| کد مطلب: ۲۲۲۹

بستری برای کنشگری نو

شکل‌گیری ائتلاف‌های صنفی و فعال شدن گروه‌های حرفه‌ای چه اهمیت و ضرورتی دارد؟

شکل‌گیری ائتلاف‌های صنفی و فعال شدن گروه‌های حرفه‌ای چه اهمیت و ضرورتی دارد؟

اعتراضات اخیر در کنار وجوه توده‌ای که دارد و آن را از حرکت‌ها و جنبش‌های سیاسی و اجتماعی کلاسیک متمایز می‌کند، زمینه‌ای را فراهم آورده که بخش مهمی از نهادها و نیروهای مدرن اجتماعی آرام‌آرام به میدان بیایند و به‌اصطلاح، برج‌های عاج همیشگی خود را رها کنند. در هفته‌های اخیر، این حرکت به اشکال مختلف و در میان نیروها و گروه‌های صنفی و حرفه‌ای متفاوت شکل گرفته است. تجمع جمعی از وکلا، تجمع اعضای نظام پزشکی، بیانیه‌ها و نامه‌های انجمن روزنامه‌نگاران، بیانیه مشترک بیش از 500 روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای و در روزهای اخیر، بیانیه بیش از 600 استاد دانشگاه و در ادامه بیانیه 300 اقتصاددان و کارشناس اقتصادی از جمله این موارد بوده است. شکل‌گیری این اقدامات مشترک از دو جنبه حائز اهمیت است:

1 نکته نخست، نفس شکل‌گیری این حرکت‌ها در شرایط کنونی است که نشان از تبدیل کنشگری اجتماعی و سیاسی از امری فانتزی یا مقطعی، به امری ضروری است. اینکه نیروهای مختلف اجتماعی احساس می‌کنند جایگاه و پایگاه صنفی و حرفه‌ای آنها از روندها و رویکردهای حاکم بر ساخت قدرت و نهادهای مختلف آن متاثر شده است و در مقابل آن، نیاز به ابراز هویت جمعی دارند. به عبارت دیگر، این اقدامات اجتماعی مشترک برآمده از احساس نیازی است که تا پیش از این، فقط در میان برخی گروه‌های صنفی و حرفه‌ای که معمولا با نهادهای قدرت درگیری دارند، دیده می‌شد که آن‌هم اغلب مربوط به وجوه کاملا سیاسی بود. وکلا و روزنامه‌نگاران و دانشجویان سه گروه اجتماعی بودند که در میان فعالان سیاسی، در تحولات پس از دوم‌خرداد 1376 تا امروز، هرگاه شکاف‌ها و تعارضات بالا گرفته یا حوادث و رخدادها و پرونده‌هایی سیاسی مطرح شده است، پای آنان هم به عناوین مختلف به میان آمده است. بااین‌حال، در همان مقاطع هم درگیری در امر سیاست، متوجه کلیت نهاد روزنامه‌نگاری یا وکالت یا دانشگاه نمی‌شد و نیروهایی درگیر می‌شدند که به شکلی در آن رخداد سیاسی ورود پیدا می‌کردند. اما در روند حوادث 50 روز گذشته، نه‌تنها فعالان مطبوعاتی، وکلا و جامعه حقوقی و دانشجویان و دانشگاهیان به شکل تقریبا کامل درگیر امر سیاسی شده‌اند، بلکه گروه‌های حرفه‌ای و تخصصی دیگری از نیروهای مدرن جامعه هم به این وادی وارد شده‌اند. این مسئله، نشانه دامن‌گیر شدن امر سیاسی و ورود آن به حوزه‌هایی از فعالیت‌های صنفی و حرفه‌ای است که شاید تا پیش از این، احساس نسبت مستقیمی با سیاست و حتی مسائل اجتماعی نداشتند یا دست‌کم، این احساس تاحدی نبود که آنان را به کنش سیاسی و اعتراضی مشترک وادارد. پزشکان، کارشناسان و فعالان اقتصادی، صاحبان کسب‌وکارهای اینترنتی و استادان غیرسیاسی دانشگاه از این جمله هستند و این احتمال قابل طرح است که در صورت تاثیرگذاری این روند بر دیگر نیروهای اجتماعی، آنها نیز به کنشگری روی آورند. این درحالی است که طیفی از نیروها و متخصصان حوزه‌های اجتماعی همچون روان‌شناسان، نویسندگان کتاب‌های کودک و نوجوان، پزشکان و روان‌پزشکان اطفال و... نیز که رخداد اخیر و خشونت‌های ناشی از آن را دارای پیامدهای منفی کوتاه‌مدت و بلندمدت برای کودکان و نوجوانان می‌دانند، از منظر تخصصی و مسئولیت اجتماعی وارد میدان شده‌اند و آنان نیز به صورتی متفاوت، به کنشگری روی آورده‌اند.

2 شکل‌گیری کنش‌های مبتنی بر نهادهای مدنی و گروه‌های حرفه‌ای و تخصصی درعین‌حال، از منظر سازمان‌بخشی و کانالیزه کردن اعتراضات نیز واجد اهمیت است. به‌عبارت دیگر، در شرایطی که حرکت اعتراضی اخیر تا حد زیادی خصلت توده‌ای داراست و فاقد نمایندگی و رهبری سیاسی روشن و شناخته‌شده (دست‌کم در داخل کشور) است؛ ورود نیروهای مدنی و گروه‌های حرفه‌ای و تخصصی در قالب نامه‌ها و بیانیه‌های مشترک و یا برگزاری تجمعات و نشست‌ها، می‌تواند تاحدی از پیامدهای توده‌ای بودن این حرکت بکاهد و دامنه مطالبات آن را نیز با واقعیت‌های عینی متناسب‌تر سازد. همچنین، قرار داشتن چهره‌های معتبر، شناخته‌شده و محترم حوزه‌های مختلف در صف کنشگران، پشتوانه اجتماعی کلی حرکت و در نتیجه، هزینه‌های برخورد با آن را افزایش می‌دهد. مهمتر از همه اینکه، حضور نیروها و نهادهای مدنی در صف اعتراضات ظرفیت مسالمت‌جویی و خشونت‌پرهیزی حرکت را افزایش می‌دهد و حتی می‌توان امید داشت امکان گفت‌وگو و پیگیری موثر مسائل با همکاری بخش‌هایی از ساختار سیاسی که تعامل با جامعه را بر امنیتی کردن فضا و برخوردهای خشن ترجیح می‌دهند، تاحدی فراهم شود. در این میان، نیروهای سیاسی میانه و حامی اصلاحات نیز که تا حد زیادی در اعتراضات اخیر در حاشیه مانده‌اند و از کنشگر به تماشاگر و تحلیل‌گر فروکاسته‌اند، این امکان را خواهند داشت که با نهادهای مدنی و گروه‌های حرفه‌ای و تخصصی که در هفته‌های اخیر فعال شده‌اند، وارد تعامل و گفت‌وگو شوند و ظرفیت‌های جدیدی را برای شکل دادن یک حرکت اصلاحی جدید و بازسازی پایگاه اجتماعی برای تقویت دوباره گفتمان و راهبرد اصلاحی بیابند و از این طریق، تا حدی شکاف میان خود با جامعه ناراضی را پوشش دهند. بدیهی است، چنین رویکردی زمان‌بر و نیازمند تعامل، گفت‌وگو و اعتمادسازی است. اما به نظر می‌رسد در شرایط کنونی که دو طیف رادیکال و خشونت‌گرا توان و ظرفیت‌های خود را برای هرچه دوقطبی کردن فضای سیاسی و اجتماعی به کار گرفته‌اند؛ راهکاری جز سود جستن از همین طرفیت‌ها و امکانات محدود موجود برای تقویت پایگاه و تعمیق گفتمان نیروهای میانه در اختیار نیست؛ راهکاری که می‌تواند بستر یک کنشگری نو با پشتوانه جامعه مدنی ایران را فراهم آورد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی