تأثیرات تجاوز اسرائیل بر ایران و معادلات انرژی و اقتصاد
گفتگو با کارن یانگ کارشناس برجسته انرژی: چین عامل تعیین کننده است
قسمت سوم گفتگو با دکتر کارن یانگ درباره تأثیرات تجاوز اسرائیل بر کشورمان بر معادلات انرژی و اقتصاد منطقهای و جهانی را مطالعه می کنید

به گزارش هممیهن آنلاین، قسمت سوم گفتگو با دکتر کارن یانگ درباره تأثیرات تجاوز اسرائیل بر کشورمان بر معادلات انرژی و اقتصاد منطقهای و جهانی به شرح زیر است
شما درباره نفت ایران و تحریمها صحبت کردید، اجازه دهید بپرسم اگر رئیسجمهور تصمیم بگیرد به کمپین تحریمهای حداکثری بازگردد، آیا نکتهای به ذهن شما میرسد؟
آنچه بیشتر شنیدهام این است که این کار به اندازه دوره اول ترامپ موفق نخواهد بود، زیرا بخش قابل توجهی از نفت ایران اکنون به چین میرود، و مگر این که ما حاضر باشیم...
چین عامل تعیینکننده است.
و شاید ما حاضر نباشیم تمام شرکتهای چینی را نیز تحریم کنیم. نمیدانم آیا ترامپ این را در لیست کارهای خود دارد یا خیر.
یا بخواهیم نفتکشهایی را که به مالزی میروند و نفت خود را به جای ایرانی به نام مالزیایی تغییر پرچم میدهند، دنبال کنیم. آیا نیروی دریایی ما آنها را تعقیب خواهد کرد؟ قطعاً این کار انجام نخواهد شد.
به نظر من، نه، این طور نیست. به همین دلیل، ناوگان سایه اهمیت ویژهای دارد، زیرا آنچه که دفعه قبل ایرانیها را بهطور جدی محدود کرده بود، یعنی ایالات متحده که به شرکتهای بیمه و دیگران مراجعه کرد و گفت که «شما بانکهای واسطه نباید به هیچ وجه در تجارت نفت ایران دخالت کنید چون این کار بسیار پرریسک است»، را خنثی کرده است.
آنها با ناوگان سایه ما را شکست دادهاند. بله. داستانهایی وجود دارد که برایان هوک به کاپیتانهای کشتیها زنگ میزد و میگفت «من میدانم کجایی، آیا مطمئنی که میخواهی آن محموله را حمل کنی؟» بله، ما دیگر به اندازه دوره اول دولت ترامپ، به شدت تحریمها را اعمال نمیکنیم و دلیل آن این است که حاملها تغییر کردهاند و صادقانه بگویم، خطرناک هستند. این کشتیها بیمه نشدهاند و اغلب قدیمی و در وضعیت مناسبی نیستند. ما در معرض خطر نشت نفت و آسیبهای زیستمحیطی قرار داریم، نه فقط فرار از تحریمها.
پس این یک تفاوت بزرگ است. دفعه قبل ما به ژاپنیها و کرهایهای جنوبی مراجعه کردیم و گفتیم «لطفاً نفت ایران را کمتر بخرید» و آنها به مرور این کار را انجام دادند، اما حالا چین است و این موضوع کاملاً متفاوت است.
این موضوع چه تاثیری بر برنامه سرمایهگذاری و پروژههای کلان سعودی خواهد داشت؟
این بسیار مهم است. وقتی به وابستگی درآمدهای نفتی در تراز مالی فکر میکنیم، همه صادرکنندگان شورای همکاری خلیج فارس آسیبپذیر هستند، اما برخی بیشتر از دیگران. برای مثال، نقطه سربهسر بحرین حدود ۱۲۰ دلار برای هر بشکه است که به این زودیها شاهد چنین قیمتی نخواهیم بود. سعودیها بسته به منبع، نقطه سربهسر را حدود ۹۰ دلار برای هر بشکه اعلام میکنند. این یعنی برای هزینههای برنامهریزی شده، این میزان قیمت نفت لازم است تا مخارجشان را پوشش دهند. دو راه برای مقابله وجود دارد: یا هزینهها را کاهش دهند یا قرض بگیرند. سعودیها اکنون هر دو کار را انجام میدهند، یعنی بدهی زیادی صادر میکنند و پروژهها را کاهش میدهند.
چرخه اعطای پروژهها اکنون حدود ۲۰ درصد آنچه در سال گذشته یا حتی سال ۲۰۲۳ بود، شده است، که آن سال نقطه اوج اعطای قراردادهای بزرگ ساختمانی بود. دولت گفته است که «باشه، این را فعلاً متوقف میکنیم یا شاید به اندازهای که در ارائه اولیه طرح بود نیاز نیست.» اولویتبندی طبیعی است و هر دولتی باید این کار را انجام دهد، اما این اولویتبندی باید بخشی از تفکر دولت درباره مواردی باشد که بیشترین اهمیت را دارند، بیشترین شغل را ایجاد میکنند، بیشترین تشویق برای مشارکت و سرمایهگذاری خارجی را به دنبال دارند، و بهترین گزینه برای آینده اقتصاد سعودی هستند.
پروژههای گردشگری عملکرد نسبتاً خوبی داشتهاند، اما این پروژهها بیشتر در معرض تأثیرات ناامنی و درگیریهای منطقهای قرار دارند.
مردم نمیخواهند شبانه دو هزار دلار برای یک اتاق هتل بپردازند در حالی که موشکها بالای سرشان پرواز میکنند. پیشرفت خوبی در حوزه سرگرمی دیده شده است و شهروندان سعودی از آن استفاده میکنند. بخش خدمات مالی در عربستان سعودی در حال گسترش است و تعداد بیشتری از مردم، مانند گرفتن وام مسکن، به این حوزه وارد شدهاند. زنان بیشتری وارد نیروی کار شدهاند و در بسیاری از زمینهها عملکرد بسیار خوبی داشتهاند، اما این نقطهای حیاتی است. نفت در قیمت ۶۴ دلار برای هر بشکه است. آرامکو امروز اعلام کرد که قیمت سهامش یکی از پایینترین سطحها را در مدت طولانی تجربه میکند. شرکت تحت فشار است و یکی از راههایی که دولت سعودی و صندوق سرمایهگذاری عمومی برای ایجاد نقدینگی بیشتر و پرداخت هزینه پروژههای بزرگ کلان انجام دادند، الزام آرامکو به پرداخت سود سهام بیشتر بود. صندوق سرمایهگذاری عمومی مالک عمده شرکت است و پرداخت سود سهام هنگامی که قیمت سهام در حال سقوط است و فروش شرکت کاهش یافته، پایدار نخواهد بود. تمام این مسائل اکنون از مسائلی است که دولت باید بسیار جدی بگیرد و بسیاری از هزینههای برنامهریزی شده را متوقف کند.
اکثر ترافیک دریایی تجاری که به اروپا و آمریکای شمالی میرود، همچنان مسیر اطراف دماغه امید نیک در آفریقای جنوبی را انتخاب میکند، نه مسیر دریای سرخ و کانال سوئز.
آیا این وضعیت دائمی است؟ شما به حوثیها اشاره کردید. چه اقداماتی برای اطمینانبخشی به کشتیرانی در دریای سرخ لازم است که دوباره این مسیر امن شود؟
این یکی از مسائل عجیب است که قیمت نفت از درگیریهای منطقهای جدا شده است. آسانی راهحلهای جایگزین در حملونقل جهانی واقعا شگفتآور بوده است. دلایلی وجود دارد؛ یکی هزینه پایین سوخت و دیگری وفور کشتیها و کانتینرها است که این مسیرهای جایگزین را ممکن کرده است. مصر سالانه حدود ۶ میلیارد دلار از هزینههای عبور کشتیها از کانال سوئز را از دست میدهد و این نشاندهنده تأثیرات منفی اقتصادی منطقهای است.
آیا صنعت کشتیرانی میتواند این روند را ادامه دهد؟ این موضوع به هزینههای بیمه هم بستگی دارد. حوثیها اخیراً نسبتا آرام بودهاند. آتشبس بین آمریکا و حوثیها هنوز برقرار است. حدس شخصی من این است که شاید ایران به حوثیها پول نمیدهد و آنها تصمیم گرفتهاند آرام باشند. اما اگر شما شرکت کشتیرانی باشید و بخواهید تصمیم بگیرید، با شرایط فعلی که نفت در محدوده ۶۰ دلار است، دلیلی برای تغییر فوری نمیبینید.
مطالعهی قسمت اول
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-42211
مطالعهی قسمت دوم
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-42307