| کد مطلب: ۳۰۴۱۷

فیلمسازی که مدیر شد/درباره انتخاب بهروز شعیبی به‌عنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوان ایران

بهروز شعیبی یکی از جوان‌‏ترین‏‌هاست که به سمت مدیرعاملی انجمن سینمای جوانان ایران منصوب شده است و این یکی از جنبه‌‏های نویدبخش این انتصاب است.

فیلمسازی که مدیر شد/درباره انتخاب بهروز شعیبی به‌عنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوان ایران

بسیاری از فیلمسازانی که امروز جای پایشان را در سینمای ایران محکم کرده‌اند، خانه‌ی اول‌شان انجمن سینمای جوانان ایران بوده است که شاید بتوان آن را یکی از بزرگ‌ترین مدرسه‌های فیلمسازی براساس تعداد آثار ساخته‌شده دانست؛ انجمنی که پنج دهه قدمت دارد اما اوج فعالیت‌اش از دهه‌ی 1360 شروع شد؛ آن هم به لطف تغییراتی که در حوزه‌ی معاونت سینمایی و سمعی و بصری وزارت ارشاد اتفاق افتاد و همه عزم‌شان را جزم کردند تا یک سینمای ملی سروشکل‌دار بسازند.

این شد که مرکز سینمای تجربی، بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای جوانان ایران راه افتاد. مهم‌ترین کار انجمن سینمای جوانان ایران این بود که حالا فیلمسازی فقط مخصوص پایتخت نبود، در شهرهای زیادی انجمن‌های سینمای جوان راه افتاد و امروز بیش از 20 دفتر و بیش از 50 نمایندگی در شهرهای مختلف ایران دارد و به آن‌هایی که علاقه‌مند به کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی، عکاسی، تصویربرداری و تدوین هستند، آموزش می‌دهد.

محصول دهه‌ها انجمن سینمای جوانان ایران، فیلمسازان مطرحی هستند که بعضی‌هایشان حتی آوازه‌ای جهانی دارند. اصغر فرهادی، کارگردان اسکاری ایران،‌ رضا میرکریمی با کارنامه‌ی پروپیمانش که فیلم «زیر نور ماه» او جایزه‌ی بهترین فیلم هفته‌ی منتقدان جشنواره کن را گرفت و جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت‌داوران جشنواره فجر را از آن خود کرد، شهرام مکری که کارش را از دفتر انجمن سینمای جوان کرمانشاه شروع کرد و علاوه بر ایران جوایز بسیاری را از جشنواره‌های خارجی گرفته است، همچنین سعید روستایی، بهمن قبادی، محسن امیریوسفی و خیلی‌های دیگر شروع کارشان از انجمن سینمای جوانان ایران بوده است. 

یکی از جوان‌ترین مدیران سینمایی

اما یکی از مهم‌ترین کارهایی که انجمن سینمای جوان طی چهار دهه فعالیت‌اش انجام داده، برگزاری جشنواره‌ی فیلم کوتاه بود که از سال 1365 با جان گرفتن این انجمن، به‌طور رسمی این جشنواره را برگزار کرد و نامش به جشنواره‌ی سینما جوان تغییر کرد و بعد از هشت فعالیت درنهایت همزمان با سیزدهمین جشنواره‌ی سراسری سینمای جوان، عنوان بین‌المللی را از آن خود کرد و از سال 1382 به جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم کوتاه تهران تغییر نام داد؛ جشنواره‌ای که اتفاقاً بین‌المللی است و یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های فیلم کوتاه در ایران است.

حالا بهروز شعیبی یک فیلمساز جوان، مدیرعامل انجمن سینمای جوان ایران شده است؛ صندلی‌ای که پیش از این‌ کسانی مانند محمد آفریده، فرید فرخنده‌کیش، حیب‌ ایل‌بیگی، مجتبی اقدمی، ناصر باکیده، هاشم میرزاخانی، سیدصادق موسوی، محمدحسین صوفی، فرزاد هاشمی و جعفر صانعی‌مقدم بر آن تکیه زده‌اند. بدون در نظر گرفتن یک مدیرعامل پیشین، می‌توان گفت که بهروز شعیبی یکی از جوان‌ترین‌هاست که به این سمت منصوب شده است و این یکی از جنبه‌های نویدبخش این انتصاب است؛ چراکه این انجمن بیشتر با فیلمسازان جوان سروکار دارد و این موضوع شاید بتواند باعث ارتباط سازنده‌ی این انجمن با آن‌ها شود. 

گلوگاه ساخت فیلم کوتاه

محمدرضا لطفی، کارگردان سینما که پیش از این فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» را ساخته است، در گفت‌وگو با هم‌میهن ابتدا از کارکرد و نقش انجمن سینمای جوان صحبت کرد و گفت: «این انجمن به هر حال گلوگاه ساخت فیلم کوتاه در کشور ماست، مخصوصاً این‌که هزینه‌های تولید فیلم خیلی گران شده است.

زمانی فیلمسازی ارزان‌تر بود و خیلی‌ها با بودجه‌های شخصی فیلم می‌ساختند اما حالا هزینه‌های تولید یک فیلم به‌شدت سرسام‌آور شده است. فیلم کوتاه هم نه بازده مالی دارد، نه جایی برای اکران و نمایش، بنابراین سرمایه‌گذار خصوصی هم رویش سرمایه‌گذاری نمی‌کند. اینجاست که اهمیت سینمای جوان مهم‌تر می‌شود.

این انجمن دو کارکرد دارد: یکی کشف استعدادهای فیلمسازی و دیگری ساخت فیلم‌های کوتاه. نباید فراموش کرد فیلمسازان فیلم کوتاه الزاماً قرار نیست که به سینمای فیلم بلند پرتاب یا معرفی شوند.»

این کارگردان با اشاره به اهمیت فیلم کوتاه می‌گوید: «انجمن سینمای جوان باید این نکته را در نظر داشته باشد که بسیاری از فیلمسازان فیلم کوتاه تمایلی برای ورود به فیلم بلند ندارند که البته در کشور ما تعداد این دسته از فیلمسازان بسیار کم است زیرا تمام زرق‌وبرق سینما، مصاحبه‌ها، فرش‌قرمزها و دیده‌شدن‌ها در سینمای بلند اتفاق می‌افتد.»

او یکی از راه‌های کشف استعداد در سینما را ارتباط مستقیم سینمای فیلم کوتاه با سینمای بلند می‌داند و برای ملموس‌شدن موضوع آمریکا را مثال می‌زند و می‌گوید: «در آمریکا که قطب صنعتی فیلمسازی جهان است، یک شبکه تلویزیونی وجود داشت که فقط فیلم کوتاه تولید می‌کرد. تمام کمپانی‌ها هم چهارچشمی این شبکه را زیر نظر داشتند، استعداد کشف می‌کردند و آن‌ها را ابتدا وارد تیزرسازی می‌کردند و بعد اگر استعداد داشتند، فیلم‌های بلند برای ساخت می‌دادند. این موضوع می‌تواند در کشور ما هم اتفاق بیفتد. یک مثال ساده بزنم، ما جشنواره‌ی فیلم کوتاه تهران داریم که منبع اصلی جشنواره‌های فیلم کوتاه ایران است. همیشه کسی که جایزه‌ی اول را می‌برد چه اشکالی دارد که بنیاد سینمایی فارابی یا نهادهایی که متولی ساخت فیلم بلند هستند، هرساله به کسی که اول می‌شود، بودجه بدهند تا بتواند فیلم بلند بسازد؟ اما انگار میلی برای این‌ کار وجود ندارد و گویی انجمن سینمای جوان می‌خواهد فقط کاری را از سرش باز کند. یک بودجه‌ای دارد که باید یک تعداد فیلم کوتاه تولید کند که این فیلم‌های کوتاه بعداً آرشیو می‌شوند و شاید نهایتاً در جشنواره‌ی فیلم کوتاه تهران نمایش داده شود.»

دیکته‌ی نانوشته

لطفی با اشاره به انتصاب بهروز شعیبی در مسئولیت انجمن سینمای جوان می‌گوید: «بهروز شعیبی که سکان انجمن سینمای جوان را به دست گرفته، تاکنون سمت مدیریتی نداشته؛ پس دیکته نانوشته است و نه می‌توانیم بگوییم درست است، نه می‌توانیم بگوییم غلط است، زیرا عقبه‌ای در زمینه‌ی مدیریتی از او نداریم که بگوییم مدیری خوب یا بد است. اما دو امتیاز مثبت دارد؛ یکی این‌که خودش یک فیلمساز است که این اتفاقی بزرگ و خوب است و تجربه هم نشان داده است هرگاه فیلمسازان ما در عرصه‌ی مدیریتی ورود کرده‌اند، کارنامه‌ی خوبی داشته‌اند مثل سیف‌الله داد یا حتی جواد شمقدری یا محمد آفریده، بنابراین فیلمساز بودن شعیبی یک امتیاز است. امتیاز بعدی هم این است که او فیلمساز جوانی است که خودش می‌تواند امتیاز محسوب شود، اما نمی‌‌دانیم که در زمینه مدیریتی می‌تواند خوب باشد یا نه. این چیزی است که به‌مرور زمان می‌توانیم به جوابش دست یابیم.»

شعیبی که در کارنامه‌اش فیلم‌هایی چون «دهلیز»، «سیانور» و «بدون قرار قبلی» را دارد، فیلمسازی است که خودش زمانی گفته بود، تابع شرایط اجتماع است و دغدغه‌ی مسائل اجتماعی را دارد که این موضوع به‌خصوص در فیلم «دهلیز» کاملاً مشهود بود؛ فیلمی که بسیاری از کلیشه‌های رایج تصویر زن در سینمای ایران را شکسته بود. 

وقتی چند ماه پیش آخرین ساخته‌ی این کارگردان به‌نام «آغوش باز» اکران شد، او در گفت‌وگویی با یکی‌ از رسانه‌ها گفته بود: «دیگر نگاه تخصصی به سینما و فرهنگ وجود ندارد و به همین دلیل جشنواره‌ی فیلم فجر ما مجموعه‌ای از فیلم‌های شبیه به‌هم می‌شود و با خود فکر می‌کنی که این فیلم‌ها برای کجا و چه کسی ساخته شده‌اند.»

او در همین گفت‌وگو اشکال سینمای ما را این دانسته بود که بسیار قائم ‌به‌ فرد است.  شعیبی قبل از این‌که ردای مدیریت بر شانه‌اش قرار بگیرد، حرف‌های نویدبخشی می‌زد و همین اشاره و تأکید بر تکراری‌بودن فیلم‌ها در سینمای ایران، یکی از آن‌هاست. معضلی که سال‌ها گریبان این سینما را گرفته است که همه‌ی ما نمونه‌ی بارز آن را تقلید از سینمای فرهادی تا سال‌های‌سال دیده‌ایم، اما گاه اندک بارقه‌هایی در این آسمان یک‌دست ظهور کردند که برخلاف جریان و موضوعات تکراری در سینمای ایران بودند، اما همان‌ها هم بعد از مدتی همان روالی را دنبال کردند که بقیه رفتند.

شعیبی که علاقه به تجربه‌های جدید در دنیای سینمایی‌اش دارد و سعی کرده در کارهایش به این موضوع پایبند باشد، شاید حالا که منصبی دارد بتواند کارهایی را در سینمای ایران بکند که آرمان‌ او و خیلی‌هاست.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار