| کد مطلب: ۱۱۰۱

آزار جای تیمار

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

روایتی از آنچه در مراکز نگهداری معلولان می‏گذرددر شش‌ماه گذشته هشت‌مورد ضرب‏و‏شتم و آزار معلولان در مراکز نگهداری اتفاق افتاده استوقتی آقای «عین» خودش را به مرکز نگهداری از معلولان سمنان ‏رساند، مرتضی (برادرش) تقریبا بی‏‏جان بود. او را مستقیم به بخش مراقبت‏های ویژه بیمارستان همان شهر منتقل کردند و سه‌روز زیر دستگاه گذاشتند. روی پهلوها، کمر و شکم آثار کبودی دیده می‏شد. بالا‌تنه‏اش پر بود از جای سوختگی‏های مدوری که عمیق شده بود. هردو گوش، متورم بود و به‌سختی نفس می‏کشید. او را 80کیلو تحویل داده بودند و روزی که برادر سراغش رفت، بدنی کم‏جان و 45کیلویی تحویل گرفت. مرتضی، جوان 38ساله سندرم داون است که نابیناست و معلولیت جسمی - حرکتی دارد. داستان برای «حسن» 50ساله که سندرم داون دارد، به شکل دیگری تکرار شد. «حسن» فقط سه‌ماه در یکی از مراکز نگهداری از معلولان تهران نگهداری شد. پس از سه‌ماه او را با بدنی نحیف، بیمار و کم‏جان به بیمارستان بردند. بیماری گال و کرونا داشت و به‌شدت دچار سوءتغذیه شده بود. پس از 13روز بستری در بیمارستان، با زخم‌بستر مرخص شد. شش‌ماه می‏گذرد و زخم‌بسترش همچنان عفونی است. کارشناس پزشکی، هنگام معاینه، جای سوختگی‏ها را روی بدن «مسعود» دید. مسعود 21ساله، معلویت ذهنی شدید دارد و طیف شدید اوتیسم است. توانایی تکلم ندارد. 10ماه در مرکز نگهداری از معلولان یکی از شهرهای شمالی نگهداری شده بود که با آثار سوختگی‏های مدور، گوش شکسته و کبودی در بخش‏های مختلف بدن، به بیمارستان منتقل شد. کلیه‏هایش آسیب دیده و نزدیک 30کیلو وزن از دست داده بود.

فیلم‌ها پاک می‏شوند، پرونده‏ها به نتیجه نمی‏رسند

همه‌چیز با یک تلفن شروع می‏شود: «بیایید بچه‏تان را تحویل بگیرید.» بچه، جوان 20، 30 یا 50ساله‏ای است که زیر ضربات‌سنگین، سوختگی، سوءتغذیه، زخم‌بستر یا شکستگی برخی استخوان‏ها و ضعف‌عمومی، کم‏جان است و باید بستری شود. مرکز نگهداری حتی زحمت انتقالش به بیمارستان را نمی‏کشد.

فقط در شش‌ماه گذشته، هشت‌مورد ضرب‌و‌شتم و آزار معلولان در مراکز نگهداری اتفاق افتاده است؛ مازندران، سمنان، گچساران، تایباد، سنندج، اهواز، ممسنی و کرج. اغلب معلولان کم‏توان ذهنی و جسمی‏اند یا سندرم داون‏ و طیف اوتیسم دارند که در کنار معلولیت‏ها، توانایی حرف زدن ندارند. در بیشتر پرونده‏های اعلام شکایت شده، مدیران مراکز یا مسئولان بهزیستی شهرستان و استان مربوطه، ماجرا را تکذیب کرده‏اند یا توضیح دیگری درباره آن داده‏اند. اغلب این اتفاقات با انتشار ویدئویی کوتاه یا عکس‏هایی که به‌طور مخفیانه ضبط یا گرفته شده، برملا شده‌اند. در هیچ‌یک از این موارد، دوربین‏های مداربسته، اتفاق رخ‌داده را ثبت نکرده‏اند. بنا بر ادعای کارکنان این مراکز، اغلب فیلم‏ها همراه با دوربین‏های‌شان یا دزدیده شده‏اند یا فیلم‏ها پاک شده و سندی برای اثبات تخلفات رخ‌داده در مراکز مربوطه وجود ندارد. پرونده‏ها اغلب به‌دلیل ضعف پیگیری خانواده‏ها، ناتوانی‌مالی آنها یا ترس از پرونده‏سازی، به نتیجه‏ای نمی‏رسد یا درنهایت مدیر مرکز و کارکنانش تبرئه می‏شوند. در موارد بسیار معدودی، تخلف‏ها منجر به تعطیلی مرکز می‏شود که درنهایت با مدیریت دیگری، همان مرکز شروع به‌کار می‏کند.

پشت درهای مراکز نگهداری از معلولان چه می‏گذرد؟

بررسی‏های هم‏میهن در گفت‏وگو با تعدادی از خانواده معلولانی که در این مراکز به مدت چندماه تا چندسال نگهداری شده‏اند و گزارش‏هایی که به انجمن‏های حمایتی و فعالان حوزه معلولان رسیده، نشان می‏دهد ضرب‌و‌شتم، رفتارهای توهین‏‏آمیز، سوءتغذیه، خوراندن داروهای خواب‏آور و رعایت‌نشدن بهداشت، شایع‏ترین اتفاقاتی است که در این مراکز رخ می‏دهد. در اثر ماندن طولانی‌مدت معلولان روی تخت‏ها، در بیشتر موارد آنها دچار زخم‌بستر و در پی آن عفونت‏های ناشی از این اتفاق می‏شوند. گاهی این زخم‌بستر به‌سختی درمان می‏شود و گاهی هم به‌گفته بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان به‌دلیل شدت عفونت، جان فرد را می‏گیرد. تاکنون گزارش‏های زیادی از زخم‌بستر این افراد داده شده است.

مدیران این مراکز اغلب افراد با نفوذی هستند. برخی از آنها یا مدیران بازنشسته بهزیستی‏اند یا از اقوام آنها یا با مسئول و نماینده‌مجلسی در ارتباط هستند. سازمان بهزیستی مجوز راه‏اندازی این مراکز را به هر متقاضی‌ای نمی‏دهد. در این مراکز رانت‏های زیادی رخ می‏دهد. آنها یارانه‏های بهزیستی را که به صورت‏ کارت‏ است و بابت هزینه نگهداری از این معلولان به خانواده‏ها داده می‏شود، تحویل می‏گیرند. علاوه بر آن، خانواده‏ها هم موظف به پرداخت شهریه‏های ماهانه هستند؛ شهریه‏هایی که از 500هزار تومان شروع می‏شود و به هفت‌میلیون تومان هم می‏رسد. هرچند سال گذشته معاون‌وقت توانبخشی بهزیستی اعلام کرده بود، سهم مشارکت خانواده‏ها برای مراکز نگهداری شبانه‏روزی درجه‌یک ۷۱۰هزار تومان و مراکز نگهداری درجه دو، ۶۶۵هزار تومان است. اما این تمام درآمد آنها نیست. این مراکز بخش اصلی درآمدشان را از کمک‏های مردمی به‌دست می‏آورند؛ کمک‏های مالی و غیرمالی‌ای که دلیل اصلی کسب‌وکار برخی از این مراکز است. آنها از طریق جشن‏ها و مراسمی که برگزار می‏کنند، خیران را جمع کرده و از آنها برای ادامه فعالیت‏شان درخواست پول می‏کنند.

