| کد مطلب: ۳۲۶۸۹

مردم خوب می‌فهمند

در این‌که شبکه‌های اجتماعی مناسبات و نحوه حضور آدم‌ها در جامعه را تغییر داده، شکی نیست. ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که هر کانال و صفحه‌ای و حسابی در این شبکه‌ها می‌تواند مانند کانال‌های تلویزیونی ۲۰-۱۰ سال پیش عمل کند.

مردم خوب می‌فهمند

در این‌که شبکه‌های اجتماعی مناسبات و نحوه حضور آدم‌ها در جامعه را تغییر داده، شکی نیست. ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که هر کانال و صفحه‌ای و حسابی در این شبکه‌ها می‌تواند مانند کانال‌های تلویزیونی 20-10 سال پیش عمل کند. گاهی قدرت تاثیرگذاری این حساب‌های اینترنتی از یک شبکه تلویزیونی هم فراتر می‌رود.

از پدیده‌های جانبی این قدرت رسانه‌ای نوظهور، تولید محتوا توسط سلبریتی‌های شبکه‌های مجازی است. این وضع، همه‌گیر و جهانی است و به جامعه ما هم محدود نیست. در هر جایی از این عالم که نگاه کنید، از کوچه و خیابان شهرهای بزرگ تا اهالی قبایل دورافتاده آفریقایی، در حال «تولید محتوا» هستند.

پدیده چرک و زشتی اما در میان ما ظهور کرده و جای تقبیح دارد که نحوه استفاده بعضی از مدیران اجرایی از این شبکه‌هاست. اینستاگرام هنوز برای مردم عادی از دسترس خارج است و راه وارد شدن به آنها البته استفاده از فیلترشکن است. در این میان حضور نوظهور شهرداران در نقش سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرهای جدید در این شبکه‌های اجتماعی قابل توجه است.

عرض کردم این پدیده زشت و قبیح است، چون به‌شدت نمایشی است. هر بیننده عاقلی می‌فهمد که آقای شهردار با طراحی صحنه و موقعیت، کسی را به دنبال خود راه انداخته تا از انجام روزمره وظایفش «محتوا» تولید کند. شهرداران یکی، دو شهر در این زمینه پیشتاز هستند و خود سلبریتی‌های مجازی محسوب می‌شوند. حتی وسواس آنها در اینکه محتوا چگونه تولید و «ادیت» شود و چطور به نمایش گذاشته شود در این پست‌های تبلیغی مشهود است.

شهردار شهر «س» تسبیحی در دست دارد و گویی در همان وقتی که دارد به انجام وظایف شهرداری می‌رسد، ذکر هم می‌گوید، در محلات و گوشه و کنار شهر حضور پیدا می‌کند و فرامینی را برای بهبود زندگی ساکنان صادر می‌فرمایند. البته «اکت» شهردار مذکور درنیامده و گل‌درشت و زمخت است.

ادمین صفحه شخصی ایشان، برای کاور پست‌ها عکس‌هایی سینمایی از حضرت شهردار گذاشته و خب باید گفت که انشاءالله تمام اینها واقعاً برای ارتباط با مردم باشد، نه برای نمایش و به‌ رخ‌ کشیدن وظایف. اما همانطور که عرض کردم کار، سخت نمایشی و تبلیغاتی درآمده است. از یاد نمی‌بریم معمولاً شهردارانی که در میانه سیل و بروز بحران‌های شهری، لباس رفتگری و چکمه پلاستیکی به بر کرده و به‌جای راهبری ستادهای کنترل بحران، خود بیل به دست گرفتند و راه آب را باز کردند، معمولاً خسارت‌های غیرقابل جبرانی هم به شهرها وارد کردند.

نقطه مقابل آنها شهردارانی بوده‌اند که در دفاترشان نشستند و از تمام شهر تحت مدیریت‌شان، گزارش دریافت می‌کردند تا با کمک مشاوران و دستیاران‌شان بتوانند مشکل را حل کنند. نه دغدغه نمایش داشتند، نه کسی را برای تولید محتوا از جلسات کنترل بحران‌شان استخدام می‌کردند. اگر اقتضا می‌کرد یا کانون بحرانی وجود داشت، در آن نقطه حضور پیدا می‌کردند و هم به کارکنان قوت قلب می‌دادند، هم مشکل را حل می‌کردند. باید گفت که روش اصولی این شهرداران با اینکه نتایج درخشانی برای شهروندان داشت چون به دور از هوچی‌گری و ظاهرسازی بود، دیده نشد و معمولاً در حق‌شان جفا هم شد و کشور از خدمات‌شان محروم ماند.

ادای تواضع درآوردن و خوی مردمی‌بودن را به رخ کشاندن، دیگر خریداری ندارد. می‌گویند دوربین ظاهر و باطن آدم‌ها را یک‌جا آشکار می‌کند، به محتوای صفحات تبلیغی شهرداران محترم نگاهی کنید و ببینید که چقدر از اینها باورپذیر هستند. چند درصد از حضور آنها در میانه میدان و تذکر به رفتگر و پیمانکار و راننده اتوبوس، برای شهر می‌تواند مفید باشد؟

این چه شیوه‌ای است که مدیر اجرایی به‌جای نشستن در ستاد سازمان و استفاده از ابزارهایی که برای کار آنها بودجه درنظر گرفته شده، خود شال و کلاه کند و از صبح تا شام در کوچه و خیابان پرسه بزند و تولید محتوا کند؟ معمول است که مدیر محترم هرازگاهی برای اطمینان از صحت عملکرد زیردستان و مبادی انتقال اطلاعات و راستی‌آزمایی گزارش‌ها، بازرسی‌های سرزده‌ای انجام دهد. اما این شیوه ممکن است شورا را برای ابقا متقاعد کند، اما مردم خوب می‌فهمند.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار