اوکراین در استراتژی اروپا
دو سال از حمله روسیه به اوکراین میگذرد، بنابراین وقت آن است که وضعیت استراتژیک را آنطور که من میبینم ترسیم کنیم. در فوریه سال 2022، استدلال من این بود که روسیه در درجه اول به اوکراین حمله کرد تا عمق استراتژیک خود را افزایش دهد. جنگهای ناپلئون و هیتلر علیه روسیه به دلیل مسافت زیادی که مهاجمان برای رسیدن به مسکو باید طی میکردند، خنثی شد. این فاصله مهاجمان را خسته کرد و تا رسیدن به قلب روسیه آنها را در هم شکست. وقایع سال 2022 از نظر من همین داستان را تداعی میکرد. از نظر من، هدف از این جنگ این بود که مسافت بیشتری بین مسکو و غرب، بهویژه ناتو قرار گیرد. به نظر من، نیت آمریکا این نبود که تهاجم نهایی به روسیه را آغاز کند. سازمان اطلاعات روسیه قدرتمند است و بعید است که کرملین گزارشهایی از برنامههای تهاجم آمریکا دریافت کرده باشد اما در حکومتداری، نیت صرف، کفایت نمیکند. چراکه نیتها میتوانند در عرض چند دقیقه تغییر کنند. چیزی که روسیه بیشتر به آن توجه کرد، تواناییهای آمریکا و ناتو بود. اما ایالات متحده و ناتو بهدنبال هر چه بودند، در موقعیت حمله به روسیه نبودند. با این حال، روسیه میترسید که نیت آنها و همچنین تواناییهای آنها تغییر کند. جنگ باید زمانی آغاز شود که دشمن قصد جنگیدن نداشته باشد و توانایی محدودی داشته باشد. این محاسبه باعث شد که روسیه به اوکراین حمله کند و در نتیجه منطقه حائلی گسترده در برابر تهاجم آمریکا به دست آورد. حمله به اوکراین شکست خورده است. مسکو به وضوح قصد داشت تا قبل از اینکه ایالات متحده یا ناتو به جنگ بپیوندند، به سرعت نیروهای اوکراینی را از پای درآورد. در عوض، روسیه تعداد قابلتوجهی تلفات، تلاش برای کودتا از سوی یک گروه نظامی خصوصی، خسارات اقتصادی قابل توجه و محاسبه مشکلات جمعیتی خود را تجربه کرده است. دو سال گذشته برای روسها و اوکراینیها هزینه زیادی داشته است. روسیه خوب نجنگید و به اندازه کافی در سازماندهی موفق نبود اما آنقدرها هم خوب عمل کرد تا درگیری را به نقطهای برساند که تعهد ایالات متحده به اوکراین اکنون در معرض خطر قرار گیرد. اگر روسیه کل اوکراین را بگیرد، آنوقت سوال اساسی این است که حرکت بعدی روسیه چه خواهد بود؟ پوتین تصریح کرده است که معتقد است اوکراین بخشی از روسیه است. او به اهداف دیگری نیز چشم دارد. اگر روسیه اوکراین را اشغال کند و سپس به دنبال عقب راندن ناتو باشد، این اهداف ممکن است با توانایی روسیه مطابقت داشته باشد. ایالات متحده احتمالاً تسلیحات بیشتری ارسال خواهد کرد، اما روسیه آنقدر به داخل اوکراین رفته است که با نیرویی اندک متوقف شود. ایالات متحده جنگ جهانی دوم و جنگ سرد را برای جلوگیری از تسخیر و کنترل اروپا توسط یک قدرت واحد انجام داد. منابع ذاتی اروپا یک تهدید بالقوه است. وودرو ویلسون متوجه این موضوع بود. فرانکلین روزولت و رؤسایجمهور مختلف آمریکا که در دوران جنگ سرد ریاست میکردند نیز همینطور. کنترل آلمان و روسیه از دیرباز از اصول اساسی سیاست خارجی ایالات متحده بوده است. جنگ در اوکراین ادامه سیاست خارجی ثابت ایالات متحده است که به ابتدای قرن گذشته بازمیگردد. اما آنچه در اوکراین اتفاق میافتد بر آنچه در بقیه اروپا اتفاق میافتد تأثیر میگذارد. سوال این است که آیا ایالات متحده دیر یا زود با روسیه مقابله میکند یا خیر؟ پاسخ به این سوال لزوماً شامل اروپا هم میشود. جنگ سرد یک اتحاد واقعی بود. حقیقت این است که اروپا با بیشترین خطر مواجه است و باید بیشتر بودجه و حمایت را برای اوکراین اختصاص دهد. وضعیت در اروپا به نقطهای رسیده است که دیگر باید دست به انتخاب زد و همه انتخابها هزینه دارند.