امنیتی‏اش نکنید

مرتضی 38ساله، برادر آقای «عین»، سندرم داون دارد و نمی‏توانند در خانه از او نگهداری کنند. تا وقتی پدر و مادرش زنده بودند، او را در مرکزی در گرمسار نگهداری می‏کردند. بعد از فوت، مرکز به‌طور خودبه‌خودی او را به‌جای دیگری در سمنان منتقل کرد. آنجا اما فاجعه‏ای در حال رخ‌دادن بود: «ما هربار که به ملاقات برادرم می‏رفتیم، متوجه سوءتغذیه او می‏شدیم و تقربیا هربار 10کیلو وزن کم می‏کرد. اوضاعش اصلا خوب نبود، هربار که خواهرم او را به خانه می‏برد، روی بدنش جای کبودی می‏دید. همه اینها درحالی بود که در این مرکز ماهانه هفت‌میلیون تومان از ما می‏گرفت. حتی من چندبار به شخصی که از برادرم نگهداری می‏کرد، پول داده بودم که حواسش به مرتضی باشد. یک‌روز با ما تماس گرفتند که بیایید ببریدش. وقتی رفتیم، بچه بیهوش شده بود. او را در آی‏سی‏یو بیمارستانی در سمنان بستری کردیم. اول گفتند خودزنی کرده است، بعدا پزشکی‌قانونی معاینه کرد اما نگفت چه‌کسی این ضربه‏ها و سوختگی‏ها را ایجاد کرده.» پیگیری‏های قضایی‏شان به هیچ‏جا نرسید. مدیر مرکز با ائمه‌جمعه و مسئولان استان در ارتباط بود. به آنها گفتند موضوع را امنیتی نکنید. تمام دوربین‏های مداربسته را امحا کرده بودند و دادگاه هم مشخص نکرد چه‌کسی مسبب این ماجراست و درنهایت پرونده مختومه شد. تنها اتفاق این بود که با کمک مدیر بهزیستی استان، برادر را به همان مرکز قبلی در گرمسار منتقل کردند: «مرتضی تا مدت‏ها پس از بیرون آمدن از مرکز سمنان، شب‏ها وحشت‏زده از خواب بیدار می‏شد و چراغ‏ها را روشن می‏کرد.» برادر می‏گوید، احتمالا در تاریکی او را کتک می‏زدند و به همین دلیل او موقع‌خواب، وحشت می‏کرد. از وقتی به مرکز گرمسار منتقل شده، دیگر از این واکنش‏ها نشان نمی‏دهد، وزنش برگشته و اوضاع روحی‏ بهتری دارد. آقای «عین» می‏گوید، باید فعالان حوزه معلولان، توانایی به‏کارگیری وکلایی را داشته باشند تا این پرونده‏ها را پیگیری کنند. بسیاری از خانواده‏ها یا توانایی مالی ندارند یا سواد کافی. به همین دلیل، هیچ پرونده‏ای به نتیجه نمی‏رسد و این روند ادامه دارد.

پرونده «مسعود»، پسر 21ساله‏ای که معلولیت شدید ذهنی دارد هم همچنان در جریان است. او طیف شدید اوتیسم است و توانایی روایت کردن آنچه بر او گذشته ندارد. خانواده‏اش برای چندمین‌بار به رای پزشکی‌قانونی اعتراض زده‏اند و حالا منتظر نتیجه‏اند. «مسعود» را با وزن 70کیلو تحویل یکی از مراکز بهزیستی در یکی از شهرهای شمالی داده بودند و 45کیلو تحویل گرفتند؛ پسر جوانی که تنها یک‌سال‌و‌نیم در این مرکز نگهداری شد. کبودی‏ها و جای‌سوختگی و زخم‏ها، حکایت از ضرب‌و‌شتم‏های متوالی دارد اما مسئولان مرکز زیربار نرفتند. برادرش به هم‏میهن می‏گوید: «پنجم دی‌ماه سال گذشته با ما تماس گرفتند و گفتند، مسعود حالش بد شده. وقتی رسیدیم، با بدن نیمه‏جانش مواجه شدیم. در بیمارستان مشخص شد کلیه‏هایش خون افتاده. وقتی لباس بیمارستان تنش می‏کردند، جای سوختگی‏های دایره‏‌شکلی روی بدنش دیدیم. بعدها پزشکی قانونی در پرونده نوشت که اینها جای سوختگی با جسم‌داغ است. فکر می‌کنم سیگار بود. زخم‏های دیگری هم بود که بهبود پیدا کرده بود. گوش‏هایش را شکسته بودند. لبش پاره بود. با همه اینها اما پزشکی قانونی گزارش کاملی ننوشته و تاکید نکرده اینها دیگرزنی بوده است. مسئولان مرکز می‏گویند، مسعود خودزنی کرده. اما چطور کسی می‌تواند گوش‏هایش را بشکند یا روی‌بدنش را بسوزاند؟ کسی که حتی نمی‏تواند به‌تنهایی به دستشویی برود.» برادر مسعود می‏‏گوید، در این مدت مدیران‌مرکز علیه ما جوسازی کرده‌اند. شهر کوچک است و همه‌جا به ما تهمت زده‏اند که ما دنبال پول هستیم. از آن‌طرف هم روند دادگاه پیش نمی‏رود. مرکز هم همچنان فعال است و افراد زیادی آنجا هستند.

گفتند دوربین‏ها به‌سرقت رفته

آقای «نون» هم نگران انتشار خبر برادرش است. می‏گوید هنوز روند دادگاه ادامه دارد و به ما گفته‏اند، رسانه‏ای نکنید. با این حال بدون اشاره به جزییات در این گزارش، برادر 23ساله‏اش که دراثر تزریق یک‌آمپول اشتباه در کودکی، دچار معلولیت ذهنی و جسمی شده و به دلیل بیماری مادر، برای شش‌ماه در یکی از مراکز نگهداری از معلولان در یکی از استان‏ها نگهداری شد. اما در همین مدت‌کوتاه، آنها متوجه آثار ضربه‏ها و سوختگی‏ با سیگار روی بدنش شدند. برادر می‏گوید تنها سندی که می‌توانست اتفاقات رخ داده در مرکز را برملا کند، فیلم‏های دوربین مداربسته بود که پس از شکایت آنها، مدیر اعلام کرد به‌سرقت رفته است: «آنقدر از نظر روحی به برادرم فشار آمده بود که وقتی برای پیگیری پرونده در دادگاه همان مسیر مرکز را طی می‌کردیم برادرم در تمام راه، با تصور اینکه می‏خواهیم او را به همان مرکز ببریم، با صدای بلند گریه می‏کرد. درنهایت هم با اصرار ما بخشی از فیلم‏های دوربین‏های مداربسته به دادگاه داده شد که تقطیع شده بود و نشان می‏داد، معلولان با هم درگیر شده‏اند. البته این درگیری‏ها بسیار ساده و جزئی بود و قطعا منجر به این زخم‏ها و کبودی‏ها نمی‏شد.» او می‏گوید، با وجود گزارش پزشکی قانونی اما مدیر مرکز تبرئه شد. خانم «ب»، خواهر حسن 50ساله است که سندرم داون دارد. حسن فقط سه‌ماه در یکی از مراکز نگهداری از معلولان نگهداری شد اما شش‌ماه پس از ترخیص، هنوز درگیر عفونت‏های زخم بستر است. خواهر می‏گوید، یک روز با آنها تماس گرفتند و گفتند، بیایید ببریدش بیمارستان. ظاهرا کرونا گرفته بود. او را به بیمارستان فیرزآبادی منتقل کردیم. 13روز بستری بود. وقتی بیرون آمد زخم بستر داشت و روی بدنش جوش‏های سیاه بود. اینها گال بود که وقتی به خانه آمد به سایر اعضای‌خانواده هم منتقل شد: «برادرم زبان ندارد بگوید چه برسرش آمده. اما اسکلت او را تحویل گرفتیم. عفونت زخم‌بستر گرفته و روی سرش هم جای شکستگی است. معلوم نیست در مرکز چه بلایی سرش آورده‏اند. در این 50سال فقط سه‌ماه در مرکز نگهداری شد و این اتفاقات افتاد. یارانه‏اش را هنوز همان مرکز نگهداری از معلولان دریافت می‏کند.» او می‏گوید، این مرکز علاوه بر یارانه بهزیستی، سه‌میلیون تومان هم از آنها به صورت ماهانه دریافت می‏کردند.

کمک‏های مردمی را می‏فروختند

پیش از این در مردادماه امسال، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی اعلام کرده بود، ک حق پرستاری معلولان با افزایش 20درصدی به دومیلیون و 100هزار تومان می‏‏رسد. این مبلغ برای افراد دارای معلولیت شدید و خیلی شدید، با دهک یک تا هفت تعیین شده است. با واگذاری این افراد به مراکز، یارانه‏شان هم به همان مرکز پرداخت می‏شود. سود راه‏اندازی مراکز نگهداری از معلولان موضوعی است که از سوی «ف» هم مطرح می‏شود. او شخصی است که کمتر از یک‌سال در یکی از مراکز نگهداری از معلولان کار کرد و به دلیل افشاگر‏ی‏هایش از اتفاقاتی که در آن مرکز رخ می‏داد، از او شکایت شده است. با اینکه تخلفات مرکز محرز و منجر به تعطیلی شد اما مدیر مربوطه از او شکایت کرده است. او به هم‏میهن می‏گوید: «مدیر، فرد بسیار با نفوذی است و به جرم نشر اکاذیب از من شکایت کرده. حالا هم در حال گذراندن روند دادگاهم هستم.» او که نخواست سمتش در این مرکز در گزارش عنوان شود، درباره اتفاقاتی که در این مرکز رخ می‏داد و منجر به تعطیلی‏اش شد، توضیح می‏دهد: «هر اتفاقی که تصور کنید، در این مرکز رخ می‏داد. برخورد با مددجویان، شرایط نامناسب بهداشتی و تغذیه‏ای، فقط بخشی از این اتفاقات است. مدیر مرکز، اغلب کمک‏های مردمی را یا برای خود بر می‏داشت یا آنها را می‏فروخت. همه اینها در حالی بود که با خانواده مددجویان هم رفتار مناسبی نمی‏شد و حتی به سختی به آنها اجازه می‏دادند فرزندان‌شان را ملاقات کنند. زمانی‌که خانواده می‏خواست فرزندش را به خانه ببرد، از قبل دارو و پماد می‏دادند تا جای کبودی‏ها نماند. تنها کاری که می‏کردند اقدامات نمایشی برای جلب مشارکت‏های مردمی بود تا پول بیشتری به جیب بزنند.» به‌گفته او، مدیران حتی به اندازه یارانه دولتی برای هر معلول، هزینه نمی‏کردند. تنها هزینه‏شان بابت دارو بود. مابقی برای خودشان بود. این در حالی بود که هرروز کمک‏های غیرنقدی زیادی مثل گوشت به این مرکز فرستاده می‏شد که اصلا برای معلولان استفاده نمی‏شد. آنها را می‏فروختند.

تخلف مراکز افزایش‌یافته

«موارد برخورد فیزیکی و سوءتغذیه و رعایت نکردن بهداشت در این مراکز افزایش پیدا کرده و به‌دنبال آن، اطلاع‏رسانی‏ها هم بیشتر شده است. اتفاقاتی که در این مراکز می‏افتد، گاهی وخیم‏تر از آن چیزی است که رسانه‏ای می‏شود، اما به دلیل در دسترس نبودن اسناد، نمی‏توان اطلاع‏رسانی کرد.» اینها را بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان، به هم‏میهن می‏گوید. به گفته او، رعایت نکردن وضعیت تغذیه و بهداشت، خوراندن داروهای خواب‏آور و ضرب‌و‌شتم معلولان، رایج‏ترین اتفاقاتی است که در این مراکز می‏افتد. موارد آزار هم وجود دارد اما چون اثبات آن محدود به زمان است، معمولا خانواده‏ها هیچ‏وقت متوجه نمی‏شوند. اغلب معلولان در این مراکز زخم‌بستر می‏گیرند. دلیل آن هم قرار گرفتن روی تخت برای ساعت‏های طولانی است. از سوی دیگر، حداقل استانداردها در این مراکز رعایت می‏شود. برای هر شش تا هفت‌معلول باید یک مددکار باشد اما گزارش‏ها نشان می‏دهد که هر 15 تا 20معلول، یک مددکار دارند که به آنها مادریار و پدریار گفته می‏شود. به گفته او، سازمان بهزیستی هیچ‏وقت به‌صراحت درباره این اتفاقات صحبت نمی‏کند و همواره در حال توجیه ماجراست. از آن طرف هم خانواده‏ها از اطلاع‏رسانی واهمه دارند، چراکه آنها را تهدید می‌کنند به اینکه فرزندشان را پذیرش نمی‌کنند یا علیه‏شان شکایت می‌کنند. به این صورت خیلی‏ها نمی‏توانند کاری از پیش ببرند و درنهایت مدرک قطعی هم ندارند. حتی وقتی کارکنان مرکز، افشاگری می‏کنند، با آنها برخورد می‏شود و می‏گویند نشر اکاذیب کرده‏اید.

مجوز تمام مراکز نگهداری از سالمندان، کودکان، معلولان و... را بهزیستی باید بدهد. تیم‏های بازرسی این سازمان وظیفه دارند به‌طور سرزده به این مراکز بروند و دوربین‏های مداربسته را چک کرده، وضعیت تغذیه و جسمی آنها را بررسی کنند. اما به‌گفته مروتی، این اتفاقات بسیار محدود رخ می‏دهد. او می‏گوید، برخی از این اتفاقات حتی دیده نمی‏شود، مثل استفاده از داروی خواب‏آور برای این افراد: «داروی خواب‏آور داده می‏شود تا ساعت‏ها بخوابند و همین سبب می‏شود تا زخم‌بستر بگیرند و زخم‌بسترشان عفونت کند. مواردی از مرگ به دلیل عفونت ناشی از زخم‌بستر گزارش شده است.» به گفته او، زمانی‌که نهادهای حمایتی می‏خواهند درباره اتفاقاتی که در این مراکز می‏افتد اطلاع‏رسانی کنند، از آنها شکایت می‏شود. یکی از آنها اتفاقی است که در ممسنی استان فارس افتاد و آنها را تهدید به شکایت کردند. خبر فوت سه‌معلول در مرکز نگهداری ممسنی به دلیل مسمومیت،14مردادماه امسال منتشر شد، با این حال سرپرست اداره بهزیستی همان شهرستان، خبر را تکذیب کرد. او اعلام کرد که این افراد به دلیل بیماری گوارشی، ریوی و سکته جان‌شان را از دست داده‏اند. دو نفر از متوفیان بالای 50سال و یک‌نفر 41سال سن داشتند. مدیر کمپین معلولان می‏گوید: «چند سال پیش هم سه‌مورد مرگ در آذربایجان شرقی گزارش شد؛ 21نفر مسموم شده بودند و سه‌نفر از آنها فوت کردند. با این حال دادستانی اعلام کرد، بیماری و معلولیت دلیل مرگ‏شان بوده، نه مسمومیت.»

کمپین معلولان حدود شش‌سال است که فعالیت می‏کند و در این مدت گزارش‌های مختلفی از تخلفات این مراکز داده شده. مروتی می‏گوید، تمام گزارش‏هایی که به ما می‏رسد، درست است مگر خلافش ثابت شود: «خیلی‏ها به ما گزارش تخلف می‏دهند اما چون می‏ترسند ازشان شکایت شود، حساب اینستاگرام‌شان را بعد از اطلاع‏رسانی پاک می‏کنند، یا به صورت ناشناس به ما پیام می‏دهند. بعد از هر اعلام ماجرایی، ما بررسی می‏کنیم و اگر به مدارکی رسیدیم، اطلاع‏رسانی می‏کنیم. هرچند در بسیاری از موارد مدیران مراکز یا بهزیستی، ماجرا را تکذیب و توجیه می‌کنند. نمونه آن ماجرای تجاوز به سه‌دختر بزرگسال معلول از سوی یکی از کارکنان بود. گفتند در فیلم دوربین مداربسته چنین چیزی ثبت نشده، قطعا ثبت نمی‏شود، هیچ‏کس زیر دوربین چنین کاری نمی‏کند. نهایت برخوردی هم که بهزیستی داشته باشد، لغو امتیاز مرکز و سپردن آن به شخص دیگری است. اما این چرخه ادامه دارد.»

کرونا وضعیت را وخیم‏تر کرد

اغلب آنها که فرزند، برادر یا خواهرشان در دوران کرونا در یکی از این مراکز نگهداری می‏شد، می‏گویند بزرگ‌ترین ضربه در دوران کرونا وارد شد. خواهر «حسن» می‏گوید، برادرش را در همان دوره به یکی از مراکز واگذار کردند و به سختی او را پذیرش کردند. چندین‌بار از پشت دوربین او را نشان می‏دادند. در بهمن‌ماه سال گذشته هم ممنوع‌ازملاقات بود، تا روزی که با آنها تماس گرفتند و گفتند، بیایید ببریدش بیمارستان. خودشان نبردند. ماجرا برای «مسعود» هم تکرار شد. در دوران کرونا مدت یک‌سال‌ونیم، به او مرخصی نمی‏دادند. مروتی هم تایید می‏کند که در دوران کرونا، میزان آزارها و ضرب‌وشتم این افراد افزایش پیدا کرده است، چراکه در آن دوره خانواده‏ها هم اجازه ملاقات نداشتند و نمی‏توانستند در جریان این اتفاقات قرار بگیرند. حالا که کرونا فروکش کرده، این ماجراها به چشم آمده است.

شهرام مبصر، مدیرعامل یکی از ان‏جی‏اوهای مربوط به معلولان است و به هم‌میهن می‏‏گوید، تمام این اتفاقات به دلیل نبود نظارت و بازرسی‏های بهزیستی رخ می‏دهد. او به هم‏میهن می‏‏گوید: «بهزیستی هیچ نظارت سرزده و نامحسوسی ندارد تا متوجه تخلفات شود. او می‏گوید، خانواده‏ها تمایل دارند از وضعیت پیش‏آمده شکایت کنند، اما شما، خودت هم بخواهی بروی بهزیستی، راهت نمی‏دهند. من را هم راه نمی‌دهند. هیچ‏کس جوابگو نیست. برخی مدیران این مراکز مدام اعلام می کنند که این مراکز برای‌شان نمی‌صرفد و می‌خواهند تعطیلش‏ کنند، اما همچنان هم کار می‏کنند. چرا؟ چون برای‌شان منفعت مالی دارد. در نبود نظارت‏ها، این کار، تبدیل به کاسبی شده است. به همین دلیل است که نیروها آموزش‌دیده نیستند، پول خوبی نمی‌گیرند و شاهد اتفاقات ناگوار در این مراکز هستیم.»

این حرف‏ها را قبول نداریم

بابک قانعی، مدیردفتر نظارت بر مراکز غیردولتی سازمان بهزیستی در گفت‏و‏گو با هم‏میهن این موارد را تایید نمی‏کند. با اینکه او پیش از این در اواخر خردادماه امسال اعلام کرده بود 10مورد تخلف در چند استان به آنها گزارش شده، اما روز گذشته گفت که آماری از این تخلف‏ها ندارد. او در خردادماه گفته بود، این تخلف‏ها شامل مواردی از ضرب‌وشتم مددجو در استان‏های دیگر بود که همیشه هم مرکز مقصر نیست. حالا او به هم‏میهن می‏گوید 2500مرکز نگهداری از معلولان در کشور وجود دارد که موارد تخلف به نسبت تعداد مراکز بسیار کم است: «ما تیم‏های بازرسی داریم که به‌صورت دوره‏ای و سرزده، از این مراکز بازدید می‏کنند، این تیم‏ها هم نظارتی است، هم حراستی و بازرسی. تصمیم‏گیری درباره صدور مجوز یا اخطار و موارد نظارتی در کمیسیونی در سطح‌استان‏ها و کمیسیونی در سطح‌ملی صورت می‏گیرد. مدیران کل، اعضای حوزه‏های تخصصی و بازرسی، حراستی و حقوقی، از اعضای این کمیسیون‏ها هستند.» براساس اعلام او، براساس ماده 58 آیین‌نامه سازمان بهزیستی، در صورت تخلف این مرکز، پس از تذکر اول و دوم، پروانه فعالیت آنها باطل می‏شود.

قبلا یکی از مسئولان بهزیستی که نامش اعلام نشد، گفته بود ادعای نظارت بر عملکرد مراکز، یک شوخی است و اصلا وجود ندارد: «مراکز مورد نظارت و بررسی بهزیستی قرار دارند اما اگر منظور، بازرسی ذره‏بینی همه فعالیت‏ها ازجمله نحوه پذیرش، مبلغ شهریه، غذای مددجویان، رعایت اصول بهداشتی، رفتار مددکارانه با افراد، صحت روانی و اخلاقی کارکنان و... باشد، به‏هیچ‌وجه نظارتی بر مراکز صورت نمی‏گیرد.» با این حال این مسئول، این موضوعات را نمی‏پذیرد. براساس اعلام قانعی، بنابردستورالعمل‏های موجود که در حوزه تخصصی ابلاغ شده، در صورت وقوع تخلف، در مرحله اول تذکر داده می‏شود و 15روز مهلت داده می‏شود تا مشکل رفع شد، اگر رفع نشد، تذکر دوم با 15روز مهلت داده می‏شود و پس از بازدید اگر مشکل پابرجا باشد، اخطار صادر می‏شود. در مرحله اخطار، از فرد دعوت می‏شود تا به کمیسیون تخلفات برود و دوباره با مهلت‏های 15روزه اخطار داده می‏شود و درنهایت در صورت رعایت‌نکردن موارد اعلامی، مرکز تعطیل می‏شود و در صورت ادامه‏دار بودن، رای به ابطال دائم پروانه داده می‏شود. به گفته او، این فرآیند عادی است، اما اگر معلولی هتک‌حرمت شده باشد یا اتفاقی برایش افتاده که خطر جانی برایش داشته است و خبر در فضای مجازی وایرال شده باشد که منجر شده شأنیت مددجو و سازمان بهزیستی زیرسوال رفته باشد؛ دیگر تذکری داده نمی‏شود، بلکه به‌طور مستقیم تعطیل می‏شود.

