| کد مطلب: ۵۲۴۵۴

بی‌حال‌ترم از شیر/ دربارۀ مجریان و میهمانان پرمدعا و کم‌سواد

تلویزیون، پر شده از کارشناسانی همه‌فن‌حریف که درباره هر چیزی نظر می‌دهند؛ بی‌زحمت مطالعه، تأمل و حتی بی‌آنکه احتمال بدهند ممکن است برخی بینندگان برنامه، اهل دقت و تحقیق باشند.

بی‌حال‌ترم از شیر/ دربارۀ مجریان و میهمانان پرمدعا و  کم‌سواد

تلویزیون، پر شده از کارشناسانی همه‌فن‌حریف که درباره هر چیزی نظر می‌دهند؛ بی‌زحمت مطالعه، تأمل و حتی بی‌آنکه احتمال بدهند ممکن است برخی بینندگان برنامه، اهل دقت و تحقیق باشند. اخیراً تعدادی از مجریان تلویزیون نیز چنین شده‌اند و فراتر از همان حرف‌های همیشگی‌شان درباره خوب بودن همه‌چیز و انرژی مثبت و فرکانس کائنات، رفته‌اند سراغ ادبیات، زبان‌شناسی و ریشه‌شناسی کلمات و خلاصه‌اش اینکه هیچ دانش و هنری نیست که کارشناسان پرادعا و مجریان پرحرف تلویزیون در آن صاحب‌نظر نباشند. این‌یکی می‌گوید و آن‌یکی تأیید می‌کند و به فرهیختگی خویش می‌بالد که: من آنم که شعر مولانا می‌خوانم و تفسیر می‌کنم و بال و پر می‌گشایم به هفت آسمان عرفان و معرفت!

یکی از زمره این پرگویان کم‌سواد، یک‌بار دو بیت از یک‌شعر معاصر را خواند و البته غلط خواند و گفت: این دو بیت مولانا، زندگی مرا متحول کرده است. پس از او هر هفته و بلکه هر روز یکی از اهالی تلویزیون درباره معجزات این دو بیت مولانا، آسمان و ریسمان به‌هم‌می‌بافت.

هرچه اهل مطالعه نوشتند که این ابیات از مولوی نیست، اصلاً شعر کهن نیست و از معینی کرمانشاهی است، البته کسی از تلویزیون‌نشین‌ها، اعتنایی نکرد و اینک سالیانی است که آن ابیات معجزه‌گر، ورد زبان کارشناسان پرحرف و کم‌سواد تلویزیون است.

از آن میان، برنامه کتاب‌باز که زمانی به کتاب‌خوانی، نویسندگی و نشر کتاب می‌پرداخت، ناگهان به اعجاز حرافی‌های زرد انگیزشی رسید و عمده وقت برنامه را اختصاص داد به سخنان بی‌بنیان و خوش‌ظاهر کارشناسی که به دروغ خود را روان‌شناس می‌نامید.

حالا در برنامه «اکنون» که ظاهراً محفل دوستداران کتاب است، روان‌شناس دروغین، همان ابیات را می‌خواند و به غلط می‌خواند آن‌گونه که حتی وزن و قافیه را مخدوش می‌کند و از آن عجیب‌تر اینکه می‌فرماید این ابیات از مثنوی مولاناست.

اما شگفتی بزرگ آن است که سروش صحت، که مشهور است به کتاب‌خوانی، هیچ نمی‌گوید، سردبیر و سایر عوامل برنامه نیز چیزی نمی‌گویند؛ حتی در این حد که وزن مثنوی معنوی این نیست و این دو بیت قافیه‌بندی مثنوی را هم ندارد. و شگفتی بسیار بزرگ‌تر آنکه کارشناس پرحرف، از همین دو بیت معمولی، عرفان و فلسفه شرق و غرب عالم را به‌هم‌می‌بافد و به گزافه می‌لافد. 

راستی چرا سالیانی است که «درست و نادرست» و «راست و دروغ» در تلویزیون، به‌هم‌آمیخته است و هیچ کسی را نگران نمی‌کند؟ چندان که در موضوعاتی مهم‌تر از شعر و ادبیات نیز چنین است. غلط‌خوانی آیات قرآن کریم، دعاها، زیارت‌نامه‌ها، حتی غلط گفتن نام سوره‌های قرآن کریم و آیات مشهوری چون «بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم» هیچ واکنشی برنمی‌انگیزد، چرا؟ زیرا تلویزیون سالیانی ا‌ست که سیاست و روزمرگی را بر همه‌چیز مرجح داشته؛ حتی بر دقت در درست‌خوانی قرآن و درست‌نویسی زبان فارسی.

مدیران تلویزیون و ناظران برنامه‌ها، تمام حواس‌شان به هیجانات سیاسی و مجادلات پرشور جناحی است. کافی است مجری یا مهمان برنامه بگوید که گربه این جناح از گربه آن اداره چاق‌تر است، آن وقت است که صدای ناظر برنامه درمی‌آید؛ صدای مدیر بالادستی درمی‌آید و غوغایی به‌راه می‌افتد که بیا و ببین.

اما شعر جعلی خواندن هیچ پیامدی ندارد، غلط‌نویسی جملات و غلط‌خواندن شعرها حق طبیعی کارشناسان است و گزافه‌گویی درباره اندیشه، هنر و تاریخ هیچ مانعی ندارد؛ انگار مدیران تلویزیون می‌دانند که برای صاحبان قدرت، زبان و اندیشه و هنر و فرهنگ، اولویتی ندارد و هرچه هست و نیست، همین جدال‌های بی‌پایان این جناح و آن جناح است آن‌گونه که همه رئیس‌جمهورهای پیشین غیر از آنان که شهید شده‌اند، در تلویزیون ممنوع‌التصویر هستند و طبعاً مقصر تمام کاستی‌های سیاست و اقتصاد آن‌ها هستند.

بر همین منوال، انگار تصمیم‌گیرندگان تلویزیون، خیال می‌کنند که بینندگان برنامه‌ها مانند کارشناسان و مجریان آن‌ها، نه کتاب می‌خوانند و نه حتی حال و حوصله جست‌وجوی اینترنتی دارند. پس می‌توان با پرحرفی، سفسطه، اشعار جعلی، حرف‌های زرد، انرژی مثبت، فرکانس کائنات و ملکوت عرفان، برنامه ساخت و آسوده‌خاطر بود که اهل دانش، اندیشه و هنر، کاری به کار تلویزیون ندارند؛ همان‌طور که تلویزیون هم کاری به کار آن‌ها ندارد و حتی مردم معمولی را نیز مخاطب خود نمی‌داند و هرچه می‌گوید و می‌سازد و پخش می‌کند برای جلب‌نظر اهل قدرت و تصویب‌کنندگان بودجه‌ها و اعتبارات است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار