فتحالله گولن مؤسس جنبش خدمت ترکیه در سن ۸۳ سالگی در آمریکا درگذشت
درگذشت روحانی مرموز
اندکی پس از کودتای ۲۰۱۶، اردوغان شبکه گولن را خائن و «مثل سرطان» توصیف کرد و قول داد که آنها را در هر کجا که هستند ریشهکن کند. صدها مدرسه، شرکت، رسانه و انجمن مرتبط با گولن تعطیل و داراییها توقیف شد. گولن البته کودتا در ترکیه را با ادبیاتی بسیار تند محکوم کرد. وی در بیانیهای گفت: به عنوان فردی که در طی پنج دهه گذشته به واسطه کودتاهای متعدد نظامی متحمل آسیب شده است، متهم شدن به ارتباط با چنین تلاشی به شکلی خاص توهینآمیز است.
فتحالله گولن، روحانی ترکتبار مستقر در ایالات متحده، که جنبش اسلامی قدرتمندی را در ترکیه و فراتر از مرزهای آن بنا کرد و سالهای آخر عمر خود را درگیر اتهامات مربوط به سازماندهی کودتا علیه رجبطیب اردوغان شد، در سن 83 سالگی درگذشت.
هرکول، وبسایتی که موعظههای گولن را منتشر میکند، در شبکه اجتماعی ایکس خبر داد که گولن روز یکشنبه در بیمارستانی در ایالات متحده آمریکا درگذشته است. گولن زمانی یکی از متحدان اردوغان بود، اما به مرور زمان اختلافاتی عمیق میان این دو رقم خورد و اردوغان او را مسئول کودتای سال 2016 دانست. در این کودتا برخی نیروهای ارتش ترکیه با استفاده از هواپیماهای جنگی، تانک و هلیکوپتر دست به کودتا زدند و در جریان این کودتا 250 نفر کشته شدند.
گولن که از سال 1999 در تبعید خودخواسته در ایالات متحده زندگی میکرد، دست داشتن در کودتا را رد کرد. به گفته پیروان گولن، جنبش گولن – معروف به هیزمت، که در زبان ترکی به معنای «خدمت» است – به دنبال گسترش یک برند میانهرو از اسلام است که آموزش به سبک غربی، بازار آزاد و ارتباطات بین ادیان را ترویج میکند. از زمان کودتای نافرجام در ترکیه جنبش گولن به طور سیستماتیک در ترکیه برچیده شده و نفوذ آن در سطح بینالمللی کاهش یافته است.
گولن که در میان حامیانش به حجاافندی یا معلم محترم معروف است، در سال 1941 در روستایی در استان ارزروم در شرق ترکیه به دنیا آمد. او فرزند یک روحانی یا واعظ اسلامی بود و از دوران کودکی به فراگیری قرآن پرداخت. در سال 1959، گولن به عنوان امام جماعت مسجدی در شهر ادرنه در شمال غربی ترکیه منصوب شد و در دهه 1960 به عنوان واعظ در استان ازمیر در غرب ترکیه شهرت یافت و در آنجا خوابگاههای دانشجویی را راهاندازی کرد و برای تبلیغ به چایخانهها میرفت.
این خانههای دانشجویی آغاز شکلگیری یک شبکه غیررسمی بود که در دهههای بعد از طریق آموزش، تجارت، رسانهها و مؤسسات دولتی گسترش یافت و به حامیان او نفوذ گستردهای داد. این نفوذ همچنین از طریق شبکهای از مدارس فراتر از مرزهای ترکیه به جمهوریهای ترک آسیای مرکزی، بالکان، آفریقا و غرب گسترش یافت. گولن از متحدان نزدیک اردوغان و حزب عدالت و توسعه بود، اما تنشهای فزاینده در روابط آنها در دسامبر سال 2013 و زمانی که تحقیقات مربوط به فساد که وزرا و مقامات نزدیک به اردوغان را هدف قرار میدادند، به وجود آمد.
بهطور گستردهای گمان میرود که دادستانها و پلیس وابسته به جنبش گولن در پس این تحقیقات که دولت اردوغان را هدف گرفته بود قرار داشتند و در نهایت در سال 2014 حکم بازداشت گولن صادر شد و دو سال بعد نیز جنبش گولن بهعنوان یک گروه تروریستی شناخته شد. اندکی پس از کودتای 2016، اردوغان شبکه گولن را خائن و «مثل سرطان» توصیف کرد و قول داد که آنها را در هر کجا که هستند ریشهکن کند.
