| کد مطلب: ۶۴۷۸

جاده‌‏کشی روی یک تمدن

جاده‌‏کشی روی یک تمدن

تجهیزات پدافند هوایی و ریختن آسفالت تخت‌جمشید گلی سیستان را تهدید می‌کند

تجهیزات پدافند هوایی و ریختن آسفالت تخت‌جمشید گلی سیستان را تهدید می‌کند

babakhani

فاطمه باباخانی

خبرنگار اجتماعی

در میانه هامون چاک‌چاک شده یک نقطه مرتفع وجود دارد، یک برآمدگی که از دور نمایان است‌ و در گوشه‌ای از آن سازه‌هایی به چشم می‌‌خورد. آنکه کنارم در صندلی عقب ماشین نشسته است، می‌گوید آنجا را ببین‌! آن کوه را‌! آن بناهایی که در میانه آن، جا گرفته‌اند. چشمم به سمت راست می‌چرخد‌، در میانه هامون خشک شده که گاه با وزش باد، خاک از زمین آن بلند می‌شود، کوه خواجه را برای نخستین‌بار می‌بینم؛ چشم که به کوه خواجه بیاندازی بستن پلک‌ها سخت است.‌ چنان محو آن می‌شوی و متعجب که چرا پیش‌تر آن را در میان این‌همه تصویر که از ایران و تمدن چند هزار ساله‌اش در هر جا سنجاق کرده‌اند جایی برای این کوه نبوده است. این کم‌توجهی فقط به جای خالی این کوه در میان عکس‌ها برنمی‌گردد،‌ بلکه داستان حفاظت از آثار جای گرفته در این کوه نیز خود یک مثنوی است؛ مثنوی‌ای که این‌بار پروژه آسفالت‌کشی ورقه‌ای از آن را بار دیگر در رسانه‌ها باز کرده است.

از دهه 70 که پدافند هوایی در کوه خواجه جا گرفت، برای سال‌ها موضوع جابه‌جایی آن مطرح بود. نمونه‌اش در سال 1383 یعنی هفت‌سال پس از استقرار این پدافند که مدیر اداره‌ میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان در گفت‌و‌گویی با ایسنا اعلام کرد: «كوه خواجه، تنها بلندی منطقه است و به همین دلیل، پدافند هوایی را روی آن مستقر كرده‌اند. البته با پیگیری‌های انجام‌شده قرار شده است این پدافند به مكان دیگری منتقل شود.» در ادامه این گزارش آمده بود: «قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به پروتكل دوم كنوانسیون 1954 میلادی لاهه درخصوص حمایت از اموال فرهنگی در صورت بروز مخاصمه مسلحانه در پنجم تیرماه 1380 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است؛ براساس ماده‌ هشتم این پروتكل، طرف‌های مخاصمه باید در بیشترین حد ممكن از مستقر كردن اهداف نظامی در نزدیكی اموال فرهنگی اجتناب كنند.»

با وجود این قانون و گفته‌های مسئولان میراث فرهنگی وقت،‌ پدافند هوایی نه آن سال، نه 19سال بعد یعنی تا سال 1402 نه‌تنها جابه‌جا نشد بلکه در همین هفته‌های اخیر نیز زمزمه‌هایی از آسفالت کردن کوه خواجه به گوش رسید. هرچند در یکی، دو روز اخیر میراث فرهنگی از لغو چنین پروژه‌ای خبر داده، اما فعالان میراث فرهنگی نسبت به این گفته‌ها خوش‌بین نیستند و می‌گویند حتی اگر این خبر صحت داشته باشد، می‌توان گفت که کوه خواجه و آثار به‌جامانده از آن یک چالش را فعلا و در کوتاه‌مدت از سر گذرانده‌اند زیرا این کوه که بسیاری آن را به‌نام اوشیداد می‌شناسند و برخی از آن به «تخت‌جمشید گلی» نام می‌برند با انواع و اقسام بی‌توجهی‌ها روبه‌روست.

نقش‌برجسته‌های گِلی ایران در معرض باد و باران

کورش محمدخانی، استادیار گروه باستان‌شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی در گفت‌وگو با «هم‌میهن» می‌گوید کوه خواجه تنها عارضه طبیعی بلندی است که در دشت سیستان وجود دارد: «این کوه یک توده بازالتی است که تا همین 60-50سال پیش که هامون پرآب بود،‌ شکل جزیره‌ای را در میان دریاچه داشت. از زمانی که دریاچه خشک شد،‌ کوه خواجه هم از حالت جزیره خارج شد و حال به‌شکل نقطه مرتفعی در میانه دشت دیده می‌شود.»

چرا کوه خواجه اهمیت دارد؟ این باستان‌شناس در پاسخ چند دلیل می‌آورد: «اولین اهمیتی که کوه خواجه دارد به محوطه پارینه‌سنگی میانی در آن برمی‌گردد که برای اولین‌بار در شرق ایران شاهد آن هستیم. پیش‌ازآن ما دو محوطه مهم یکی در لادیز بلوچستان و دیگری در کشف‌رود در خراسان داشتیم و در سیستان این اولین مورد است. علاوه بر آن در این کوه، هفت اثر داریم که از میان آنها قلعه کافرون یا کهن‌دژ بسیار اهمیت دارد. در این قسمت آثار مهم خشتی از دوره اشکانی و ساسانی و نقاشی‌ها و گچ‌بری‌های این دوره به‌چشم می‌خورد.»

محمدخانی با بیان اینکه در هیچ گزارشی ملاحظه نکرده که نقش برجسته گِلی از این دوره به‌جا مانده باشد،‌ ادامه می‌دهد: «علاوه بر آن ما یکی از اولین طاق‌های جناقی را در این کوه داریم که معماری منحصربه‌فردی به کهن‌دژ داده است. مجموع این آثار تاریخی به کوه خواجه امکان ثبت جهانی را می‌دهد.»

در کنار ویژگی‌های تاریخی، مولفه‌های مذهبی کوه خواجه یا اوشیداد نیز اهمیت دارد. این کوه برای پیروان سه‌دین مقدس است،؛ مسلمانان، مسیحیان و زردشتیان که هرکدام دلیلی بر این اعتقاد خود دارند. مسلمانان به‌واسطه آرامگاه خواجه در بالای کوه، مسیحیان به‌واسطه آمدن سه مغ زردشتی از این کوه به‌عنوان نویددهندگان زاده‌شدن مسیح و زردشتیان به‌واسطه آتشکده قرارگرفته در محوطه. این استاد باستان‌شناسی درباره مخاطره‌های پیش‌روی این کوه می‌گوید: «پدافند هوایی شرق ایران را روی این کوه ساخته‌اند،‌ زیرا این نقطه ازنظر نظامی اهمیت دارد. همین موضوع سبب می‌شود با وجود پتانسیل‌های ثبت جهانی آن، به‌شخصه فکر کنم نتوانیم کوه خواجه را ثبت جهانی کنیم.»

او دلیل آسفالت‌کشی در این کوه را هم به حضور همین پدافند هوایی و دسترسی راحت‌تر به آن می‌داند: «ما در این 20-15سال اخیر آنقدر داد زدیم، اما به جایی نرسید،‌ حرف ما این است حداقل از نقوش گلی این محوطه حفاظت کنید ولی این‌کار هم انجام نمی‌شود.»

زمانی که از حفاظت اولیه از این نقوش حرف می‌‌‌زنیم، منظور چه اقدامی است که باید انجام شود و مغفول مانده است؟ به گفته محمدخانی نقوش برجسته گلی کوه خواجه در معرض طوفان‌ها و بادهای 120روزه قرار دارند که همین امر به آنها آسیب می‌زند. علاوه بر آن باران‌های سیل‌آسای دشت سیستان، نقوش گلی را هم می‌شوید و از بین می‌برد: «این عوامل سبب‌شده تا چنانچه مقایسه‌ای بین نقوش عکاسی‌شده توسط «اورل اشتاین»، باستان‌شناس انگلیسی و «هرتسفلد»، ایرانشناس آلمانی با آنچه این روزها در کوه می‌بینیم داشته باشیم،‌ حجم آسیب‌ها را درک کنیم. البته من مرمت‌گر نیستم ولی به‌نظرم می‌توانستیم لااقل سقفی روی آنها بگذاریم تا از گزند طوفان و باران در امان باشند.»

کوه خواجه مثل سیستان و سیستان‌نشینان مهجور مانده است؛ استادیار گروه باستان‌شناسی، دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه شهید بهشتی دراین‌باره می‌گوید: «سیستان جزو زون‌های قرمز است و رفتن گردشگر خارجی به آنجا با دشواری روبه‌روست. علاوه بر‌آن، در کشورمان در سال‌های اخیر مگر چقدر گردشگر خارجی داریم که حتی بخواهد به تخت‌جمشید برود و ما به او بازدید از کوه خواجه را توصیه کنیم! متاسفانه در کنار این عوامل، ما با مانع ترس از سفر به این منطقه همچنان مواجهیم. برخی فکر می‌کنند اگر به سیستان بروند، اشرار برای‌شان مشکل ایجاد می‌کنند که گزاره‌ای غلط است. ما در این منطقه شهر سوخته،‌ دهانه غلامان و کوه خواجه را داریم،‌ شهر زابل پیشرفت زیادی کرده و دانشگاه این شهر جزو دانشگاه‌های بسیار خوب شرق ایران است. بااین‌حال دور بودن از مراکز جمعیتی در کنار تصویر اشتباه از منطقه باعث کاهش سفر به سیستان می‌شود.»

محمود موسوی، باستان شناس پیشکسوت از کوه خواجه باعنوان تخت‌جمشید گلی یاد کرده است. بااین‌حال محمدخانی معتقد است که نمی‌توان این مقایسه را انجام داد: «هرکدام از این محوطه‌ها ارزش و اهمیت خاص خود را دارند. کوه خواجه از نظر معماری‌، آیینی و تعداد آثاری که در آنجا قرار دارد، بسیار قابل‌اهمیت است و تخت‌جمشید نیز ارزش‌های خود را دارد و هردو نیازمند حفاظت هستند.»

او باردیگر از قلعه کافرون نام می‌برد: «این قلعه از مهم‌ترین آثار تاریخی ماست ولی متاسفانه برای حفاظت آن کاری انجام نمی‌شود. سال‌ها پیش پیشنهادی برای احیای جزیره کوه خواجه دادیم که مورد استقبال قرار نگرفته است.»

ثبت جهانی و چالش آسفالت‌کشی

کامبیز مشتاق گوهری، مدیرکل پیشین میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان در گفت‌وگو با «هم‌میهن»، اولین نکته‌ای که می‌گوید این است: «سیستان، بهشت باستان‌شناسان و کوه خواجه یکی از مراکز مهم‌ باستان‌شناسی است.» به گفته او: «آثاری از دوره ماقبل ساسانی، ساسانی و دوره اسلامی در این منطقه وجود دارد. با این وجود زمانی که در یک مجموعه و سیستم میراث فرهنگی و گردشگری را در کنار هم داریم‌، یکی از آنها غالب می‌شود که در کوه خواجه غلبه با گردشگری است.»

او هم مانند محمدخانی بر اهمیت کوه خواجه برای ادیان مختلف تاکید دارد و از برنامه‌های گردشگری که بدون توجه به فضای میراث فرهنگی انتقاد صورت می‌گیرد، انتقاد می‌کند. مشتاق گوهری می‌گوید: «برنامه‌هایی مشابه آسفالت‌کردن این محوطه که چندی پیش مطرح شد، باعث آسیب‌دیدن فضای میراث فرهنگی منطقه می‌شود و می‌تواند امکان ثبت جهانی این کوه را از بین ببرد.»

چه ضرری در آسفالت‌کردن یک‌کوه است که باعث شود کوه خواجه قابلیت ثبت جهانی و به‌تبع‌آن قرار گرفتن در معرض توجه و حفاظت را از دست دهد؟ به گفته این فعال حوزه میراث فرهنگی، آسفالت از داخل کوه عبور کرده و با گذر از چندین اثر به‌بالای کوه می‌رسد و درنتیجه محوطه را دچار دست‌خوردگی می‌کند.

او راه‌های دیگری برای توسعه گردشگری کوه خواجه و حفاظت از آن را پیشنهاد می‌کند: «می‌توانیم از حاشیه 10متری استفاده و آن را سنگچین کنیم و به‌این‌ترتیب دور کوه را آسفالت کرده باشیم. برای بالا رفتن از ارتفاع جهت رسیدن به آرامگاه خواجه هم می‌توان از پلکان چوبی استفاده کرد که به اثر آسیبی نمی‌زند. اگر ما چهار یا پنج پلکان با 30پله داشته باشیم، به بالای کوه می‌رسیم.»

مشتاق گوهری هم پروژه آسفالت‌کردن کوه را به‌اسم گردشگری و به‌کام پایگاه نظامی می‌داند: «این آسفالت ابتدا این پایگاه را تغذیه کرده و پس از عبور از آن به قبر خواجه مهدی که یکی از آثار دوره اسلامی‌ است، می‌رسد. اگر بحث گردشگری مهم باشد راه‌های دیگری داریم که هم دست‌اندازی به محوطه و کوه نشود، هم پتانسیل آن برای ثبت جهانی را از بین نبریم.»

زمانی که از ثبت جهانی یک اثر یا محوطه صحبت می‌کنیم، بدان معناست که پرونده‌ای به این منظور تهیه شده است. برای کوه خواجه آیا پرونده‌ای وجود دارد؟ این فعال میراث فرهنگی ترجیح می‌دهد ابتدا دلایل اهمیت کوه خواجه را توضیح دهد: «این محوطه تقریبا بزرگترین بنای خشتی است که در جنوب شرق ایران داریم و در آن آثاری از دوره پارتی به‌چشم می‌خورد. علاوه‌برآن یک قلعه سه‌گانه رعیت‌نشین، نظامی‌نشین و شاه‌نشین را داریم که در بخش‌‌هایی از آنها آثار مهمی قرار گرفته است. نقاشی‌های دیواری این محوطه از چنان اهمیتی برخورداند که درباره آنها عنوان گالری اطلاق می‌شود. از دوره ساسانی هم بقایای دو آتشکده در محوطه قرار دارند.» مشتاق‌ گوهری ادامه می‌دهد: «دریاچه هامون که در آیین زردشت اهمیت زیادی دارد و محل زایش سوشیانت است، پیرامون این کوه قرار گرفته است. هرساله زردشتیان در کوه خواجه به‌واسطه تقدس این کوه، مراسمی را در آنجا برگزار می‌کنند. علاوه‌براین، مقبره خواجه مهدی در بالای این کوه واقع شده است که با شش‌نسل فاصله، به حضرت علی (ع) می‌رسد و برای خود تاریخ روشنی دارد. در کنار آن، این محوطه مرکز حکومت خاندان سورن بوده و از وجه اساطیری و پهلوانانی نظیر رستم نیز دارای اهمیت است. ازهمین‌رو برای ثبت جهانی محوطه تلاش‌هایی شده هرچند درباره پیشرفت این تلاش‌ها می‌توان بحث کرد ولی مهم این است اگر روزی بخواهد این اتفاق بیفتد، نباید امروز هیچ تخریبی در آن انجام دهیم.»

مجوز محیط‌زیستی وجود ندارد

مهدی امیری، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان زابل از زاویه محیط‌زیست به آسفالت‌کشی و هرگونه دست‌اندازی به کوه خواجه نگاه می‌کند. او به «هم‌میهن» می‌گوید: «کوه خواجه در محدوده پناهگاه حیات‌وحش هامون قرار گرفته و جزو مستثنیات در این منطقه است که در اختیار اداره میراث فرهنگی قرار دارد. ما مخالف آسفالت‌کشی در این کوه هستیم زیرا در داخل ذخیره‌گاه زیست‌کره قرار دارد و هرگونه فعالیت در آن باید گزارش ارزیابی محیط‌زیستی داشته باشد که تاکنون در این زمینه مجوزی ندارد و استعلامی هم از ما گرفته نشده است.»

نرود میخ آهنین در سنگ

صادق‌‌علی نخعی، فعال میراث فرهنگی زابل هم به «هم‌میهن» می‌گوید که کوه خواجه مانند نگینی در هامون قرار گرفته است. علاوه بر بحث طبیعی و شکل خاص این کوه در دشت هامون،‌ از نظر آثار باستانی و تاریخی اهمیت زیادی دارد. در این محوطه ما با آثاری از دوران اشکانی، ساسانی و اسلامی مواجهیم که باعث می‌شود هرساله گردشگرانی برای دیدن آنها به منطقه سفر کنند. در چندین سال قبل که بحث حمله طالبان مطرح شد، پدافند هوایی یک سایت رهگیری بالای کوه مستقر کرد که باتوجه به بحث امنیتی دوستداران میراث فرهنگی نتوانستند اقدامی درباره آن انجام دهند. بعد از ایجاد سایت، یک جاده شنی کشیده و راه برای ورود ماشین‌ها باز شد. در هفته‌های گذشته بحث آسفالت‌کردن این جاده مطرح شد که با آن مخالفت کردیم و استدلال‌مان هم این بود که در این جاده نظامی قرار نیست ادوات جنگی جابه‌جا شود، ازاین‌رو با ماشین آفرود هم می‌توان بالای آن رفت، کمااینکه در حال حاضر حتی با پراید هم از آن بالا می‌روند و محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. برخی می‌گویند مگر آسفالت‌کشی چه ایرادی دارد؟ اتفاقا دارای مزایایی هم هست و اینکه تردد را در این منطقه آسان می‌کند.

این فعال میراث فرهنگی پاسخ می‌دهد: «10سال است که هرجمعه به‌اتفاق 20نفر، از سطح کوه زباله جمع ‌آوری می‌‌کنیم. متاسفانه همین تعداد محدودی که از جاده خاکی هم استفاده می‌کنند، زباله‌های‌شان را پایین نمی‌آورند چه رسد به اینکه با جاده‌کشی حجم ماشین‌هایی که از آن بالا می‌روند را افزایش دهیم. علاوه بر موضوع زباله که شاید کمترین اثر را بر محوطه داشته باشد، جایی برای پارک ماشین وجود ندارد و محدودیت‌فضا، آسیب به بناهای تاریخی این محوطه وارد می‌کند که در حال حاضر هم نگهداری مناسبی از آنها نمی‌شود. ما شاهدیم که افراد به‌شکل گروهی وارد محوطه شده و در آنجا منقل کباب می‌گذارند و کسی هم از آنها سوالی نمی‌پرسد،‌ زیرا نیروی کافی برای حفاظت این منطقه وجود ندارد.»

چالش دیگری که کوه خواجه دارد، به فقدان متولی برای رسیدگی به آفرود و... برمی‌گردد که نخعی با اشاره به آن می‌گوید: «هیچ سازمان و نهادی چالش‌های این کوه را گردن نمی‌‌گیرد. اداره میراث فرهنگی می‌گوید پدافند هوایی مسئولیت دارد،‌ پدافند پاسخ می‌دهد که متولی میراث فرهنگی است و محیط‌زیست هم حرف پدافند را می‌زند. در این شرایط کسی نیست که به درد کوه خواجه برسد و به آن توجه کند‌، درحالی‌که بناها و محوطه، میراثی است که از گذشته به دست ما رسیده و ما باید در حداقلی‌ترین وضعیت آن‌را به‌همین‌شکل به آیندگان منتقل کنیم. مردم باید به بناهایی که در این کوه قرار دارد افتخار کنند‌، زیرا این آثار، تاریخ و تمدن آنهاست اما در عوض می‌‌بینیم اصرار متولیان بر آسفالت و مواردی ازاین‌قبیل است که درنهایت نتیجه‌ای جز تخریب ندارد و ما هم که اعتراض می‌کنیم، درنهایت برای تجمع غیرقانونی پرونده‌دار می‌شویم. در دادگاه داستانی عنوان کرد که این جاده اختصاصی است،‌ ما هم گفتیم که نمی‌خواهیم راه ماشین به بالا باز شود.»

او با انتقاد از سخنان نماینده زابل می‌گوید: «اگر قرار است این جاده اختصاصی باشد چرا نماینده مردم مصاحبه می‌کند و به مردم سیستان خوش‌خبری می‌دهد که برای توسعه گردشگری قرار است جاده آسفالت بکشیم. دادستان یک چیز می‌گوید، نماینده یک چیز. گرچه ما در دادگاه تبرئه شدیم و این خبرخوشی برای‌مان است اما شاهدیم که متاسفانه مسئولان مصر هستند که این‌کار انجام شود و هرچه صحبت می‌کنیم مثل میخ آهنین در سنگ است. آنها فکر می‌کنند ما قصد تخریب‌شان را داریم درحالی‌که به هیچ حزب و گروه سیاسی‌ای وابسته نیستیم.»

نخعی ادامه می‌دهد: «بحث ما این است که اگر توسعه گردشگری می‌خواهید، با برنامه این‌کار را انجام دهید و در این زمینه ما راهکار هم به آنها دادیم. سخن ما این بود که به‌جای آسفالت‌کردن با هزینه 15میلیارد تومان، با همین پول دور کوه خواجه که 8000متر است، جاده سلامت برای پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری بکشید و اطراف آن امکاناتی مثل بوفه، کافه و... در نظر بگیرید تا مردم از طبیعت لذت ببرند. برخی می‌گویند مردم می‌خواهند زیارت بروند و پیاده برای‌شان امکان‌پذیر نیست،‌ اما ما شاهدیم که در سایر سایت‌های تاریخی پلکان‌سلامت درست کرده‌اند، چطور برای دیدن قلعه رودخانه پلکان داریم ولی کوه خواجه حتما باید آسفالت باشد؟ درحالی‌که اتفاقا ارتفاع کوه خواجه بسیار کمتر است. اگر ما به گفته‌های کارشناسان میراث فرهنگی و مرمت در کوه خواجه توجه کنیم هم طبیعت را داریم، هم کوه را و آثار باستانی‌مان صدمه نمی‌بیند؛ درعین‌حال توسعه گردشگری را هم شاهدیم.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی