| کد مطلب: ۳۱۲۴۲

قدرت نگاهداشت لسان

لحظه‌ای که کلیپ فریادهای نماینده مجلس دیده شد، فکر کردم واقعی نیست و بسان برخی فیلم‌هایی که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده، در پی فضاسازی است. ولی بعد از اینکه منابع معتبر خبری آن را کار کردند، متوجه واقعی‌شدنش شدم.

قدرت نگاهداشت لسان

لحظه‌ای که کلیپ فریادهای نماینده مجلس دیده شد، فکر کردم واقعی نیست و بسان برخی فیلم‌هایی که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده، در پی فضاسازی است. ولی بعد از اینکه منابع معتبر خبری آن را کار کردند، متوجه واقعی‌شدنش شدم. بحث بر سر کنه ماجرا در این کوتاه نوشته نیست. که نه گوینده توان موافقت یا مخالفتش دارد ـ اگر قرار بر اجرایی شدن امری شودـ نه افراد عادی جامعه. حال فقط می‌ماند ادبیاتی که به‌کار برده شده است. و آن واژه موهوم که حتی در بیانش؛ در کوی و برزن و در حالتی که گوینده قرار دارد، امساکی صورت می‌گیرد تا گوش‌هایی شنونده‌اش نباشند. عصبیت شخصی و سیاسی گوینده نیز می‌بایست کنترل شود. از کفر ابلیس و زهد اسفندیار نیز مشهورتر است آنانی که دستی بر قدرت دارند، قدرت لسان نیز باید داشته باشند.

از این باب که شنوندگان‌شان از هر قشری هستند. حالیه که به‌مدد شبکه‌های اجتماعی هر فعل و انفعالی در کسری از ثانیه، دیده و شنیده می‌شود، باید حواس‌ها جمع‌تر باشد. کوچک و بزرگ در کلام و بیان، مسئولیت اجتماعی دارند. اگر قرار بر دیالوگ‌های فیلم‌های همان آمریکایی باشد که جناب نماینده، منتقد هر ارتباط حتی حسی با آنهاست، که باید افسوس‌ها خورد.

مخاطبان فیلم‌بین به‌حتم آگاه هستند از نوع دیالوگ‌های محاوره‌ای این فیلم‌ها که حتی برخی سلام و بدرودشان با فحش و ناسزاست! و این نگره در آن جامعه از صدر تا ذیل قابل تسری است. از کودک تا پیر آن جامعه، واژگانی استفاده می‌کنند که ذاتی آن اجتماع شده است و حرجی بر آنان نیست. بزرگشان که اکنون سکاندار کاخ سفید شده است، در پیش مناظرات و گعده‌های انتخاباتی، فیها خالدون رقیب و ستاد مقابل را، مقابل حامیانش  به آسمان‌ها می‌رساند! امری که صدای کسی را هم به اعتراض بلند نمی‌کرد.

ولی آیا می‌توان چنین انگاره‌ای را اینجا متصور دانست و آن را ادامه داد. این جامعه با همه دگرگونی‌هایی که طی سال‌ها داشته و این چند سال اخیر شدت هم گرفته، هنوز پایبند به آدابی است که قابل درک و ستایش است. حتی در زدوخوردهای کوچه و خیابان، طرفین در اوج عصبانیت، نیم‌نگاهی به پیرامون دارند که زن و بچه‌ای نباشند! تا این حد در بیان برخی واژگان دقت دارند.  حال در تریبونی رسمی و حکومتی، چنین داد سخن سر دادن چه معنایی دارد. بحث بر سر بیان مواضع متفاوت سیاسی نیست.

آنسان که رئیس‌جمهور نیز به سادگی و بی‌آلایشی گفته‌اند «دعوا نداریم» و هر یک حرف‌مان را بزنیم. آری این گزاره دعوا نداشتن فقط مشتمل چند واژه نیست. در دل خود آداب و ادبی دارد. اگر آنسان که در بیان نماینده محترم آمد، همه اختلافات سیاسی با این ادبیات گفته شود که نمی‌توان ادامه داد. مگر با آن‌همه هوچی‌گری که معجزه هزاره سوم در یکشنبه سیاه مجلس ایجاد کرد، چه جوابی شنید از رئیس وقت؟ آری فقط شنید: به سلامت! چه که بیم آن می‌رفت با ادامه بگو مگوی بی‌حاصل سیاسی، این جامعه خواهد بود که بهای آن را پرداخت خواهد کرد.

اکنون نیز چنین است. شاید مابه‌ازاهایی از آن سخنان مستفاد شود. درهایی باز شود. ولی آنطور که رئیس مجلس گفتند، حل مشکلات اقتصادی مردم مهمتر و باارزش‌تر خواهد بود. می‌ماند گوش‌های عامه مردم که چنین حرف‌هایی شنیدند. آن هم در مکانی که نمی‌بایست. قبله سیاسی گوینده و شنوندگان به‌حتم متفاوت است. ایرادی هم ندارد. جایگاه هر یک نیز مشخص. هر یک نیز می‌دانیم چه جایگاهی داریم. جامعه رصد می‌کند که تا چه اندازه سخنان طرفین مورد قبول و وفاق قرار می‌گیرد. می‌ماند توصیه شیخ اجل که سلیس و پارسی گفته شد و به‌کار امروزمان می‌آید و همیشه در خلوت و جلوت می‌توان با آن پندها دمی آسود. آنگاه که سرود:

با مردم سهل خوی دشخوار مگوی

با آنکه در صلح زند جنگ مجوی

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار