| کد مطلب: ۲۴۵۱

جنگ یا جام؟

جنگ یا جام؟

درباره حرف‌های رئیس فیفا که از حضور ایران در جام‌جهانی دفاع کرد

درباره حرف‌های رئیس فیفا که از حضور ایران در جام‌جهانی دفاع کرد

«ما سعی می‌کردیم خودمان را از هیاهویی که مردم آرژانتین می‌‌خواستند ایجاد کنند دور کنیم. اگر دست آنها بود، باید همه‌مان با مسلسل وارد زمین می‌شدیم. در روز مسابقه، انگلیس فقط رقیب فوتبالی ما بود... فقط می‌خواستم به‌شان لایی بزنم، توپ را از بالای سرشان رد کنم و آنها را سر بدوانم.»

این را دیه‌گو مارادونا می‌گوید. درباره بازی با انگلستان در جام‌جهانی 1986. چهار سال پس از پایان جنگ با انگلستان بر سر جزایر فالکلند با 699 کشته آرژانتینی و 255 کشته بریتانیایی. حرفی که مارادونا می‌زند: «اگر دست آنها بود، باید همه‌مان با مسلسل وارد زمین می‌شدیم»، بی‌پایه هم نبود. عده‌ای از سربازان سابق به تیم تلگرام می‌زدند و مصرانه از بازیکنان می‌خواستند مثل موشک اگزوسه فوتبال بازی کنند؛ همان موشکی که ناوشکن انگلیسی اچ‌ام‌اس شفیلد را غرق کرد. آنها این مطالبه را از جوانانی داشتند که شش نفر از آنان متولد 1962 بودند، یعنی همان سالی که متولدانش، از جمله یک فوتبالیست، به قید قرعه به جنگ فالکلند اعزام شده بودند. حالا آن نوزادان، تبدیل به نمادهای ملی شده بودند که باید انتقام نظامیان شکست‌خورده را در زمین فوتبال می‌گرفتند.

موضع رسمی دو طرف، هم آرژانتینی‌ها و هم انگلیسی‌ها، جدا کردن ورزش از سیاست بود. مارادونا می‌گوید: «قبل از بازی همه اعلام کردیم که این مسابقه‌ی فوتبال ربطی به جنگ مالویناس ندارد...». (مالویناس عنوانی بود که آرژانتینی‌ها برای جزایر فالکلند به کار می‌بردند). استراتژی بابی‌رابسون در مواجهه با رسانه‌ها مشابه استراتژی‌های شاگردان بیلاردو (سرمربی وقت آرژانتین) بود. وقتی از او درباره‌ی خطرات احتمالی آرژانتین و «اهمیت دوچندان» بازی پرسیدند، قاطعنامه جواب داد: «وقت‌تان را با این سوال‌ها تلف نکنید. از من درباره‌ی مسائل دیپلماتیک یا سیاسی چیزی نپرسید. ما این‌جاییم که فقط فوتبال بازی کنیم.» این موضع مشترک و دیپلماتیک اما به قول مارادونا «مزخرف محض بود!». دو طرف می‌دانستند که این بازی، یک بازی عادی نیست؛ اما می‌خواستند آن را برای خود و دیگران چنین تعریف کنند. چون: «ترجیح داده بودیم آرامش‌مان را حفظ کنیم و از حواشی فاصله بگیریم.» (نقل قول مارادونا).

مارادونا بعدها تعریف می‌کند: «در رختکن کارهای همیشگی‌‌مان را انجام دادیم. همه‌ی حرف‌مان این بود که قرار است فوتبال بازی کنیم. درست است که در جنگ شکست خورده بودیم، ولی نه ما مقصر بودیم و نه آنهایی که قرار بود جلوشان بازی کنیم.» اما این حرف‌های امروز اوست. آن روز تاریخ‌ساز فوتبال جهان، واقعیتی که رخ داد، چیز دیگری بود. نزدیک 115 هزار تماشاگر ورزشگاه را پر کرده بودند، اما در تونل فقط صدای برخورد استوک‌ها به کف‌پوش فلزی به گوش می‌رسید. صدا از کسی در نمی‌آمد و یک‌دفعه در صف آرژانتین، که به موازات انگلیسی‌ها شکل گرفته بود، مارادونا بلند گفت: «یالا، یالا، این حروم‌زاده‌ها رو ببینید. یالا، همین عوضی‌ها همسایه‌هامون رو کشتند، فامیل‌هامون رو کشتند. همین عوضی‌ها...»!

تاتا براون (مدافع آرژانتین که در دیدار فینال گل اول را زد) هم درباره‌ی هیجان آن روز می‌گوید: «بالاخره آمدیم وسط زمین و سرود ملی کشور نواخته شد. حقیقت این بود که خیلی خشمگین و پرخاشگر شده بودم. می‌خواستم با بردن بازی فوتبال انتقام بگیرم. زندگی عادی‌ام را فراموش کرده بودم. همه‌مان همین بودیم. هیچ حرفی درباره‌ی مالویناس نزده بودیم. اما در آن لحظه همه متقلب شده بودیم.»*

این‌ها واقعیت‌هایی است که در روابط سیاست و ورزش وجود دارد. درست است که تجربه جهانی، میثاق المپیک و شعار فیفا چیز دیگری است. همین دیروز هم، جانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال، همین موضع رسمی را تکرار کرد: «اگر شما جنگ جهانی می‌خواهید بروید جنگ جهانی، اما این یک تورنمنت فوتبال است». اما واقعا، فقط یک تورنمنت فوتبال است؟ آیا با وجود درستی اصل جدایی ورزش و سیاست، در عالم واقع هم این پدیده‌ها از هم جدا هستند. آیا فضای رسانه و افکار عمومی موافقان و مخالفان، چنین امکانی را فراهم می‌آورد؟

نه امروز، همان روزی که قرعه‌کشی جام‌جهانی 2022 قطر انجام شد و نه خبری از مرگ مهسا و نه اعتراضات بود، هم‌گروهی ایران با انگلیس و آمریکا بازخوردی سیاسی در رسانه‌ها یافت. بااین تفاوت که آن زمان، توجه سیاسی به مسئله در سطح دولت‌ها و در حد نوعی مواجهه معمول بود؛ حداکثر در سطحی که در جام‌جهانی 1998 میان ایران و آمریکا شکل گرفت. اما امروز، مسئله خصلتی درونی پیدا کرده است. امروز، هر چهره فرهنگی و هنری و ورزشی در ایران، در قبال هر کنش خود (چه موافق، چه مخالف و چه حتی بیطرفانه) سوژه صدها پرسش و چالش قرار می‌گیرد و چه بخواهد و چه نخواهد، فعالیت حرفه‌ای او در اتمسفری سیاسی-اجتماعی ارزیابی می‌شود. فشار این اتمسفر، طبعا برای ملی‌پوشان فوتبال بیشتر است. ستارگانی که هم بار نماد ملی را بر شانه‌های خود حس می‌کنند، هم در پرطرفدارترین و پرمخاطب‌ترین رشته ورزشی فعالیت دارند و هم در مهمترین رقابت فوتبال جهان قرار است با حریفانی مواجه شوند که نماینده کشورهایی هستند که نظام سیاسی ایران با آنها در بهترین حالت، در حالت «نه جنگ، نه صلح» به سر می‌برد. بدیهی است در چنین شرایطی، سخن گفتن از آنکه این جام‌جهانی (دست‌کم برای ایرانیان) سیاسی نیست، مصداق همان تعبیر کوتاه مارادوناست: «مزخرف محض!».

اما آیا موضع فیفا هم بی‌پایه و اساس است؟ این‌طور نیست. در واقع، در بحث جدایی سیاست و ورزش، نوعی تفکیک ظریف را باید لحاظ کرد. ازیک‌سو، ما با آن حس مسئولیت سیاسی-اجتماعی روبه‌روییم که تک‌تک تیم‌ها و بازیکنان متوجه خویش می‌بینند یا تصور می‌کنند از سوی دولت یا موافقان و مخالفان آن به آنها تحمیل می‌شود. اما از سوی دیگر، فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) قرار دارد که به‌عنوان نهادی بین‌المللی و فراتر از مواجهه‌های سیاسی داخلی و خارجی کشورها، تاحد امکان باید وجهه و رویکردی غیرسیاسی از خود نشان دهد. این رویکردی است که دست‌کم در مصاحبه دیروز اینفانتینو دیده شد. او درعین‌حال که بر ارزش‌های جهانشمول به‌ویژه در حوزه زنان تاکید کرد و از پیگیری‌های گسترده فیفا برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها سخن گفت، اما دلایل مخالفت فیفا با حذف ایران از جام‌جهانی را هم اعلام کرد و چنین اقدامی را در تعارض با اصول فیفا دانست. این، نکته‌ای است که بخشی از نیروهای اپوزیسیون ایران، درک روشنی از آن ندارند. آنها این واقعیت را از دیده پنهان داشته‌اند یا به آن باور ندارند که ساختار سیاسی موجود به‌رغم همه ایرادات و تعارض‌هایی که در صحنه داخلی و خارجی با یک دولت و ساختار عادی دارد، همچنان مورد پذیرش نهادهای بین‌المللی، دولت‌های جهان و حتی کشورهایی است که با ایران مدام جنگ لفظی دارند و بر دایره تحریم‌های آن می‌افزایند. به‌عبارت دیگر، ساختار موجود با وجود همه تنش‌های در داخل و خارج دست‌به‌گریبان است؛ اما همچنان، واجد مشروعیت، اعتبار و پذیرش بین‌المللی است و حتی، همچنان ظرفیت و امکان زیادی در اختیار دارد که در صورت تعامل، گفت‌وگو و تدبیر لازم، با بخش بزرگی از ناراضیان و مخالفان به نوعی توافق دست یابد. این، واقعیتی است که در شرایط کنونی و با وجود همه تعارضات و ستیزها می‌توان آن را مشاهده کرد.

*روایت‌ها و نقل‌قول‌ها درباره بازی آرژانتین و انگلستان برگرفته است از: مارادونا/ نوشته: گیم بالاگه/ ترجمه: عادل فردوسی‌پور و علی شهروز/ نشر چشمه/ صص250-253.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی