تیکتاک و رضایت عمومی/ درسهای رفع مسدودسازی پیامرسان آمریکاییها برای سیاستگذار ایرانی
سرنوشت پلتفرم تیکتاک در آمریکا مشخص نیست؛ شاید این پلتفرم در نهایت آنجا بسته شود و شاید هم با دولت آمریکا به توافقاتی برسد که بخشی از مالکیت خود را منتقل کند. آنچه در این میان روشن است، آن است که فیلترینگ یک پلتفرم، حتی در آمریکا با تمام تنوع دسترسی به شبکههای اجتماعی، یک چالش جدی است و مواجهه با مسائلی نظیر امنیت داده، پیچیدگی بیشتری از راهحلهای یک خطی دارد. توجه به این پیچیدگیها در کشور، میتواند برای سیاستگذاران ایرانی و حکمرانی در فضای مجازی مفید باشد.
بیش از 150میلیون آمریکایی از تیکتاک که مالکیت آن در اختیار چینیهاست، استفاده میکنند و همین مسئله آن را به یکی از مسائل سیاستگذاران و سیاستمداران آمریکایی تبدیل کرده است. محدود شدن دسترسی به پلتفرم تیکتاک در آمریکا، به مسئله «داده» برمیگردد؛ از سال2020 این نگرانی در آمریکا وجود دارد که چینیها از دادههای کاربران آمریکایی در این پلتفرم استفاده کنند.
بهرغم این نگرانی، و با وجود توان و قدرت فناورانه آمریکا، پس از گذشت بیش از چهار سال، هنوز ممنوعیت کامل بر روی این پلتفرم اعمال نشده است. بنابراین، پرسش اینجاست که چه عواملی مانع از این شده تا آمریکا، بهرغم آنکه نگرانی درستی در خصوص حفظ دادههای شهروندانش دارد، هنوز دست به محدودسازی کامل این پلتفرم نزند.
پاسخ به این پرسش از آن جهت ضروری است که ما در ایران نیز با چنین مسئلهای مواجه هستیم؛ توجیهی که بخشی از حامیان فیلترینگ پلتفرمهای شبکههای اجتماعی در ایران میآورند، ریشه در همین مسئله، یعنی «امنیت داده» و دسترسی سایر کشورها به آن دارد و برخی از آنها، برای توجیه اقداماتشان به همین محدودیت تیکتاک استناد میکنند.
یکی از مهمترین موانع بستهشدن تیکتاک در آمریکا، رضایت عمومی است. قطع دسترسی بیش از 150میلیون آمریکایی به این پلتفرم، حتماً موجبات نارضایتی آنها را فراهم خواهد آورد؛ این مسئله آنچنان جدی است که گفته میشود ترامپ برای کسب رضایت و محبوبیت، جلوی بسته شدن این پلتفرم را، لااقل تا زمان نگارش این یادداشت، گرفته است.
عامل دوم اما، به سازوکارهای قانونی در آمریکا بازمیگردد. بر اساس این سازوکارها، اینطور نیست که یک شخص یا یک نهاد بهراحتی بتواند دستور به ممنوعیت استفاده از یک پلتفرم بدهد و فرایند قانونی طولانی باید برای آن طی بشود؛ حتی اگر مجلس نمایندگان و سنا، که تا حدی نمایندگی مردم را دارند، چنین چیزی را مصوب کند، باز هم راه شکایت از آن قانون باز است؛ ابزاری که مالکان پلتفرم تیکتاک از آن استفاده کردند تا بستهشدن این پلتفرم را به تعویق بیندازند.
توجه به هر دو عامل برای سیاستگذاری در حوزه فناوری و شبکههای اجتماعی در ایران اهمیت دارد. اینکه مجلس نمایندگان، و نه یک کارگروه که لزوماً نمایندگی از مردم ندارد، در این خصوص ابراز نظر کند یک موضوع تعیینکننده است؛ همچنین در نظر گرفتن رضایت مردم نیز در این راستا مهم است و در نهایت، امکان شکایت از مصوبات آن نهاد قانونگذار نیز این احساس را در میان شهروندان بهوجود میآورد که لااقل امکان جلوگیری از یک تصمیم غلط از طرق قانونی باز است.
نکته دیگر، مذاکره میان دولت آمریکا و مالکان پلتفرم تیکتاک است. به این دلیل که 150میلیون آمریکایی از این پلتفرم استفاده میکنند، حفظ آنها به طور طبیعی برای آنها اهمیت دارد. این را مقایسه کنید با رویکرد برخی از حامیان فیلترینگ که انتظار دارند یک پلتفرم خارجی برای حفظ تعداد معدودی از کاربران ایرانی با دولت مذاکره کند؛ درحالیکه توئیتر یا اینستاگرام، سالهاست در ایران فیلتر هستند و بههمین جهت نه تعداد کاربران ایرانی آنها (نسبت به جمعیت کل کاربرانش) آنچنان زیاد است و نه مالک آن انگیزهای برای مذاکره دارد (چراکه همین حالا آن پلتفرم فیلتر است).
حتی اگر تعداد کاربران ایرانی در یک پلتفرم، مانند اینستاگرام، زیاد باشد، این پلتفرم، به دلیل تحریمها، امکان درآمدزایی از آن ندارد و همین عامل دیگری است که انگیزه مذاکره مالکان آن پلتفرم با دولت در ایران را کاهش میدهد. بنابراین، اگر میان مالکان تیکتاک و دولت آمریکا مذاکرهای در حال انجام است، شرایطی که زمینه این مذاکره را فراهم کرده نیز باید در نظر گرفت. این شرایط عبارتند از:
1- میلیونها کاربر ساکن آن کشور که از این پلتفرم استفاده میکنند.
2- فیلتر نبودن آن در شرایط حاضر. اساساً اینکه این پلتفرم بهطور دائمی در آمریکا تاکنون فیلتر نبوده، خود بهعنوان اهرم فشاری در دست دولت آمریکاست؛ حال آنکه فیلترینگ دائمی آن پلتفرم، میتواند دست دولت را از چنین اهرمی هم خالی کند.
سرنوشت پلتفرم تیکتاک در آمریکا مشخص نیست؛ شاید این پلتفرم در نهایت آنجا بسته شود و شاید هم با دولت آمریکا به توافقاتی برسد که بخشی از مالکیت خود را منتقل کند. آنچه در این میان روشن است، آن است که فیلترینگ یک پلتفرم، حتی در آمریکا با تمام تنوع دسترسی به شبکههای اجتماعی، یک چالش جدی است و مواجهه با مسائلی نظیر امنیت داده، پیچیدگی بیشتری از راهحلهای یک خطی دارد. توجه به این پیچیدگیها در کشور، میتواند برای سیاستگذاران ایرانی و حکمرانی در فضای مجازی مفید باشد.