یار در خانه و ما گرد جهان/نمایش فیلمهای توقیفی سینمای ایران و بزرگداشت فاطمه معتمدآریا در جشنواره نیویورک
با اینکه باید خوشحال بود که فیلمهای ایرانی در گسترهای وسیعتر و برای مخاطبانی جهانی به نمایش درمیآیند، اما به خصوص با توجه به تقارن برگزاری این جشنواره با جشنواره فیلم فجر نمیتوان تاسف خود را از اینکه چگونه بهراحتی سرمایههای خود را از دست میدهیم، کتمان کرد.
10تا 18 ماه جاری سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای ایرانی نیویورک، میزبان نخستین نمایش جهانی «قاتل و وحشی» و چند فیلم دیگر از سینمای ایران خواهد بود. این درحالیاست که از پاییز 1399 که فیلم حمید نعمتالله با بازی لیلا حاتمی، امین حیایی و شهرام حقیقتدوست آماده نمایش شده است، این فیلم نتوانسته است پروانه نمایش در ایران را کسب کند. نعمتالله در تمام این سالها امیدوار بود بتواند راهی برای اکران فیلم در ایران بیابد، اما فیلم همچنان در توقیف ماند.
در 6 اسفندماه 1401 البته، پس از چهار سال توقیف و سهبار ممانعت از حضور در جشنواره فیلم فجر، پروانه نمایش سینمایی فیلم «قاتل و وحشی» منتها فقط برای اکران در خارج از کشور صادر شد. با این همه، نعمتالله همچنان اصرار داشت که فیلم نخست برای مخاطبان داخل ایران اکران شود. در مردادماه 1403 بود که او در مصاحبهای با مجله «تجربه» که تیتری اعتراضی بهنام «دست از تمامیتخواهی بردارید» نیز داشت، لب به گلایه گشود و گفت نه به سانسور قائل است، نه دیگر حاضر به معامله با سانسور خواهد بود.
نعمتالله در همین مصاحبه اذعان کرد که خودش نیز نمیداند دلیل توقیف این فیلم چیست اما از محافظهکاری مدیران سخن گفت و در عین حال افزود: «دیگر تحمل شنیدن حرفهای ناحساب سابق سانسورچیان را ندارد، هیچکدام از کسانی هم که زمانی فیلمهایی چون «بانو»، «باشو غریبه کوچک» و «حاجی واشنگتن» را توقیف کردند، امروز از عملکردشان احساس سربلندی ندارند و این سرنوشتی است که در انتظار توقیفکنندگان و سانسورکنندگان امروز هم هست. با آنها وارد معاملهای دیگر نمیشوم. اما برای گفتوگو و پیدا کردن راه چاره و شنیدن حرف حساب، آمادهام.»
از درخواست فقط یک اکران تا استعفای آبیار
بیم و امیدهای نعمتالله تا همین روزها نیز ادامه داشت. او بار دیگر فرم حضور در جشنواره سینمایی فجر را امضاء کرد و در آغاز نیز برخی گمانهزنیها حکایت از آن داشت که اینبار مشکل اکران «قاتل و وحشی» برطرف میشود. با این همه باز تلاشهای نعمتالله به در بسته خورد. درنهایت نعمتالله در نامهای از مسئولان جشنواره خواست فیلم را یک سانس در کوچکترین سالن جشنواره اکران کنند؛ اتفاقی که همچنان پاسخی روشن به آن داده نشده است و باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد.
در عین حال حاشیههای این فیلم همچنان ادامه دارد چنانکه دو روز پیش خبرگزاری فارس خبری منتشر کرد، مبنی بر اینکه نرگس آبیار ـ از اعضای شورای پروانه نمایش ـ تهدید کرده است که در صورت ادامهدار بودن ممنوعیت نمایش این فیلم، از این شورا استعفا خواهد داد و حتی توانسته است سهنفر از اعضای این شورا را به این استعفای اعتراضی ترغیب کند.
چرا تدبیری در کار نیست؟
با وجود تمام این مسائل، اینک خبر اکران «قاتل و وحشی» در جشنواره بینالمللی فیلمهای ایرانی نیویورک، این پرسش را پیش میکشد که چرا مقارن روزهایی که مهمترین فستیوال سینمایی ایران در حال برگزاری است و خبر حضور نعمتالله با ستارگان فیلمش در جشنواره میتواند چونان بمب فضای رسانهای کشور را بترکاند، همچنان تصمیمگیری درباره یک فیلم اینقدر برای مسئولان سینمایی کشور دشوار شده است؟ آنهم وقتی نعمتالله در تمام این سالها خویشتنداری به خرج داده و از هر رفتار حاشیهسازی دوری کرده است. در چنین وضعیتی چشمان بسیاری بهجای کاخ جشنواره در تهران، به نیویورک دوخته شده است تا ببینند بینندگان خوشبخت «قاتل و وحشی» چه نظری درباره این فیلم ابراز خواهند کرد.
پیری «پیر پسر» پشت دروازههای توقیف
«قاتل و وحشی» تنها فیلمی نیست که هنوز در ایران اکران نشده است اما در جشنواره نیویورک به تماشا گذاشته خواهد شد. فیلمهایی چون «پیر پسر» به کارگردانی اکتای براهنی و «کیک محبوب من» ساخته بهتاش صناعیها و مریم مقدم نیز چنین هستند. البته میان این دو فیلم تفاوتی وجود دارد. «کیک محبوب من» مدتی پیش بهصورت آنلاین و با رضایت سازندگانش در سایتهای دانلود فیلم قرار گرفت، زیرا احتمالاً کسی امیدوار نبود که باتوجه به حجاب لیلی فرهادپور به زودی بتوان این فیلم را بهصورت قانونی در ایران اکران کرد.
فیلم براهنی که حامد بهداد، لیلا حاتمی و حسن پورشیرازی در آن به ایفای نقش میپردازند، اما محصول سال 1400 است و در سهسال گذشته توقیف بود. براهنی هم سهسال اخیر آن را به جشنواره نفرستاد اما امسال باتوجه به قولهای مساعدی که داده شده بود، متقاضی حضور در جشنواره فجر شد. با وجود تمام امیدواریها این فیلم اینبار هم راهی به مسابقه سینمای ایران نیافت.
این درحالی بود که اعضای هیئت انتخاب، نخست این فیلم را انتخاب کردند و حتی پیامهایی تحسینآمیز درباره فیلم به کارگردانان ارسال کردند اما بعد متوجه ممنوعیت نمایش این فیلم در ایران شدند و بدینترتیب وضعیتی کمیک تراژیک درباره فیلم براهنی شکل گرفت؛ فیلمی که یکی از تهیهکنندگان آن بابک حمیدیان است، در جشنوارههای جهانی روتردام و ترانسیلوانیای رومانی درخشیده است و چند روز پیش رعنا آزادیور، بازیگر سینما، در ستایش آن چنین نوشت: «فیلمی که سهساعت شکوه سینما را با ساخت و کارگردانی فوقالعادهاش، دوباره برایم معنی و امید به سینما را در من زنده کرد. فیلمبرداری، صحنه، بازیهای درخشان و جناب آقای پورشیرازی بینظیر، بینظیر که هرلحظه از حضورش خلق است و شگفتی و نبوغ. فیلمی که هنوز لحظهلحظهاش را مرور میکنم با آنکه بیش از 10 روز از تماشایش گذشته. فیلمی که یادم آورد چرا عاشق سینما هستم. آقای براهنی عزیز، به احترام شما برای ساخت «پیر پسر» که سینماست، ایستاده دست میزنم.» اکتای براهنی نیز نسبت به تمام این اتفاقها واکنشی تلخ داشت و از پیغامهای خوشبینانه اولیه و بدرقهگویی نهایی با شعری از حافظ شکایت کرد: «جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز/ باطل در این خیال که اکسیر میکنند/ گویند رمز عشق مگویید و مشنوید/ مشکل حکایتیست که تقریر میکنند.»
بزرگداشت سیمین سینمای ایران
از دیگر فیلمهای ایرانی که در جشنواره نیویورک به نمایش درخواهند آمد، میتوان به آثاری چون «صبحانه با زرافهها» ساخته سروش صحت،، «آشغالها و عروسکها» به کارگردانی منیژه حکمت، «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا، «مسخرهباز» ساخته همایون غنیزاده، «مادر قلب اتمی» ساخته علی احمدزاده و «علت مرگ: نامعلوم» ساخته علی زرنگار اشاره کرد. جز اینها بخشی دیگر از این جشنواره به بزرگداشت فاطمه معتمدآریا اختصاص دارد؛ امری که این یکی نیز لااقل در فضای کنونی ایران و باتوجه به مواضع دو سال اخیر این بازیگر زن در جریان جنبش 1401 ایران بعید بهنظر میرسد.
در نیویورک به همین مناسبت اما فیلمهایی چون «ناصرالدینشاه آکتور سینما» و «هنرپیشه» ساخته محسن مخملباف، «روسری آبی» ساخته رخشان بنیاعتماد، «بهمن» ساخته مرتضی فرشباف و «روزی روزگاری آبادان» ساخته حمیدرضا آذرنگ به نمایش درخواهند آمد.
جایی برای مستندها و فیلمهای کوتاه هم هست
همچنین در این جشنواره فیلمهای مستند و کوتاه «لبه تیغ: میراث بازیگران زن سینمای ایران» ساخته بهمن مقصودلو، «رخ» ساخته آرش صادقی، «آنیتا گمشده در اخبار» ساخته بهزاد نعلبندی، «شوهر ایران خانم» ساخته مرجان خسروی، «له له» ساخته فرید حاجی، «راه» ساخته بابک بیگی، «درخت هلو طلایی» ساخته کتایون ارسنجانی و «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» ساخته مهدیه محمدی هم به نمایش در خواهند آمد.
فجر یا نیویورک؟
با این همه، و با اینکه باید خوشحال بود که فیلمهای ایرانی در گسترهای وسیعتر و برای مخاطبانی جهانی به نمایش درمیآیند، اما به خصوص با توجه به تقارن برگزاری این جشنواره با جشنواره فیلم فجر نمیتوان تاسف خود را از اینکه چگونه بهراحتی سرمایههای خود را از دست میدهیم، کتمان کرد. جشنواره فجر همیشه سیاستهای خاص خود را داشته، منتقدانش را نیز.
با این همه، فراموش نکنیم که بسیاری از بزرگان سینمای ایران از دل همین جشنواره برآمدند و شناخته شدند. فجر شاید نماینده تمامیت سینمای ایران نباشد، اما لااقل ویترین آن هست و چه بهتر که راهی یافت این ویترین هم زیباتر باشد هم فراگیرتر هم دلانگیزتر. راهی اما اگر برای این مهم ساخته نشود، میشود همین وضعیتی که امروز شاهد آن هستیم: یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.