح مصر موضوع شاخه نظامی حماس را مورد توجه قرار داد و برچیده شدن آن را با حذف دلیل وجود آن یعنی آوارگی فلسطینی‌ها از سال 1948 مرتبط دانست. این طرح نیاز به ایجاد یک روند سیاسی معتبر برای احیای حقوق تاریخی مردم فلسطین را برجسته کرد. در جلسه پایانی، برخی از شورای امنیت سازمان ملل خواستند نیروهای حافظ صلح را در غزه و کرانه باختری مستقر کند.

نشست‌های سران کشورهای عربی اغلب تحت سلطه افکار واهی و راه‌حل‌های غیرقابل اجرا هستند و نشست قاهره نیز از این قاعده مستثنی نبود. بیانیه پایانی که در پایان این نشست منتشر شد، شبیه قطعنامه‌ای بود که پس از نشست سران اتحادیه عرب در مراکش در سال 1982 به تصویب رسید و تاکید کرد که صلح یک انتخاب استراتژیک برای کشورهای عربی و مبتنی بر راه‌حل دودولتی است.

اسرائیل در آن زمان این قطعنامه را رد کرد و اکنون نیز مشابه آن را نخواهد پذیرفت. ایالات متحده نیز این طرح را رد کرد. در بیانیه کاخ سفید آمده است که راه‌حل اعراب به این واقعیت که غزه در حال حاضر غیرقابل سکونت است اشاره نکرده است. در این بیانیه تاکید شده است که ترامپ به پیشنهاد خود برای بازسازی نوار غزه و حذف حماس پایبند خواهد ماند. در همین حال، اسرائیل نیز اعلام کرد که پیشنهادات اجلاس پس از حمله 7 اکتبر حماس به واقعیت پاسخ نداده و با دیدگاه‌های منسوخ گره خورده است.

موضوع فلسطین اگر نگوییم تنها محور، بلکه اصلی‌ترین محور تمام اجلاس‌های اعراب بوده است که از سال 1937 برگزار شده است. اولین اجلاس در منطقه تفریحی کوهستانی بلودان سوریه در پاسخ به خشم اعراب پس از انتشار گزارش کمیسیون پیل که بریتانیا خواستار تقسیم فلسطین به دو کشور، یکی یهودی و دیگری عربی بود، برگزار شد. دومین دوره در سال 1946، یک سال پس از تأسیس اتحادیه عرب، در روستای انشاس مصر برگزار شد. شرکت‌کنندگان شامل هفت کشور مستقل اتحادیه عرب در آن زمان بودند: مصر، عراق، سوریه، لبنان، اردن، عربستان سعودی و یمن.

موضوع اصلی جلوگیری از تأسیس دولت یهود بود. در این اجلاس بر لزوم ایستادگی در برابر صهیونیسم به‌عنوان خطری که نه‌تنها فلسطین بلکه همه کشورهای عربی و اسلامی را تهدید می‌کند، تاکید شد. همچنین خواستار توقف کامل مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های تحت مالکیت فلسطین شد و تاکید کرد که هرگونه سیاست طرفداری رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا و انگلیس اقدامی تجاوزکارانه در نظر همه کشورهای اتحادیه عرب تلقی خواهد شد. این سازمان خواستار ارائه کمک‌های مالی به فلسطینیان شد، اگرچه این گروه نتوانست مکانیسمی را برای ارائه چنین حمایتی ارائه کند. کشورهای عربی نیز همچنان تمایلی به تامین سلاح برای فلسطینیان نداشتند.

کشورهای عربی در سال 1946 در واکنش به تصمیم بریتانیا مبنی بر باز نگه داشتن درهای مهاجرت یهودیان به فلسطین حتی پس از پایان دوره مشخص‌شده در کتاب سفید 1939، دومین اجلاس سران را در سال 1946 در بلودان برگزار کردند. این نشست در میان تظاهرات گسترده در سراسر منطقه عربی اعلام شد. درحالی‌که مصر علاقه‌مند به مذاکره با بریتانیا برای متقاعد کردن این کشور برای تخلیه نیروهایش از منطقه کانال سوئز بود، سایر هیئت‌های عربی در حال ارتباط با افسران اطلاعاتی بریتانیا در خاورمیانه بودند تا نتایج نشست را هماهنگ کنند.

در سال 1956، کشورهای عربی نشستی را در بیروت برگزار کردند تا از مصر در جنگ سوئز حمایت کنند و در صورت امتناع اسرائیل، بریتانیا و فرانسه از پایان دادن به جنگ، حق دفاع از مصر را برای خود محفوظ نگه دارند. با این حال، تهدیدات شفاهی آنها تنها پس از آن صورت گرفت که نیکلای بولگانین، نخست‌وزیر شوروی و دیمیتری شپیلوف، وزیر امور خارجه، نامه‌های محکمی به بریتانیا و فرانسه ارسال کردند و به احتمال اقدام نظامی علیه آنها اشاره کردند. شوروی و اعراب تنها پس از مخالفت رئیس‌جمهور ایالات متحده، دوایت آیزنهاور با کمپین نظامی و درخواست تخلیه نیروهای خارجی از مصر، بیانیه‌های قوی صادر کردند.

در سال 1964، جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور مصر، خواستار برگزاری نشست سران کشورهای عربی در قاهره شد که آغازگر نشست‌های منظم سران بود که تا امروز ادامه دارد. با وجود اینکه این گردهمایی به مسئله فلسطین می‌پرداخت، اما تمرکز آن بر آمادگی برای جنگ علیه اسرائیل نبود. برعکس، ناصر از ظهور جنبش فتح به خاطر برنامه‌های آن برای انجام حملات چریکی علیه اسرائیل احساس ناراحتی می‌کرد، زیرا می‌ترسید که مصر را به درگیری بکشاند و ارتش مصر برای این درگیری آماده نبود.

از این رو وی از تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین و همچنین ارتش آزادیبخش فلسطین برای جذب جوانان فلسطینی و منصرف کردن آنها از پیوستن به فتح خبر داد. اگرچه اردن و لبنان اجازه تشکیل واحدهای مسلح فلسطینی را در سرزمین‌های خود رد کردند، مصر، سوریه و عراق پیوستن به سازمان آزادی‌بخش فلسطین را برای فلسطینی‌های مقیم کشورهایشان اجباری کردند.

آینده مشکوک

تنها نشست قاطع اعراب که تاکنون برگزار شده است، هیچ ارتباطی با مسئله فلسطین نداشته است. این نشست در 10 اوت 1990 در قاهره در پاسخ به حمله عراق به کویت برگزار شد. رئیس‌جمهور مصر حسنی مبارک می‌خواست روشن کند که دیپلماسی عربی نمی‌تواند عراق را متقاعد کند که ارتش خود را از کویت خارج کند. اتحادیه عرب بدون حمایت متفق‌القول از سوی کشورهای شرکت‌کننده، که به‌طور سنتی هنگام اتخاذ تصمیمات مشترک مورد نیاز است، بیانیه پایانی در محکومیت اقدامات عراق منتشر کرد و از ایالات متحده برای رهبری ائتلافی برای آزادسازی کویت دعوت کردند. با این حال، سه روز قبل از اجلاس، ورود نیروهای آمریکایی به عربستان سعودی آغاز شده بود و یک روز بعد، سربازان مصری و سوری در آنجا فرود آمدند.

در سال 1969، نشست اضطراری سران کشورهای عربی در رباط پایتخت مراکش برای رسیدگی به آتش‌سوزی مسجدالاقصی برگزار شد. اما رهبران عرب نتوانستند در مورد نحوه برخورد با این موضوع توافق کنند، حتی قبل از بحث در مورد تصمیم یا بیانیه نهایی. در پی این نابسامانی، یک شاعر مشهور سوری رهبران عرب را دروغگو توصیف کرد که وقتی از آنها خواسته می‌شود تصمیمی را که گرفته‌اند اجرا کنند عصبانی می‌شوند و در مواقع سختی فرار می‌کنند، به دوستان خود خیانت می‌کنند و آبروی مردم خود را می‌برند. سران کشورها اغلب در اجلاس‌ها شرکت نمی‌کنند، ظاهراً به دلیل شرایط پزشکی یا سایر مشغولیت‌ها. در اجلاس اقتصادی سال 2019 در بیروت، با تمرکز بر ایجاد اتحادیه گمرکی عربی، تنها رئیس کشوری که در آن شرکت کرد امیر قطر بود که پس از جلسه افتتاحیه این کشور را ترک کرد.

بسیاری از ناظران برای پایان دادن به اجلاس سران کشورهای عربی بحث کرده‌اند و آنها را بی‌معنی و ناتوان از پر کردن شکاف بزرگ بین کشورهای عربی می‌دانند. نشست اخیر در قاهره صرفاً جدیدترین نشانه ناتوانی آنها در حل بسیاری از مشکلات منطقه بوده است.

 عکس: AP

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
آخرین اخبار