اعراب دست روی دست نگذارند
با گذشت تقریباً سه ماه از جنگ ویرانگر غزه که منجر به کشته شدن بیش از 21 هزار فلسطینی شده است، هیچ کشور عربی بهصورت جداگانه یا جمعی، هنوز هیچ برنامه یا راهبردی را برای مدیریت پیامدهای این جنگ یا ایجاد مسیری برای حمایت از تشکیل کشور فلسطینی عنوان نکرده است. کشورهای عربی که تحت فشار افکار عمومی در حمایت مردم از فلسطین هستند و مراقبند کارزار نظامی اسرائیل را تائید نکنند، بهشدت نگران یک درگیری گستردهتر با حضور ایران و حزبالله لبنان هستند و سعی میکنند از چالشهای دیپلماتیک و تفرقهبرانگیز اجتناب کنند.
مطمئناً حق با آنهاست. حفظ جان فلسطینیها و جلوگیری از «انتقال جمعیت» فلسطینیها باید در اولویت باشد، اما این اولویت نباید مانع از همکاری کشورهای منطقه در حمایت از فلسطینیها شود. همچنین نباید آنها را از ادامه موفقیتهای سال گذشته در کاهش تنشها باز دارد. سال گذشته کاهش تنش بین عربستان سعودی و ایران، امارات و ترکیه، و عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر با قطر رخ داد. کشورهای منطقه امیدوار بودند که طرح آتشبس، دولت بایدن را برای اعمال محدودیت بر اسرائیل تحت فشار قرار دهد. بهعنوان بخشی از این استراتژی، کشورهای عربی از بحث در مورد سناریوهای سیاسی یا امنیتی خودداری کردهاند و در عوض این بحثها را به دولت بایدن واگذار کردهاند. این کشورها همچنین نخواستهاند که اقدامات نظامی اسرائیل را مشروع جلوه دهند و از حمایت مالی از تلاشهای بازسازی خودداری کنند، بدون اینکه تضمین بگیرند که اسرائیل چرخههای بمباران را آغاز نخواهد کرد. آنها اعلام کردهاند که فقط با آتشبس ملاحظات مربوط به نقش خود را در روند پیچیده حل و فصل سیاسی بحران غزه آغاز میکنند. با این حال، این استراتژی مملو از خطراتی است که میتواند هر چشمانداز بالقوه صلح را به تأخیر بیندازد.
این یک اشتباه خطرناک است که فرض کنیم روند صلح بهطور طبیعی از دل جنگ بیرون خواهد آمد. بدون برنامهریزی و سرمایهگذاری جدی منطقهای در غزه، یک نتیجه بالقوه که میتواند تحقق یابد، بیقانونی و خلأ سیاسی در فلسطین در کنار واقعیت تلخ قحطی، بیماری و مرگ است. اسرائیل به تنهایی مسئولیت این امر را بر عهده نمیگیرد و کشورهای عربی نیز مسئول خواهند بود. برای جلوگیری از ظهور این سناریو، سرمایهگذاری در دوره بعد از جنگ، باید از امروز آغاز شود. کشورهای حاشیه خلیجفارس باید وضعیت موجود را در نظر بگیرند؛ درحالیکه دولت بایدن به تدریج اسرائیل را برای تغییر عملیات خود در غزه تحت فشار قرار میدهد، آتشبس هنوز قریبالوقوع نیست. مذاکرات گروگانگیری بین اسرائیل، قطر، حماس و آمریکا ادامه دارد، اما هیچ اطمینانی وجود ندارد که چنین روندی منجر به آتشبس شود. ترور اخیر صلاح العاروری، یکی از اعضای حماس در بیروت، خطرات منطقهای گستردهتری را نشان میدهد که تنها در حال افزایش است. صرفاً به انتظار واشنگتن نشستن تا زمانی که اسرائیل به هدف غیرممکن خود یعنی ریشهکن کردن حماس دست یابد نیز نتیجهای نخواهد داشت.
دولت بایدن به تنهایی نمیتواند سناریوهای «روز بعد از جنگ» را در سالی حساس که انتخاباتی در آمریکا در پیش است که میتواند زمینه بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید را فراهم کند، مدیریت کند. هر چند آمریکا تنها قدرتی است که میتواند آتشبس و راهحل سیاسی را بر اسرائیل و فلسطینیان تحمیل کند. برای وادار کردن دولت بایدن به مهار اسرائیل – بهویژه در سال انتخابات ریاستجمهوری آمریکا - و همکاری در پیشبرد دیپلماسی خلاقانه و ماجراجویانه با همه رهبران فلسطینی که مردم فلسطین را نمایندگی میکنند، به تزریق اراده سیاسی نیاز داریم.