فعالان حوزه معلولان می‏گویند، مراکز نگهداری نباید از خانواده‏ها پولی دریافت کنند، چراکه سازمان بهزیستی برای هر یک‌معلول، یارانه‏ای در نظر گرفته است اما قانعی می‏گوید، هزینه نگهداری از یک‌معلول‌ذهنی در این مراکز نزدیک 10میلیون تومان است اما یارانه‏ای که داده می‏شود حدود دومیلیون تومان است. مراکز ناچارند تا اختلاف هشت‌میلیون تومانی را تامین کنند که بخشی از آن، از خانواده‏ها گرفته می‏شود. بنابراین مراکز برای دریافت پول از خانواده‏ها، تخلفی نمی‏کنند. البته این موضوع فقط برای این مراکز است، مراکز شبه‏خانواده نباید از خانواده پولی بگیرند.

دوربین مداربسته، تخلفات را مشخص می‏کند

ماجرای دوربین‏های مداربسته و ناکارآمد بودن آنها برای مشخص شدن واقعیت اتفاقاتی که در مراکز رخ می‏دهد، موضوع دیگری است که با قانعی مطرح می‏شود، اما او می‏گوید تمام مراکز تحت پوشش بهزیستی، به‌جز مراکزی که زنان روسپی را نگهداری می‏کنند، باید مجهز به دوربین مداربسته باشند. بسیاری از موارد، دستیابی به اطلاعات ازطریق دوربین‏های مداربسته انجام می‏شود. البته مواردی هم وجود دارد که این دوربین‏ها خواسته یا ناخواسته کار نکرده‏اند.

توضیح دیگر او درباره سودمالی ناشی از نگهداری معلولان در این مراکز است. به گفته او، مراکز روزانه نگهداری از معلولان، اوضاع بدی ندارند اما مشکل در مراکز شبانه‏روزی است. آنها تمایلی به ادامه فعالیت ندارند. می‏گویند درآمد چندانی ندارند و هزینه حتی خرید پوشک برای مددجویان را هم نمی‏توانند تامین کنند. اما بهزیستی از آنها خواسته که ادامه فعالیت دهند. به‌گفته او، در حال حاضر 15هزار مرکز سالمندان، توانبخشی، پیشگیری و... در کشور وجود دارد که تخلف در آنها اگر یک‌درهزار هم باشد، ماهانه باید 150تخلف گزارش شود، اما اینطور نیست. او می‏گوید، آن گزارش‏هایی که از این مراکز بیرون می‏آید منصفانه نیست. مثلا برخی از این مراکز ناچارند برای اینکه معلول به خود و دیگری آسیب نزند، او را فیکس کنند. این اتفاق با غرض‌ورزی به‌گونه دیگری تعبیر می‏شود و می‏گویند در مرکز کتک‏کاری شده است. اخیرا چند فیلم منتشر شده که بر این مسائل تاکید می‏کند اما کذب‌محض است. او می‏گوید، در برخی موارد که ضرب‌وشتم اتفاق افتاده، بهزیستی بررسی کرده و مرکز تعطیل شده است. درحالی‌که آن مرکز سابقه خوبی داشته است: «در مواردی ما یک‌مرکز را تعطیل کرده‏ایم و دیوان عدالت‌اداری علیه ما شکایت کرده است. ما معتقدیم همه‌جا تخلف رخ نمی‏دهد. این مراکز باید مددکار، پزشک و روانشناس داشته باشند.او درباره اینکه گفته می‏شود بهزیستی فقط به افراد خاصی برای راه‏اندازی این مراکز مجوز می‏دهد هم توضیح می‏دهد و می‏گوید: «ما براساس آمایش سرزمین مجوز می‏دهیم و برخی مراکز مبتنی بر یارانه است. ممکن است در یک منطقه شدت‌معلولیت کم باشد و در جای دیگر بیشتر. در برخی استان‏ها ما نیاز به مرکز داریم، اما متقاضی نداریم. در جای دیگر متقاضی داریم، اما دولت نمی‏تواند یارانه بدهد. ما نمی‏توانیم به هر شخصی که مراجعه کرد، مجوز بدهیم چراکه این کار تبدیل به یک بیزینس می‏شود. ما می‏خواهیم مراکز خدمت‏محور باشند، نه بیزینس‌محور.

(اسامی مددجویان بهزیستی، به دلیل در جریان بودن پرونده برخی از آنها در دستگاه قضا و مختل‌نشدن روند رسیدگی‏ها، مستعار است. هیچ‏یک از خانواده‏هایی که در این گزارش با روزنامه هم‏میهن گفت‏و‏گو کرده‏اند، تمایلی به درج اسم‏ و مشخصات‌شان نداشتند.)

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی