مکرون میخواهد متفاوت باشد
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در ماه فوریه با اعلام آمادگی برای اعزام نیروهای فرانسوی به اوکراین، جنجال بزرگی به پا کرد.
آنچه در این خبر میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در ماه فوریه با اعلام آمادگی برای اعزام نیروهای فرانسوی به اوکراین، جنجال بزرگی به پا کرد. این اظهارنظر که نقطه عطفی در موضعگیریهای فرانسه محسوب میشد، با استقبال ایالات متحده روبهرو شد. از نگاه آمریکا سرانجام، یک قدرت بزرگ اروپایی تصمیم گرفته بود که در احیای نظم بینالمللی لیبرال پیشگام شود. این اقدام، امیدی تازه به اوکراینِ درگیر در بحران بخشید، چراکه اروپاییها اکنون قصد داشتند بار حفظ نظم مبتنی بر قانون در منطقه خودشان را که تا آن زمان تنها بر دوش آمریکا بود، خود به دوش بکشند.
با این وجود، با همان سرعتی که مکرون از درخواست مذاکره از اوکراین به تهدید روسیه به جنگ مستقیم رسید، با همان سرعت نیز از صحنه ناپدید شد. او نهتنها لحن خود را ملایمتر کرد، بلکه در ارائه حمایتهای نظامی و مالی قابلتوجه به اوکراین، که متناسب با جایگاه فرانسه به عنوان یک قدرت اقتصادی و نظامی برجسته غربی باشد نیز ناکام ماند.
آیا مکرون در کمک به اوکراین جدی است؟ آیا ایالات متحده میتواند به رهبری مکرون در اروپا برای نجات نظم بینالمللی لیبرال اعتماد کند؟
سوال این است که چه چیزی این تغییر را در موضعگیری رئیسجمهور فرانسه سبب شد؟ اول، ارزیابی فرانسه از توازن نیروها در میدان نبرد و مسیر احتمالی جنگ تغییر کرد. تا اواخر سال ۲۰۲۳ و اوایل ۲۰۲۴، نهادهای اطلاعاتی فرانسه به این نتیجه رسیده بودند که اوکراین بهطور ناامیدکنندهای در حال باختن جنگ است.
عملیات ضدحمله ناکام در تابستان ۲۰۲۳ برخی از بهترین واحدهای اوکراین را نابود کرده بود، روسیه نیروهای جدید را سریعتر از کییف به جبهه اضافه میکرد و حمایت غرب نیز احتمالاً هرگز به اوج خود در ماههای اولیه جنگ بازنخواهد گشت. بنابراین، در صورت عدم وقوع یک تغییر چشمگیر، غرب ناچار به پذیرش یک پیروزی قاطع روسیه بود.
دوم، مکرون انتخابات ماه ژوئن پارلمان اروپا را در پیش داشت. همه نظرسنجیها از شکست سنگین او خبر میدادند، زیرا مکرون در هفت سال قدرت خود دستاورد چندانی نداشت. برنامه گسترده اصلاحات اقتصادی که او در سال ۲۰۱۷ با خود به ارمغان آورده بود، با بحران جلیقهزردها در سال ۲۰۱۸ و سپس با همهگیری کووید-۱۹ با موانع جدی مواجه شده بود.
با وجود انتخاب مجدد در سال ۲۰۲۲، مکرون، رئیسجمهور تحت فشار، دیگر اکثریت پارلمانی پیشین خود را نداشت و بنابراین مجبور شد برای حکومت با مخالفان سازش کند. او به چیزی نیاز داشت تا در انتخابات اروپا بر روی آن کمپین کند. تا ۷ ژوئن، دو روز قبل از انتخابات، او همچنان به دخالت مستقیم فرانسه اشاره میکرد. اما در اواخر ژوئن، وعده داد که در آینده نزدیک نیروهای فرانسوی را به اوکراین اعزام نخواهد کرد.
سومین ملاحظه، آلمان بود. در ماههای اولیه جنگ، برلین موضعی بهطور غیرمنتظره سخت علیه روسیه اتخاذ کرد و سرمایهگذاری تاریخی در دفاع خود به نام زایتنوِندِه را اعلام کرد. اما این اقدام در فرانسه باعث ایجاد نوعی نگرانی شد، و برخی از افسران نظامی از مکرون خواستند تا نگرانیهای خود را درباره قدرت نظامی آلمان به صدراعظم اولاف شولتز منتقل کند.
یکی از افسران اینگونه بیان کرد: «ما نمیتوانیم بگوییم که [ارتش قدرتمند آلمان] در قرن گذشته اتفاقی خوب برای ما بود.» پاریس نمیتوانست نسبت به احیای نظامی آلمان بیتفاوت باشد. در این زمینه، تهدید مکرون به مداخله در ماه فوریه با سه هدف طراحی شده بود. او امیدوار بود که تهدید واضح به مداخله مستقیم، محاسبات کرملین را تغییر دهد. در جبهه داخلی، مکرون فکر میکرد که تهدید او میتواند او را به عنوان یک رهبر مؤثر اتحادیه اروپا و غرب در برابر تجاوز روسیه معرفی کند و نوعی همبستگی ملی را پیش از انتخابات پارلمان اروپا ایجاد کند. در نهایت، او معتقد بود که اتخاذ موضعی قاطع میتواند انگیزههای آلمان برای احیای توان نظامی را خنثی کند.
با این حال، مکرون هرگز واقعاً قصد نداشت مستقیماً در اوکراین مداخله کند. او در دستیابی به تمام اهدافش نیز شکست خورد. واقعیت این است که مکرون بهخوبی میداند که واشنگتن چه چیزی را میخواهد بشنود و با بیان لفاظیهای درست، حمایت آنها را به دست میآورد. اما همانطور که همیشه بوده، فرانسه یک متحد مستقل با منافع خاص خود باقی میماند.