فاز بعدی رویارویی چین و آمریکا
جورج فریدمن
رئیس اندیشکده GEOPOLITICAL FUTURES
اخیراً در مورد گسترش اتحاد ایالات متحده و فیلیپین، همسویی ژاپن با تایوان و پیوندهای سهجانبه احتمالی با کرهجنوبی و سفر برنامهریزی شده جو بایدن، به پاپوآ گینه نو برای ایجاد اتحاد در آن منطقه نوشتم. آن جلسه به طور رسمی برگزار نشد، زیرا بایدن برای دستیابی به توافقی برای افزایش سقف بدهی باید به واشنگتن بازمیگشت. حدس من این است که در طول هفتهای که سد دفاع استراتژیک چین در دریای چینجنوبی شکسته شد و احتمالاً تکهتکه شد، ایالات متحده تصمیم گرفت سفری را انجام ندهد، اما با این وجود توافق با پاپوآ گینه نو تکمیل خواهد شد. این هفته تمرکز از استقرار نظامی به اقتصاد تغییر کرد. بهطور کلی، اقتصاد برای چینیها بسیار مهمتر از تعادل نظامی است. ارتش چین در سطحی نیست که پکن بتواند به موفقیت خود در یک درگیری اعتماد داشته باشد و شکست فاجعهبار خواهد بود. اما در واقع، من ارتش چین را ضعیفتر از دیگر ارتشها میدانم. سلاحها مهم هستند، اما تجربه در جنگ و میدان نبرد نیز مهم است. میدان نبرد هرگز برای چین مساعد نبوده است. جزایر دسترسی چین را به دریاهای آزاد مسدود میکنند و توافقات هفته گذشته موقعیت چین را به عنوان یک قدرت تهاجمی، غیرقابل دفاع کرده است. تمایلاتی وجود دارد که قدرت ارتشهای بالقوه تهاجمی را بیش از آنچه که هست ارزیابی کنیم. روسیه در اوکراین نمونهای ازاین خطای شناختی است. چین نیز چنین است. تفاوت این است که روسیه واقعیت قدرت خود را به رسمیت نمیشناسد، اما چینیها واقعگراتر هستند. بنابراین، چینیها از دعوت جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده برای گفتوگو استقبال کردند. سالیوان میخواست به چینیها اطمینان دهد که هدف ابتکارات جدید دولت آمریکا آسیب رساندن به چین نیست. بیشترین نگرانی پکن، فهرست روبهرشدی از کنترلهای صادراتی ایالات متحده است که بهمنظور اطمینان از عدم فروش کالاهای شرکتهای آمریکایی به چین است که میتواند برای تقویت ارتش این کشور استفاده شوند. از آنجایی که تقریباً همه چیز میتواند برای ارتش چین مفید تلقی شود، ایالاتمتحده نشان میدهد که میتواند جریان صادرات به چین را به میل خود محدود کند. این گام خشم چینیها را برانگیخت و به سالیوان بستر خوبی برای مذاکره داد. چین به واردات فناوری پیشرفته از ایالاتمتحده متکی است و سرمایهگذاری ایالات متحده در چین کاهش یافته است. اقتصاد چین قدمهایی برای خروج از بحران املاک و مستغلات برداشته است. اما واقعیتهای اساسی ایجادشده توسط آن بحران، دستنخورده باقی مانده است. جهش اقتصادی چین پس از پاندمی کرونا تا حد از میان رفتن، ضعیف شده است. بنابراین چینیها با درجهای از ناآرامی روبهرو هستند. وقتی ملتی متوجه میشود که پیشرفتش در بهبود استاندارد زندگی در بهترین حالت متوقف شده است، دولتش باید بدترین حالت را در نظر بگیرد.
چینیها هنوز هم میتوانند پیروزیهای اقتصادی گذشته را جشن بگیرند، اما وضعیتشان به خوبی گذشته نیست. بنابراین، چین باید به ارتش خود به عنوان پایه مشروعیت روی آورد. از آنجایی که تهدیدهای چین برای تایوان با واکنشهای نظامی توسط دیگران مواجه میشود، میتوان این موضوع را مطرح کرد که حامیان داخلی دولت چین، قدرت دولتشان را بهرسمیت میشناسند. در عین حال، تغییراتی که در آبهای شرق و جنوب چین رخ داده نشاندهنده خوانش متفاوتی است. اما این تغییرات احتمالاً برای اکثر چینیها، صرفاً بهعنوان تحرکات معمول دیپلماتیک به نظر میرسد و نه ساخت یک خط دفاعی قدرتمند. رهبر چین، البته خطر را درک میکند. یک گزینه این است که پکن به سمت یک رابطه صمیمانهتر با ایالات متحده حرکت کند تا اطمینان حاصل شود که تجارت ادامه دارد و ناراحتی ایالات متحده از عملیات نظامی چین کاهش یافته است. یک رابطه اقتصادی قوی با ایالات متحده کلید بهبود چین است. این تنها رابطه منفرد است که به اندازه کافی قوی است تا یک تغییر قابل توجه ایجاد کند و برای ایجاد یک تغییر قابل توجه است. ایالات متحده خواهان جنگ با چین نیست و قطعاً قصد ندارد نیروی زمینی بفرستد. میدانم که نگاه من به چین با نظر کارشناسان فاصله زیادی دارد. این به من آرامش میدهد. متخصصان دانش دارند، اما معمولاً این دانش را به قیمت از دست دادن تخیل بهدست آوردهاند.