امتگرایی و ملتگرایی از مشروطیت تا ابدیت/حفظ اسلام و ایران بهعنوان امالقری همچنان دغدغه ایرانیان است
ملتهایی با پیشینه تمدنی تاریخی شاخص، همچون ایران معمولاً فرآیند ملتدولتسازی پیشرونده، بطئی و دینامیک دارند. هر رویدادی بهمثابه یک خشت از دیوار هویت آنهاست. در تاریخ معاصر ایران، عصر مشروطیت رویدادی منحصربهفرد و ویژه است.

ملتهایی با پیشینه تمدنی تاریخی شاخص، همچون ایران معمولاً فرآیند ملتدولتسازی پیشرونده، بطئی و دینامیک دارند. هر رویدادی بهمثابه یک خشت از دیوار هویت آنهاست. در تاریخ معاصر ایران، عصر مشروطیت رویدادی منحصربهفرد و ویژه است. مشروطهخواهان و مشروعهخواهان دو گفتمان دروندینی بودند که در اندرکنش با متجددین، بهدنبال بازتعریف یا تثبیت هویت ملی و مناسبات قدرت ایرانیان در نسبت با ساختار قدرت موجود بودند.
روح حاکم بر گفتمانهای عصر مشروطیت از سه جنس «محافظهکار»، «احیاگر» و «آرمانگرا» بود. کسانی همچون علامه سید محمدکاظم طباطبایییزدی، صاحب عروهالوثقی و شیخ فضلالله نوری در برداشتی نخبهگرایانه بهدنبال نوعی از خودآگاهی دینی، حفظ، بازگشت و احیای میراث اسلامی بودند. در برابر ایشان، ملا محمدکاظم آخوندخراسانی، صاحب کفایهالاصول و علامه نائینی در باب آرمانگرایی دینی حول مفاهیم متجدد و برساختهایی همچون «منطقهالفراغ شرعی» سخن میگفتند. متجددین به نمایندگی میرزا ملکمخان بهعنوان یک گفتمان بروندینی نیز میان این سه عرصه (با گرایش به آرمانگرایی سکولار و گاهی رادیکال) نوسان داشتند.
خدا و انسان: دموکراسی و تئوکراسی
جایابی سطح «عاملیت و سوژگی انسان» در سایه دین و شریعت، کانون منازعات عصر مشروطیت است. دعوای عصر مشروطیت حول دوگانه «اراده خدا» و «اراده انسان» و سوژه ـ ساختار میگردد. این امر از سطح مبنای حکومت و مشروعیت تا سطح رفتار سیاسیاجتماعی دامن گسترده بوده است. از دید مشروعهخواهان «برای شرع حدی نیست» و سخن از سوژگی را با سنگ تکفیر رانده و آن را نمادی از باز کردن دکان در برابر دکان خداوند تفسیر میکردند. مشروطهخواهان بهدنبال فراهم آوردن فضا و مجالی برای سوژگی سیاسیاجتماعی در سایه اصل منطقهالفراغ شرعی بودند تا سیاهی را از کنیز بشویند.
از دید مشروعهخواهان و مشروطهخواهان حکومت غیرمعصوم غصبی است و حال باید در باب کیفیت آن، کاشف از اراده شارع مقدس، سخن گفت. متجددین نیز اساس مشروعیت حکومت را ابتنا بر تجربه بشری و تامین منافع و نیازهای جامعه و فرد دانسته و بهدنبال حذف یا کمرنگکردن مبانی فرامادی مشروعیت بودند. مشروعهخواهان و شریعتگرایان قائل به نظریه «دو شمشیر» (دو نهاد اجتهاد و سلطنت)، مشروطهخواهان خواهان سلطنت مشروطهای که جانب دین و شریعت را داشته باشد و متجددین در پی حکومتی از جنس دولتهای غربی بودند. سنتگرایی و اصلگرایی مشروعهخواهان، بازاندیشی و نواندیشی دینی مشروطهخواهان و تجدیدنظرطلبی متجددین سه گفتمان رقیب در منازعه سنت و مدرنیته بود.
خردگرایی در برابر عقلگرایی و تجربهگرایی
کانونیبودن خرد یا عقل و تجربه بشری موضوعی بنیادین در منازعات عصر مشروطیت است و میتوان طیف و برداری با دامنه باز برای آن طراحی کرد. هرچه از سطح تجددگرایی بهسوی مشروطهخواهی و مشروعهخواهی گردش کنیم سهم خرد که عموماً خود را در قامت شریعت و اراده شارع مقدس نشان میدهد در برابر عقل و تجربه بشری بیشتر میشود. البته این موضوع مطلق نبوده و باید به نسبتهای متفاوت برای هرکدام از گفتمانها قائل به هر دوی این حوزهها شد. خرد در این معنا جهانشمول و عقل و تجربه جزئینگر است.
