قتلعام با شیر
نوشیدن شیر که امروز خیلی طبیعی و عادی جلوه میکند بنابر شواهد زیستشناسی و آنچه در طبیعت میگذرد، عملی غیرطبیعی است. البته که آدمی هزاران عمل غیرطبیعی انجام میدهد، اصلاً بسیاری از چیزهایی که در نظر ما بدیهی و عادی جلوه میکنند، در ظاهر و باطن هر دو غیرطبیعی به حساب میآیند.

نوشیدن شیر که امروز خیلی طبیعی و عادی جلوه میکند بنابر شواهد زیستشناسی و آنچه در طبیعت میگذرد، عملی غیرطبیعی است. البته که آدمی هزاران عمل غیرطبیعی انجام میدهد، اصلاً بسیاری از چیزهایی که در نظر ما بدیهی و عادی جلوه میکنند، در ظاهر و باطن هر دو غیرطبیعی به حساب میآیند. مثلاً ذرت به آن شکلی که امروز میبینیم یا حتی گندم و برنج به این شکل و شمایل امروزیشان هرگز در طبیعت وجود نداشتهاند و آدمی با عملیاتی آنها را با این ظاهر پرورش داده است.
اما نوشیدن شیر حیوانات، دیگر با بدن بسیاری از آدمها ناسازگار است. مردم ساکن غرب آسیا و شمال اروپا بهدلیل مداومت در تغذیه با لبنیات و شیر، انطباق لازم را پیدا کردهاند اما هنوز هم جمعیت زیادی از مردم کره زمین پس از رسیدن به سنین رشد، دیگر قادر به هضم لاکتوز نیستند و درواقع ترشح آنزیم لاکتاز که هاضم لاکتوز است در بدن آنها قطع میشود، پس توانایی نوشیدن شیر را ندارند.
به هر حال صنعت شیر و لبنیات در غرب و از اوایل قرن بیستم، رشد غولآسایی پیدا کرد و سودآوری این صنعت و حجم تجارتی آن به رقمی بسیار قابلتوجه رسید. در کنار این رشد، سرمایهداری به دنبال گسترش بازار خود، تبلیغ و تمرکز فراوانی روی اهمیت نوشیدن شیر کرد. هنوز هم بر سر مفید و لازمبودن شیر برای آدمی، بحث و جدل زیادی در جریان است.
عدهای از متخصصان بر این باور هستند که نوشیدن شیر نهتنها فایدهای ندارد بلکه ابتلا به امراضی را هم سبب میشود. عدهای دیگر بهویژه صنایع شیر در آمریکا (انجمن ملی لبنیات و تشکلهای دیگر صنفی تولیدگنندگان) بر این باور پای میفشارند که نوشیدن شیر سبب طول عمر و تامین املاح و ویتامینهای لازم برای بدن است. تبلیغات حول شیرنوشی در آمریکای ۱۹۵۰ بالا گرفت و این باور القاء شد که «هر کس شیر ننوشد بلاتردید در روند رشد، کمال و بهرهوری هوشیاش خللی خواهد افتاد.»
این گسترش بازار به قیمت ترساندن و تهدید مردم به اینکه اگر شیر ننوشید خنگ و گول و ناقص میشوید، منجر به خسارات عظیمی به حیات زمین شد و میشود. دامپروری از مزرعههای کوچک چندرأسی، به مجتمعهای عظیم کشت، زرع و تولید لبنی با دهها هزار گاو تبدیل شد. گاوها روزانه دهها لیتر آب میخورند، دهها کیلو گاز متان آزاد میکنند و دهها کیلو علف و خوراکهای مخصوص میخورند. آدمی برای افزایش بهرهوری دست در کار طبیعت برده و از امتزاج نژادهای گوناگون گاو، نژادهای جدیدی پدید آورده که کمتر میخورند و بیشتر شیر میدهند. بسیاری از نژادهای بومی و قدیمی گاو در آمریکا و اروپا از بین رفته و دیگر فقط میتوان تصویر آنها را در عکسها و نقاشیهای قدیمی دید.
اما در کنار همه این فجایع محیطزیستی و بازی با سلامتی مردم، چندینبار اتفاقاتی شبیه به قتلعام بر سر تجارت شیر افتاده است. در بازه زمانی طولانیمدتی در آمریکا، گاوها از پسماند و تفاله کارخانههای آبجو تغذیه میشدند، به آنها آب نمیدادند و اعتقاد بر این بود که آب لازم را از همان پسماند خیس و آبدار میگیرند. محصول این گاوها چیزی بود که مخالفان، آن را «شیر پسماند» نامگذاری کرده بودند. مایعی رقیق و آبیرنگ که برای بازگرداندن غلظتاش به آن گچ اضافه میشد. این شیر سبب بیماری و حتی مرگ هزاران نوزاد و کودک شد.
در میانه قرن بیستم، شرکت نستله شیرخشک را به هند، بنگلادش و پاکستان که در آن زمان بسیار محروم بودند، برد و کارکنان فروش این شرکت، در لباس پرستاران، قوطیهای محصولشان را به مادران فقیر تازه وضعحملکرده میدادند. مادر از آن شیری بسیار رقیق درست میکرد و به نوزاد میداد و پس از اتمام قوطی، توانایی خرید نداشت و شیر خودش هم خشکیده شده بود. در این اثنا میلیونها نوزاد در زمان کوتاهی مُردند. درواقع این شرکت و همراهان دیگرش، در مرگ میلیونها نوزاد در اثر سوءتغذیه در مقطع زمانی بسیار کوتاهی، مسئولیت مستقیم داشتند.