سیاست بایدن در قبال حوثیها سیاست نیست
اینکه ایالات متحده بار دیگر حوثیها را بهعنوان گروه تروریستی دستهبندی کند، نمود ادامه تناقض و بیثباتی در سیاست آمریکا نسبت به یمن است یا بیشتر نمود فقدان کامل سیاست. دولت بایدن در اولین هفتههایش تصمیم ترامپ برای اضافهکردن حوثیها به چنین لیستی را برگرداند. حالا دوباره این عنوان را به آنها داده است و دوباره همان اشتباهات قدیمی جاهلانه را تکرار میکند، ظاهراً بدون هر گونه توانایی برای آموختن، حتی از تاریخ اتفاقات اخیر. مهمترین تفاوت بین این عنوان در دولت ترامپ و بایدن این است که فهرستدهی جدید را در صورت کاهش خصومتها، آسانتر میتوان لغو کرد. معافیتهای انساندوستانه را هم راحتتر میشود داد. بهعلاوه، دولت بایدن ۳۰ روز قبل از آن، به حوثیها این تصمیم را اعلام کرده است و فرصتی داده که از دریای سرخ عقب بکشند و فرصتی به دیپلماسی بدهند.
اما این فهرستبندی جدید حوثیها را قانع نخواهد کرد تجدیدنظر کنند. به بازی حاصلجمع صفر غروری که دارند با ایالات متحده میکنند هم اضافه خواهد کرد؛ مانع عملیات انساندوستانه در یمن هم خواهد شد و موضع ایالات متحده را در خاورمیانه هم بدتر خواهد کرد. ترامپ این کار را بهعنوان یکی از آخرین اقداماتش کرد. آن زمان، کارکنان حوزه کمکهای بشردوستانه، فعالان صلح و بسیاری دیگر، شامل حزب دموکرات، این اقدام را اشتباه خواندند و گفتند احتمالاً وضعیت انسانی را در یمن بدتر خواهد کرد، اما بعید است سیاست ایالات متحده را پیش ببرد. دولت بایدن نتوانست از این وضعیت بد که ترامپ ساخته، بهترین استفاده را بکند. بایدن میتوانست لغو این عنوان را اهرمی کند برای امتیازگرفتن از حوثیها. او به جای این کار، بلافاصله و بدون قیدوشرط آنها را از این فهرست خارج کرد تا اجازه دهد به یک پیروزی بزرگ در مقابل ایالات متحده، بدون شلیک یک تیر، مباهات کنند. به این ترتیب سنت سیاست ایالات متحده و بریتانیا ادامه پیدا کرد که در آن، تصمیمات سیاست خارجی براساس محاسبات داخلی و انتخاباتی گرفته میشوند.
تصمیم جدید که در میانه گرمشدن تنور انتخابات آمریکا گرفته شده، باز هم زمانبندی بدی دارد. تحریم حوثیها حالا باعث میشود به نظر برسد دارند بابت ایستادن کنار فلسطین مجازات میشوند، نه به خاطر حمله به تجارت بینالمللی یا کارهای دیگری که در یمن کردهاند. این تصمیم رفتار حوثیها را تغییر نخواهد داد و بازدارندگی نخواهد داشت. حاصلاش این خواهد بود که تصویر ایالات متحده به عنوان تضمینکننده امنیت در خاورمیانه باز هم بیشتر تخریب خواهد شد. این تصویر پیشتر هم در سالهای اخیر با خروج از افغانستان و حمایت تقریباً بیقیدوشرط از اسرائیل آسیبهایی جدی دیده است. نقش نماینده سازمان ملل در یمن را هم پیچیده خواهد کرد. برنامههای ادامه گفتوگوهای صلح در یمن هم عقب میافتند. تلاشهای نهادهای سازمان ملل برای کمکهای انساندوستانه هم به مشکل میخورند. تلاشهای منطقهای برای صلح هم دچار تردید میشوند. اجرای بخشهایی از توافق صلح پیشین هم غیرممکن میشود. به اقتصاد یمن هم ضربه میخورد و برای مردم یمن مشکل ایجاد میکند. حملات در دریای سرخ هم ادامه خواهند یافت.
معلوم نیست که این کار برای نیازهای سیاسی داخلی بایدن هم فایدهای داشته باشد. بسیاری از رأیدهندگان جوان همین حالا به خاطر نوع حمایت ایالات متحده از اسرائیل، از بایدن دور شدهاند. رأیدهندگان یمنی در آمریکا اندک هستند اما بسیج میشوند. آخرین بار هم سر قانون «منع سفر مسلمانان»ِ ترامپ، این کار را کردند و به بایدن رأی دادند.
ایالات متحده باید از اقدامات یکجانبه دست بردارد و از طریق احکام، سازوکارها و قطعنامههای سازمان ملل پیش برود. به متحدان منطقهای هم فشار بیاورد که از اهرمهایشان استفاده کنند. این ممکن است منجر به رویکرد بهینهتری شود یا لااقل اگر دیپلماسی ناکام ماند، توجیه منسجمتری برای اقدامات جایگزین ایجاد کند.
بیش از هر چیز، برای پیشبرد صلح، ایالات متحده باید به جنگ غزه نگاه کند. برای بسیاری در منطقه، غزه است که به اقدامات حوثیها مشروعیت میدهد. غزه است که حمایت از سیاست ایالات متحده را کم میکند. تنها پیشبرد صلح در غزه است که حوثیها را به میز مذاکره باز خواهد گرداند و شاید چیزی از موضع ایالات متحده در منطقه را هم نجات دهد.