صدها مدرسه، شرکت، رسانه و انجمن مرتبط با گولن تعطیل و داراییها توقیف شد. گولن البته کودتا در ترکیه را با ادبیاتی بسیار تند محکوم کرد. وی در بیانیهای گفت: «به عنوان فردی که در طی پنج دهه گذشته به واسطه کودتاهای متعدد نظامی متحمل آسیب شده است، متهم شدن به ارتباط با چنین تلاشی به شکلی خاص توهینآمیز است.»
در موج سرکوبهای پس از کودتای نافرجام، که به گفته دولت، پیروان گولن را هدف قرار داد، حداقل 77 هزار نفر دستگیر شدند و 150 هزار کارمند دولتی از جمله معلمان، قضات و سربازان تحت شرایط اضطراری از کار تعلیق شدند. شرکتها و رسانههایی که گمان میرفت با گولن مرتبط باشند توسط دولت توقیف یا تعطیل شدند. دولت ترکیه اعلام کرد که اقدامات این کشور با توجه به شدت تهدیدی که کودتا برای این کشور ایجاد میکند، موجه است.
گولن همچنین در داخل ترکیه به شخصیتی منزوی تبدیل شد که توسط حامیان اردوغان مورد تحقیر قرار میگرفت و توسط مخالفان که شبکه او را در طول دههها متهم به تضعیف پایههای سکولار جمهوری ترکیه میکردند، مورد حمله قرار گرفت. آنکارا سالها به دنبال استرداد او از آمریکا بود. گولن در سال 2017 که در محوطهی سرپوشیدهاش در کوههای پوکونو پنسیلوانیا صحبت میکرد، در مصاحبهای با رویترز گفت که هیچ برنامهای برای فرار از آمریکا برای اجتناب از استرداد ندارد. حتی در آن زمان نیز او ضعیف به نظر میرسید. گولن برای معالجه پزشکی به ایالات متحده سفر کرده بود، اما در آنجا باقی ماند زیرا با تحقیقات جنایی در ترکیه مواجه شده بود.
اندیشههای فتحالله گولن
درک و بینش گولن از مفاهیمی چون اسلام و دموکراسی در چهارچوب دین اسلام، جزماندیشانه نیست ولی در عین حال از ارزشهایی چون مصالحه، ثبات، حفظ حیات انسانی، مقدس بودن و ارزش داشتن نوع بشر، عدالت، برابری، گفتوگو و مشورت به شدت دفاع و حمایت میکند. نظریه سیاسی اسلامی مورد نظر گولن بسیار منعطف است و مسلمانان را نسبت به نوع انتخاب نظام سیاسی مورد نظر خود دچار محدودیت ننموده و به عبارتی حق انتخاب را برای آنها در انتخاب هر نوع نظامی سیاسی دلخواه و مطلوب خود به رسمیت میشناسد.
در مجموع سه اصل برابری، عدالت و مشورت را میتوان، اصول و ارزشهای محوری نظریه سیاسی اسلامی گولن برشمرد. اما گولن بر این باور است که هر یک از این اصول و ارزشها باید مطابق با شرایط زندگی مسلمانان در کشورهای مختلف و متناسب با سنتها، اولویتهای فرهنگی و سایر عوامل دخیل، صورت عینی به خود گیرد. گولن این گونه استدلال میکند که جنبههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی جوامع باید در روند توسعه دموکراسی در کل جهان مورد توجه قرار گیرد.
از این رو گولن بر این باور است که بیتوجهی به این نکته، موجب چالش میان دیدگاههای اسلامی با دیدگاههای غربی شده است که نتیجه این تقابل، حمله به اسلام و جریانات اصلاحی در سطح جهان اسلام شده است. در عین حال گولن به انتقاد از جریانات دارای افراط و تفریط در جهان اسلام نیز میپردازد و دیدگاههایی که استقرار دموکراسی در کشورهای اسلامی را منوط به طرد هر گونه سنت اسلامی میکند و نیز دیدگاههای افراطگرایانهای که تمام ارزشهای غربی و دموکراتیک را نفی نموده و تنها در پی اجرای شریعت اسلامی است را مطابق با واقعیت و منطق نمیداند.
گولن همچنین بر این باور بود که دین اسلام بهویژه نظام حقوقی آن از اصولی برخوردار است که با بسیاری از اصول و هنجارهای جهانشمول مطابقت دارد و از این رو نهتنها میتوان از این طریق باب نوعی گفتوگو را با سایر فرهنگها بهویژه فرهنگ غرب گشود، بلکه نظام حقوقی اسلام این پتانسیل را نیز دارد که سایر فرهنگها از اصول و مبانی آن استفاده نیز کنند. در این راستا گولن به نظریه شورا (مشورت دستهجمعی) در اهل سنت به عنوان یکی از این اصول حقوقی مشترک و با ارزش اشاره میکند و در مقالات متعدد به تشریح این اصل بهویژه مطابقت آن با اصول لیبرالدموکراسی میپردازد.
گولن در مقالهای در سال 2005 به این نکته اشاره کرد که اگر دموکراسی را حکومت مردم بر مردم بدانیم، نظریه شورا نیز با حق انتخابی که به مسلمانان برای تعیین نظام سیاسی و رهبران و نمایندگان آنها (به صورت مستقیم و غیرمستقیم میدهد) کاملاً با ارزشهای دموکراتیک امروزی سازگار است. در چهارچوب همین نظریه، گولن به نقاط قوت و مثبتی چون حق اعتراض مسلمانان به حاکم مستقر و مصون نبودن حاکمان مسلمان از انتقاد و برکناری اشاره میکند و آن را نیز از مشترکات نظام حقوقی اسلام (مبتنی بر نظریه شورا) با معیارهای نوین امروزی میداند.
در واقع دیدگاههای گولن را باید در امتداد نظریههای تجددخواهی صاحبنظران اهل سنت در حوزه اندیشه سیاسی چون رشیدرضا، محمدالریس، ابوالاعلی مودودی و در نهایت سید نورسی دانست که هدف مشترک و اصلی آنها هماهنگ کردن رهنودهای دین با موازین عقل و مقتضیات جهان نو بود. نظریات جدید با بازنگری و بسط مفاهیم سنتی چون نهاد شورا، مجلس اهل و عقد، شرایط رهبری، شرایط حکومتشوندگان و حقوق متقابل آنها، دیدگاههایی را در حوزه اندیشه سیاسی اهل تسنن مطرح نمودند که در قیاس با اندیشههای سنتی به مراتب از اقتدارگرایی کمتری برخوردارند.
این نظریههای جدید، حکومت اسلامی را حکومت شورایی مردمسالار و مقید به به قانون اساسی اسلامی تعریف میکنند. از این رو رهبری جامعه اسلامی بیآنکه اختیارات مطلق داشته باشد، شأنی همسان رئیس حکومت در دولتهای مبتنی بر قانون اساسی دارد. بر این اساس، کوشش جنبش گولن در تلفیق آموزههای سیاسی و حقوقی دین اسلام (مذهب اهل تسنن) با قواعد و هنجارهای دموکراتیک جهانشمول عصر حاضر را باید در امتداد یک کوشش فکری سیصدساله نگریست.
در مجموع، رویکرد گولن بر این اصل اساسی استوار است که دموکراسی اسلامی و جریان لیبرالدموکراسی سکولار تفاوت بنیادی و ماهوی وجود ندارد و این دو موضوع، دو پدیده جدا از هم نیستند. نباید جریان دموکراتیزاسیون و مدرنیزاسیون را با غربیسازی یکسان شمرد. فرهنگ اسلامی کنونی حاکم بر جهان اسلام توانایی انطباق با معیارهای جهانی در عصر جهانی شدن را داراست و از این رو دولتها و نخبگان جهان اسلام نباید مسیر انزوا و یا مخالفت با این ارزشهای جهانی را در پیش گیرند.
راهی که گولن به کشورهای اسلامی پیشنهاد میکند گسترش علم و فنآوریهای نوین و ایجاد و توسعه نسل تحصیلکرده در سطح جوامع اسلامی است. جریان لائیک، ملیگرا و سکولار ترکیه شدیداً از فعالیتها و گسترش نفوذ جنبش گولن نگران بودند. بهویژه سیاستهای مذهبی، محافظهکارانه و رویکردهای این جنبش در قبال کردهای ترکیه باعث برور انتقادات و نگرانیهای فراوانی در داخل ترکیه شده بود.
چه کسی جانشین گولن میشود؟
درون جنبش گولن نیز انشعابها و دیدگاههای مختلف و متفاوتی وجود دارد. سنتگرایان رهبر مشخصی ندارند اما از اسماعیل بویوک چلبی بهعنوان رهبر نانوشته این گروه نام برده میشود. این گروه استدلال میکنند که آموزههای فتحالله گولن، حتی آموزههایی که مخالفت ظاهری با دین داشته باشد، حق و تغییرناپذیر است و گولن صاحب حق است و گذشت زمان آن را روشن خواهد کرد.