امتگرایان و ملتگرایان ایران امروز
یکی از موضوعات اساسی در ایران پساانقلابی و دوران پس از سال 1357 نسبتیابی میان انترناسیونالیسم، ملتگرایی اسلامی و ملیگرایی ایرانی است. این امر بهصورت پیوسته مطرح بوده و در صورتبندیهای گوناگون خود را به نمایش گذارده است. جنگ 12روزه تحمیلی 1404 بار دیگر این بحث را در برابر دیدگان نخبگان و عموم افراد جامعه ایرانی قرار داده و حتی برخی سخن از «ملیگرایی شیعی» را به میان کشیدهاند. در این باب با توجه به تجربهنگاری عصر مشروطیت چند نکته حائز اهمیت است:
۱ـ این اصل را باید پذیرفت که هویت انسان و جامعه ایرانی ترکیبی و آمیخته از عناصر مختلف است. این عناصر عبارتند از؛ ایرانبودگی (سنت ایرانشهری و شهریار آرمانی ایرانی بهعلاوه تجربه زیسته و روانشناسی و جامعهشناسی ایران پیش از اسلام)، تشیع، سرریز خلافت و سلطنت اسلامی، تصوف و عرفان ایرانی و سرانجام امواج مدرنیته و پسامدرنیته. ۲ـ در باب نقش، ساختار و کارکرد دو عنصر دین و ملیت بهویژه در میان نخبگان درون ایران و دیاسپورای ایرانی و ایرانیان خارج از کشور اختلافنظرهای جدی وجود دارد.
۳ـ پیوند هویت و روابط قدرت در گفتمانها و ایدئولوژیهای سیاسی ایران معاصر جدی است. ۴ـ بسیاری از منازعات موجود میان امتگرایان و ملتگرایان «کلامی» است. به سیاق کلام جدید باید پس از مرحله «اسکات خصم»، یک ایده و گفتمان جدید را مفصلبندی کرد. ۵ ـ به تعبیر شنتال موف، ملتگرایان و امتگرایان باید قواعد بازی را از آنتاگونیسم بهسمت اگونیسم پیش ببرند تا اساساً بتوان از قواعد بازی دموکراتیک سخن گفت.
منطق و زنجیره همارزی و تفاوت و مرزهای «ما» و «دیگری» این دو گفتمان به صورتی پیوسته در حل تغییر است. ۶ ـ هر دو گفتمان امتگرایی و ملیگرایی، نظام اقتصاد سیاسی خاص خود را تولید و بازتولید میکنند. ۷ ـ تجربه عصر مشروطیت نشان داد که روشنفکران و متجددین از عنصر «تحقیر» و سنتگرایان و اصلگرایان از ابزار «تکفیر» استفاده میکنند. این موضوع سرانجامی جز بر دار رفتن شیخ نوری و جمع شدن کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» و به قهقرا رفتن میراث مشروطیت نداشت.
۸ ـ در منطق جمهوری اسلامی بهویژه در عصر پس از جنگ تحمیلی 8 ساله، عملگرایی و مصلحتگرایی بر هر اصل دیگری مقدم است و این خود زمینه مناسبی برای ایجاد یک مصالحه و اجماع ملی است. ۹ـ عیانشدن دشمنی اسرائیل و آمریکا با تجاوز مستقیم به ایران خودآگاهی و همبستگی ملی ایرانیان را به بالاترین حد متصور رسانده است؛ امری که در عصر مشروطیت مفقود بود. ۱۰ـ روندهای داخلی و عناصر درونزای ایران در پیوند و ارتباط با بازیگران و گفتمانهای منطقهای و بینالمللی صورتبندی میشوند.
ایرانیان در دنیای آنارشیک کنونی فقط میتوانند روی خود حساب بکنند. بخش فراوانی از تراث مشروطیت را مداخله بیگانگان بر باد داد. ۱۱ـ ایرانیان هزینه هنگفتی را برای تجربه مشروطیت پرداختهاند، بازخوانی و بازاندیشی تاریخ و نه تجربه دگرباره تاریخ، امری عقلانی است. صحنه همان صحنه است با پیچیدگیهای بیشتر؛ و حفظ اسلام و ایران بهعنوان امالقری همچنان دغدغه ایرانیان است.