نقش کوبا در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
سال ۲۰۲۰ که جو بایدن کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری خود را راهاندازی کرد، وعده داد که بخش عمدهای از سیاست باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا، مبنی بر عادیسازی روابط با کوبا را ادامه دهد. اما دموکراتها شکست بزرگی در فلوریدا خوردند. بخشی از دلیل آن چرخش رایدهندگان کوبایی-آمریکایی بهسمت راست بود.
این چرخش باعث شد با وجود بحرانهای شدید بشردوستانه کاخ سفید بایدن تمایلی به لغو تحریمهای شدید اقتصادی که دونالد ترامپ بر این جزیره اعمال کرده بود، نداشته باشد.
حوزه سیاست خارجی هم دستاوردی نداشته است. تحریمهای ترامپ-بایدن بزرگترین بحران مهاجرت را از سال 1959 تسهیل کرد و در 2 سال گذشته نزدیک به 500هزار کوبایی وارد ایالات متحده شدند. تحریمها متحدان اروپایی و آمریکای لاتین را خشمگین کرد، کوبا را به رقبای جهانی آمریکا یعنی روسیه و چین، نزدیکتر کرد و هیچ کاری برای بهبود وضعیت حقوق بشر یا چشمانداز گشایش دموکراتیک انجام نداد.
اینها تبعات سیاست خارجیای است که به چالش سیاسی داخلی تبدیل شده است. در طی سالها کشورهای معدودی بهاندازه کوبا در انتخابات ایالات متحده نقش داشتهاند. از اولین کارزار انتخاباتی پس از پیروزی انقلاب 1959 تا رقابت در سال 2020، نامزدها این مسئله را مطرح کردهاند تا یا از رقیب خود انتقاد کنند که رویکرد نرمی در سیاست خارجی دارد یا بتوانند در صحن رقابت ایالت فلوریدا نظر رایدهندگان کوبایی-آمریکایی را بهخود جلب کنند.
در سالهای انتخاباتی، ساکنان کاخ سفید یا تحریمها را افزایش دادهاند یا از تعامل دیپلماتیک برای تقویت چشماندازهای الکتورال حزب خود خودداری کردهاند. مثلاً سال 1960، دوایت آیزنهاور با تشویق ریچارد نیکسون اولین دسته از تحریمهای تجاری را بر کوبا وضع کرد. سال 2004، جورج بوش محدودیتهایی را بر سفر و حوالههای بانکی برای خانوادهها وضع کرد تا انتقادهای تندروهای کوبایی-آمریکایی را خنثی کند.
در کارزارهایی که بین سالهای 1960 تا 1980 برگزار شدند، کوبا نیروی نیابتی شوروی بهحساب میآمد و سیاست سختگیرانه نسبت به کوبا عموماً بهعنوان نشانی از سیاست خارجی قوی دیده میشد. هیچ سیاستمدار ملی نمیخواست برچسب آسانگیر بودن را در قبال کوبا داشته باشد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد مصادف شد با ظهور کوبایی-آمریکاییها بهعنوان بلوک قابلتوجهی از رایدهندگان که شیوه رویارویی نامزدها با آنها را تغییر داد.
نامزدهای ریاستجمهوری از دهه 90 به بعد بهجای تمرکز بر کوبا بهعنوان مسئله امنیت ملی بهدنبال جلب نظر کوبایی-آمریکاییها در مسائلی مانند دموکراسی و حقوق بشر بودهاند. پیش از سال 1992، دموکراتها فلوریدا را کاملاً جمهوریخواه میدیدند اما بیل کلینتون تلاش کرد با اعمال سیاستهای تندتر نسبت به جورج بوش نظر کوبایی-آمریکاییها را جلب کند.
با اینکه کلینتون در سال 1992 نتواست در کوبا رای بیاورد اما سال 1996 موفق شد و فلوریدا را به میدان نبرد تبدیل کرد. شکست ناچیز الگور در سال 2000 پس از آنکه وزارت دادگستری کلینتون، الیان گونزالس را به پدرش در کوبا بازگرداند، دموکراتها را متقاعد کرد که کوبا سومین موضوع مهم سیاستهای فلوریداست.
سال 2008 اوباما این روند را با جلب کوبایی-آمریکاییهای میانهرو از طریق اعمال سیاست تعامل تغییر داد. سال 2012 رای نیمی از کوبایی-آمریکاییها را بهدست آورد و پیشنیاز تصمیم دموکراتیک برای عادیسازی روابط با هاوانا در سال 2014 را بهتصویب رساند.
سپس ترامپ، برای جلب کوبایی-آمریکاییهای محافظهکار، هرآنچه اوباما رشته بود، پنبه کرد. چرخش به راست کوبایی-آمریکایی در واکنش به رهبری ترامپ و موج جدیدی از مهاجران ناراضی، سیاستهای جنوب فلوریدا را تغییر داد و برای بار دیگر ترس از فلوریدا را به جان دموکراتها انداخت.
بایدن با یک سیاست هیبرید عجیب و غریبی واکنش نشان داد و برخی از تحریمهای ترامپ را لغو ولی بیشترشان را نگه داشت؛ مصالحهای غیرممکن بین سیاست همزیستی اوباما و سیاست تغییر رژیم ترامپ.
آمریکا و کوبا روابط فرهنگی عمیقی دارند که با افزایش دیاسپورای کوبایی-آمریکایی گستردهتر شده است. سال 2024، اعمال سیاستهایی در قبال کوبا که بهنفع منافع ملی آمریکا باشد تا منافع کوتهفکرانه کوبایی-آمریکاییهای ساکن میامی، بهنظر راه دور و درازی است اما در دو سال اول ریاستجمهوری اوباما، آمریکا اولین گامهای این مسیر را برداشت.
پیشرفتهایی که در 24 ماه اول ایجاد شد، قابل توجه بودند. به گفته بن رودز، رهبر تیم مذاکرهکنندگان آمریکایی آنچه پس از سالها دشمنی توانست به موفقیتهای اوباما منجر شود، رهبری و اراده سیاسی بود.