این گروه اعتقاد دارند؛ اشتباهاتی که رخ داده خطای فتحالله گولن، رهبر گروه نبوده، بلکه ناشی از خطای مسئولین پاییندستی است. هر اتفاقی بیفتد، اعضای سازمان باید تحمل کنند و بدون برهم زدن وحدت و یکپارچگی سازمان به راه خود ادامه دهند. در حال حاضر این دیدگاه در ترکیه طرفداری ندارد، اما در خارج از کشور هنوز قائلین به این دیدگاه وجود دارند.
تجددگرایان از انتقاد کردن مستقیم از فتحالله گولن، خودداری کرده و مرتباً وفاداری خود را به جنبش اعلام میکنند. به باور تجددگرایان، سنتگرایان از درک روح زمان عاجز بوده و در گمراه کردن فتحالله گولن مسئولیت بزرگی دارند. آنها سنتگرایان را مقصر انشعابهای بزرگ در سطح مردم و بیاعتمادی در سطوح بالای سازمان میدانند. با اینکه این گروه رهبر مشخصی ندارد ولی با توجه به مواضع باز و انتقادی آن به سرعت بزرگ شده و طرفداران زیادی را جلب میکند.
کسانی که در این گروه هستند از مواردی مانند ایجاد ساختار جدید براساس شایستگی و صلاحیت، ایجاد سیستم قابل حسابرسی مبتنی بر شفافیت، پاسخگو کردن دستاندرکاران فاسد و مسببان رساندن سازمان به وضعیت تاسفبار فعلی دفاع میکنند.
گروه مصطفی اوزجان، یکی دیگر از انشعابها است. مصطفی اوزجان در سال ۱۹۷۵ در سازمان دیانت مشغول به کار شد. او در سال ۱۹۷۷ بهعنوان معاون مفتی ازمیر منصوب شد. در همان سال با فتحالله گولن آشنا شده و به عضویت جمعیت گولن درآمد. وی تا زمان بازنشستگی بهعنوان واعظ و روحانی مشغول به کار بود. منابع امنیتی ترکیه از او بهعنوان مرد شماره یک غیرنظامی سازمان گولن یاد میکنند.
اوزجان از چهرههای مهم و مورد اعتماد جنبش بوده و در زمان مسئولیت خود در ترکیه مسئولیت طولانیمدت کلیه امور مالی جنبش گولن را بر عهده داشت. تسلط بر منابع مالی و اقتصادی سازمان و حمایت برخی جریانهای آلمانی از او باعث قدرتگیری هر چه بیشتر او و ایجاد تیم وفادار به او گردید. او با کنترل کامل فرآیندهای اقتصادی و همچنین حمایت مالی از بسیاری از مسئولین و روحانیون سازمانی به یک رهبر قوی در سازمان تبدیل شد، تا جایی که حتی عادل اوکسوز را که با بارباروس کوجاکورت همکاری میکرد، به سمت خود جذب کرد.
گروه بارباروس کوجاکورت از دیگر انشعابهای متنفذ یاد میشود. بارباروس کوجاکورت، از چهرههای محرمالاسرار سازمان بوده و اطلاعات و روابط مهم و پشت پرده تمام عملیاتهای غیرقانونی سی چهل سال اخیر سازمان را در اختیار دارد. گروه تحت امر بارباروس نیز مانند گروههای دیگر، رقبای درونسازمانی خود را مقصر جلوه داده و رقیبش مصطفی اوزجان و تیمش را هدف حمله قرار میدهد.
آنها میگویند مصطفی اوزجان و تیمش تمام پولهای سازمان را مصادره کرده و مهمترین منابع مالی سازمان، از جمله بانک آسیا، هلدینگ کایناک، توسکون (کنفدراسیون بازرگانان و صاحبان صنایع ترکیه) همگی تحت کنترل مصطفی اوزجان عمل میکنند و این تسلط بر منابع مالی سازمان باعث سوءاستفادههای شخصی و افول جایگاه سازمان گردیده است.
جریانات فرصتطلب نیز براساس موازنه قوا عمل میکنند، مانند روزنامهنگاران و دانشگاهیان گولنیست فراری از ترکیه. آنها به نوعی منفعتطلب هستند و موضع روشنی در برابر حوادث و گروههای متخاصم نمیگیرند. سعی میکنند با نوشتن و گفتن اینکه این بحثها به سازمان آسیب میزند، راه میانهای پیدا کنند. برای نمونه، اظهارات اعترافگونه و انتقادات عثمان شیمشک، از چهرههای نزدیک به فتحالله گولن، نسبت به برخی مسائل و روندها در جلسهای که در عمارت گولن در پنسیلوانیا برگزار شد، باعث ضرب و شتم و اخراج او از جلسه و عمارت شد.
در بحث اخراج او، هیچکس جز چند نفر نتوانست موضع روشنی اتخاذ کند. چنین مینماید شیمشک در آن جلسه انتقاداتی را علیه روندهای موجود و همچنین شخص مصطفی اوزجان مطرح کرده بود. عثمان شیمشک اعتقاد داشت که فتحالله گولن توسط اطرافیانش هدایت میشود و این شامل تلاش برای کودتا نیز میشد. بنابراین، او بهطور ضمنی اعتراف کرد که سازمان گولن درکودتا دست داشته است.
این اعتراف در درون سازمان به اعترافی که منجر به استرداد به ترکیه میشود تفسیر شد. مرگ مشکوک مهمت علی شنگول در آلمان در سال ۲۰۲۱ که در پنسیلوانیا مسموم شده و از او به عنوان وارث فتحالله گولن یاد میشد، باعث شد تا شیمشک به رعب و وحشت بیفتد و از ترس اینکه گولن نیز ممکن است مسترد شده و ممکن است خودش نیز کشته شود، تصمیم گرفت باقیمانده زندگی خود را در کشوری غیر از ایالات متحده آمریکا بگذراند.
دشمنی گولنیستها با ایران
از آنجایی که فتحالله گولن به طور سنتی اسلام شیعی را یک تهدید میدانست، رویکرد ضدایرانی او پیش از همه و در درجه نخست ریشه در نگاه ایدئولوژیک او داشت. گولن در سال 1997 در مصاحبهای با ینی یوزیل به وضوح به این گرایش خود اشاره کرد. او در این مصاحبه از «صدور یک درک (به گفته او) متعصبانه و فرقهای از دین به نام انقلاب اسلامی» انتقاد کرده و ایرانیان را به فرقهگرایی متهم کرده بود. گولن همچنین با اشاره به رقابت تاریخی ایران و ترکیه از «توسعهطلبی پارسی در منطقه» به عنوان خطری جدی یاد کرده است.
واقعیت این است که گولنیستها در تمام این سالها از ایرانهراسی به عنوان ابزاری برای مقابله و کشمکش با حزب حاکم عدالت و توسعه استفاده کردهاند. هاکان فیدان، رئیس اطلاعات ترکیه، یکی از نزدیکان مورد اعتماد رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، در جریان گفتوگوهای صلح با شبهنظامیان کرد (پ.ک.ک) در رأس حملات جنبش گولن قرار داشت. گولن پ.ک.ک را تهدیدی ماهوی برای جنبش خود میدید؛ بهویژه در مناطق کردنشین جنوب شرق ترکیه. بنابراین میشود گفت که اولین برخورد میان گولن و اردوغان، شاید بهطور کاملاً غیرمنتظره، فوریه 2012 بر سر مسئله کردها رخ داد.
داستان از این قرار بود که در پی نخستین دور از مذاکرات سازمان اطلاعات ترکیه و پ.ک.ک در سالهای 2009-2008 که سرانجام به مذاکرات صلحی ختم شد که اکنون شکست خورده، فیدان برای ارائه توضیحات درباره این مذاکرات که مخالفان آن را «مذاکرات اسلو» میخواندند، برای شهادت به دادگاه فرا خوانده شد. فیدان به توصیه اردوغان تصمیم گرفت که شهادت ندهد، چراکه اردوغان اعتقاد داشت بخشی از دستگاه قضایی و دادستانی با گولنیستها در ارتباط هستند. این باور چندان هم بیراه نبود چراکه چندی بعد دادستان این پرونده به دلیل مظنون بودن به ارتباط با گولنیستها از ترکیه فرار کرد.
از این زمان به بعد، رسانههای وابسته به گولن آشکارا انتقاد از ایران را آغاز کردند. این انتقادها شامل برخی اتهامزنیها به تهران نیز میشد: از جمله حمایت تهران از پ.ک.ک. این اتهامزنیها تا جایی پیش رفت که سفرای ایران در آنکارا نامهای اعتراضی به روزنامه زمان نوشتند. همچنین مطبوعات مرتبط با گولن بهطور گسترده مقالهای از روزنامه واشنگتنپست مربوط به سال 2013 را منتشر کردند که در آن ادعا شده بود هاکان فیدان اسامی 10 تن از ایرنیانی که با سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) همکاری میکنند را در اختیار تهران قرار داده است.
فیدان همچنین به ارتباط با یک گروه مخفی مرتبط با ایران به نام «سلام توحید» متهم شد. گفته میشد که حامیان گولن از سال 2010 تا 2014 تحقیقاتی را با محوریت ارتباط ایران با این گروه شبهنظامی فعال در دهه 1990 آغاز کرده بودند. در سال 2014 بود که یک دادستان ترکیهای دستور بازداشت افرادی که در این تحقیقات دست داشتند را به اتهام شنود غیرقانونی صادر کرد. ماموران پلیس مرتبط با گولن متهم شدند که در جریان این تحقیقات بیش از 2 هزار و 500 نوار صوتی حاوی مکالمات اعضای انجمنهای شیعه ترکیه، روزنامهنگاران، وزرا، وزارت اطلاعات و حتی اردوغان را جمعآوری کردهاند.
در کیفرخواست دادستان که اوایل سال 2014 میلادی تکمیل شد به دخالت رؤسای پلیس، دادستانها و قضات در این مسئله اشاره شده و از این اقدامات به عنوان «توطئه» نام برد. بعدها اعلام شد که هدف این توطئه نهفقط فرایند صلح با کردها بلکه ابتکار مبادله سوخت هستهای 2010 با ایران بوده که بهطور مشترک توسط رجب طیب اردوغان و لولا داسیلوا، رئیسجمهوری برزیل، دنبال میشد.
همچنین بعدها گزارشهای زیادی از تلاش دیپلماتهای وابسته به جنبش گولن برای تخریب روابط آنکارا ـ تهران منتشر شد. همچنین گولنیستهای سنی کاملاً سیستماتیک از ایران به عنوان سپری برای تلاشهای خود به منظور تعامل با بدعتهای مطرحشده توسط جامعه علوی استفاده کردهاند. بیشتر ناظران زمانی که دولت ترکیه دستور تعطیلی 13 انجمن علوی را صادر کرد، شگفتزده شدند.
با این حال بنا بر اعلام علی کنعان اوغلو، نماینده سابق حامی کردها و بنیاد علوی، این انجمنها در واقع نهادهای مرتبط با گولن بودند. کنعان اوغلو به المانیتور گفته که این انجمنها برای همکاری با حزب عدالت و توسعه تامین مالی میشدند و هدفشان جذب علویها برای مقابله با ایران بوده است. با این حال بایرام سینکایا از دانشگاه ییلدریم بیاتزی مخالف این ایده است که نهادهای علوی برای مقابله با نفوذ ایران تشکیل شدهاند.
او به المانیتور گفته بود که جنبش گولن به نام مقابله با نفوذ ایران در میان علویان در واقع نفوذ خود را در میان علویان توسعه میداد و در نهایت اینکه، گولن با استفاده از احساسات ضدایرانی در ایالات متحده و اسرائیل و ایستادن در کنار سیاستهای واشنگتن و تلآویو در برابر ایران، تبعید خودخواسته خود را در پنسلوانیای آمریکا طولانیتر کرده است.
در واقع گولن علاوه بر هدف قرار دادن ایران به عنوان ابزاری برای تضعیف اردوغان، از این مسئله به عنوان راهی برای ایجاد روابط حسنه با ایالات متحده استفاده میکرد. به نظر میرسد که گولنیستها نقش محوری در به زمین زدن رضا ضراب، تاجر ایرانی ـ ترکیهای داشتند، کسی که در آمریکا به اتهامات مختلفی از جمله دور زدن تحریمها علیه ایران بازداشت شد.
دسامبر 2013 بود که پلیس و دادستانهای ترکیهای مرتبط با جنبش گولن اتهاماتی را علیه رضا ضراب و سه وزیر دولت اردوغان مطرح کردند. این اتهامات حول نقش ضراب در دور زدن تحریمها علیه ایران در موضوع پرداخت پول واردات گاز طبیعی ایران از طریق تحویل فیزیکی طلا بود. این جنجال در نهایت با دخالت اردوغان پایان یافت اما در نهایت سه تن از وزرای دولت استعفا دادند.