| کد مطلب: ۲۳۷۴

سنگ، کاغذ، قیچی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

نوشتن این یادداشت با باختن در بازی سنگ، کاغذ، قیچی به یاسمن طاهریان همکارم در سرویس بین‌الملل برعهده من گذاشته شد. همین تصویر کافی است تا بتوان حدس زد تجربه کار در تحریریه هم‌میهن خوشایند و دلنشین‌ است. هر چند همواره در محیط‌های کاری‌ام تلاش کرده‌ام تا با تجربه‌های نو و خلاقانه و آموختن و صمیمت شغلم را به امری فراتر از وسیله‌ای برای معاش تبدیل کنم، اما هم‌میهن موفق‌ترین این تجربه‌ها بوده است. فضای تحریریه روزنامه با همکارانی که هر کدام در زمینه و تخصص خود آگاه و دانا هستند و با دغدغه و انگیزه بالا سوژه‌هایشان را پیگیری می‌کنند، به خودی خود فضای آموختن و بحث و گفت‌وگو را فراهم می‌کند اما صمیمیت و دوری از حاشیه‌های غیرحرفه‌ای محیط کار، هم‌مهین را دلنشین‌تر کرده است. جواد روح، سردبیر صبور و شوخ و خنده‌رویی است و تاکنون ندیده‌ام جز به احترام و صمیمت با همکاران سخن گفته باشد، حتی وقتی در چنین حجم کاری گسترده‌ای خطایی رخ داده باشد یا کوتاهی شده باشد. آرمین منتظری دبیر گروه دیپلماسی و بین‌الملل نیز با وجود آنکه جدی است و کمتر می‌خندد و بیشتر سرش در کار خودش است، اما رفتاری بی‌حاشیه و حرفه‌ای دارد. با وجود آنکه دبیر گروه است و می‌تواند مسئولیت صفحات را بیشتر برعهده اعضای گروه بگذارد، خودش کاری‌تر از سایر اعضاست و روزی نیست که گزارش و مصاحبه و یادداشتی را خود برعهده نگرفته باشد. آرمین با تجربه سال‌ها روزنامه‌نگاری یکی از حرفه‌ای‌ترین و بی‌نقص‌ترین افرادی است که در عمرم دیده‌ام. مجتبی پارسا و یاسمن طاهریان دو عضو گروه بین‌الملل صمیمی‌ترین و شوخ‌ترین دوستانم در تحریریه روزنامه هستند و عصری نیست که با شوخی و سروصدا مزاحم سایر اعضای تحریریه نشویم، مجتبی دوستی بی‌غل و غش و باسواد و دغدغه‌مند است و به قولی از استاد مصطفی ملکیان که هر دو بر آن باور داریم «من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ... من دل نگران انسان‌هاي گوشت و خون‌داري‌هستم که مي‌آيند، رنج مي‌برند و مي‌روند». یاسمن طاهریان دختری سرزنده و شاداب و افتاده از خانواده‌ای اصیل و ریشه‌دار است که خاطرات خانوادگی‌اش هم شنیدنی است. وقتی با درگذشت هوشنگ ابتهاج شاعر بلندآوازه معاصر همه ما عکس‌های او را در صفحات اجتماعی خود منتشر می‌کردیم، یاسمن عکس پنج‌سالگی‌اش را نشان‌مان داد که وسط یک میهمانی در حال بازی است و دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی و استاد هوشنگ ابتهاج و مرتضی کاخی، دکتر مهدی قریب و دکتر محمدرضا طاهریان پدر یاسمن پشت سرش نشسته‌اند؛ به قول مادر یاسمن این میهمانی‌ها را باید رفت تا یه چیزی حالی‌تان[حالی‌مان] شود. یاسمن گاهی از چیزهایی که در این میهمانی‌ها حالیش شده به ما می‌گوید. من و مجتبی هم به او زبان آذربایجانی یاد می‌دهیم. البته مجتبی مشهدی است و آذری نیست، اما از دوستان زنجانی‌اش لغات آذری یاد گرفته که برخی را من نیز نشنیده‌ام!

در اتاق ما هر چقدر فرزانه طهرانی دبیر گروه اقتصادی و سمیه متقی دبیر گروه سیاسی کم‌حرف و آرام هستند، الهه ابراهیمی دبیر سرویس خبر جبران کرده است. مطالب صفحه سیاسی بیش از مطالب سایر صفحات مشمول مصلحت‌سنجی‌های مدیرمسئول برای حذف از صفحه می‌شود و به‌همین خاطر سمیه باید تا دقایق پایانی منتظر تایید صفحات باشد و حتماً هم مطلب جایگزینی در آستین داشته باشد. همین یک نکته مدیریت و صبوری فوق‌العاده‌ای می‌طلبد. موضوع صفحات الهه ابراهیمی هم که خبر روز است بعدازظهر تعیین می‌شود و در همان ساعت‌های پایانی باید تهیه شود و همین برای مضطرب شدن دلیل موجهی است به‌ویژه که گاهی دو سه بار این موضوع تغییر می‌کند و موضوع تازه‌تری جایگزین می‌شود، اما الهه با مسئولیت‌پذیری، سخت‌کوشی و دقت، تجربه رسانه‌ای و روابط گسترده‌ای که دارد، بهترین فرد برای اداره این صفحه است و به‌خوبی نیز از عهده آن برآمده است و البته اضطراب و برو و بیایش بیشتر از سایر سرویس‌هاست و با تذکرات‌اش مزاحم شوخی و بگوبخند ما اعضای گروه بین‌الملل و دیپلماسی می‌شود؛ خارج از شوخی باید به جواد روح برای انتخاب و گردهم‌آوردن این جمع حرفه‌ای و بی‌حاشیه و کاری و دلسوز تبریک گفت و آرزو کرد این جمع بزرگتر شود و ببالد و هزارمین شماره هم‌میهن را جشن بگیرد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی