| کد مطلب: ۳۷۱۲

شکست هزار خنجر

شکست هزار خنجر

تکرار مقابله تروریستی اسرائیل از طریق ترور دانشمندان

تکرار مقابله تروریستی اسرائیل از طریق ترور دانشمندان

رژیم صهیونیستی از چند سال پیش سیاست خود در مقابله با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را به سیاست «هزار خنجر» تغییر داده که بناست با وارد کردن ضربات کوچک اما متعدد این پروژه را مورد هدف قرار دهد. شاید بتوان واحد «کیدون» در سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل موساد را مهم‌ترین این خنجرها به‌شمار آورد؛ واحدی که عملیات‌های ترور و خرابکاری در خارج از مرزهای اسرائیل را هدایت می‌کند. کیدون در عبری به معنای خنجر است. اسرائیل از آغاز تاسیس خود با ترور دانشمندان کشورهای دشمن همچون مصر و عراق مانع پیشرفت پروژه‌های هسته‌ای و دفاعی این کشورها شده است و اکنون این پروژه در قبال ایران در حال اجراست.
پایه‌گذاری اسرائیل و صهیونیسم بین‌الملل با ترور و تروریسم پیوند خورده است. وقتی نخستین گردهمایی صهیونیسم بین‌الملل در بازل سوئیس برگزار شد و سرزمین فلسطین را سرزمین موعود یهودیان اعلام کرد نخستین گروه‌های ترور صهیونیستی در فلسطین شکل گرفت. فلسطین در آن عصر در قلمرو امپراطوری عثمانی بود اما در عین حال یهودیان در امپراطوری اسلامی عثمانی نیز از جایگاه برجسته‌ای برخوردار بودند و در امور پزشکی و دیپلماسی و بازرگانی نقش موثری داشتند. در واقع پایه‌گذاری صهیونیسم پیش از کنفرانس بازل سوئیس توسط لئون پینکسر با نگارش کتاب «آزادی خودکار» در سال 1882 اتفاق افتاده بود. پینکسر با طرح نفرت تاریخی از یهودیان چاره کار را در بازگشت یهودیان به سرزمین موعود دانست. پینکسر می‌گفت: «برای زنده‌ها، یهودی جسد است، برای مردم یک سرزمین، یک خارجی است؛ برای صاحب‌خانه، یک ولگرد و برای یک زمین‌دار، یک گدا است؛ برای یک فقیر، یهودی یک استثمارگر و میلیونر، برای یک میهن‌پرست، یک فرد بی‌سرزمین است و برای همه، یهودی یک رقیب منفور است.»
تحلیل او از ریشه‌های این نفرت تاریخی او را بر آن داشت تا خواهان ایجاد یک میهن یهودی‌ در فلسطین شود و برای نخستین‌بار در 1883 کمیته‌ای در اودسا برای استعمار فلسطین تشکیل شد و در سال 1884 با برگزاری کنگره هیبت صهیون نمایندگانی از سراسر اروپا جمع شدند تا اقدامات اجرایی برای استعمار فلسطین را به بحث بگذارند و با پایه‌گذاری «نهضت عاشقان صهیون» این تلاش‌ها به نتیجه رسید. با ورود نخستین یهودیان به فلسطین درگیری با ساکنان مسلمان نیز آغاز شد و صهیونیست‌ها نیز نخستین اقدامات نظامی و تروریستی را برای از میان برداشتن مخالفان به‌کار گرفتند. سازمان بار-گیورا نخستین سازمان نظامی صهیونیست‌ها با مهاجرت اسرائیل شوچات و برادرانش در سال 1904 به فلسطین عثمانی تاسیس شد. او که قبلاً تجربه فعالیت نظامی زیرزمینی را علیه رژیم روسیه تزاری داشت گروه کوچکی از پیروان وفادار خود را جمع کرد. او در سال 1906 حدود 60 عضو داشت. هاشومر، دومین سازمان نظامی آنان زیر نظر سازمان جهانی صهیونیسم و از اتحاد با سایر گروه‌ها در 1907 تشکیل شد. هدف این گروه ایجاد یک ارتش زیرزمینی، آماده‌سازی برای شورش مسلحانه و ایجاد یک کشور یهودی بود که توانست در مقابل مسلمانان فاقد سازماندهی و نیروی منسجم نظامی و در درون امپراطوری روبه‌زوال عثمانی پایه‌های جامعه یهودی را در فلسطین استحکام بخشد. این سازمان که در ظاهر هدف خود را دفاع و نگهبانی از جوامع کوچک یهودی معرفی می‌کرد مخفیانه نخستین اقدامات تروریستی را آغاز و علاوه بر ترور کشاورزان و روستائیان عرب که مقابل مهاجران تازه‌وارد موضع می‌گرفتند در سال 1916 یک فرمانده محلی عثمانی را ترور کرد. اکنون با گذشت یک قرن از آن زمان ترور به یکی از سیاست‌های امنیتی رژیم اسرائیل تبدیل شده است.
نخستین ترور دولتی رژیم اسرائیل تنها چند‌ماه از اعلام موجودیت کلید خورد. زمانی که «فولکه برنادوت» دیپلمات ارشد سوئدی و میانجی سازمان ملل متحد بین اعراب و اسرائیل ایده‌‌هایی برای صلح ارائه داد که پایان دادن به مهاجرت یهودیان به سرزمین‌‌های فلسطین و باقی‌ماندن بیت‌المقدس تحت حاکمیت عربی را شامل می‌شد، قربانی نخستین ترور دولتی اسرائیل شد. فارغ از کشتار شهروندان غیرنظامی فلسطینی و سایر کشورهای عربی و کسانی که در رویارویی‌های نظامی با اسرائیل کشته شده‌اند دولت اسرائیل طی 74 سال گذشته بیش از ۲۷۰۰ شخصیت شناخته‌شده سیاسی، نظامی و فرهنگی و علمی را ترور کرده است که میانگین سالانه آن 36 عملیات در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی است و شخصیت‌های عرب فلسطینی و غیرفلسطینی بیشترین این قربانیان بوده‌اند.
سازمان‌های ترور صهیونیستی و در رأس آنها موساد یکی از خبره‌ترین سازمان‌های امنیتی جهان در اجرای عملیات ترور است و تقریباً در اکثر موارد نیز هرگز این ترورها را رسماً به عهده نگرفته است. اسرائیل غالبا به‌طور رسمی مسئولیت ترورهای فرامرزی خود را نمی‌‌پذیرد و معمولا از طریق خبرنگاران، نویسندگان و رسانه‌های خود پس از گذشت سال‌‌ها از عملیات ترور به ارتکاب آن اعتراف می‌‌کند. کشورهای عربی و در راس آنها فلسطین، مصر و لبنان بیشترین سهم در قربانیان ترورها را داشته‌اند و با وجود نبود اسناد و مدارک مستقیم، موساد متهم نخست و اصلی این ترورهاست. موساد در عملیات ترور خود از شیوه‌های مختلف مانند خفه کردن، سوزاندن و شلیک گلوله، بمب‌های آهن‌ربایی، انفجار از راه دور و نیز حوادث رانندگی ساختگی استفاده می‌کند. جدا از ترورهای سیاسی و نظامی همچون شیخ‌احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی، رهبران گروه حماس که منطق روشنی دارد، اسرائیل دست به ترور دانشمندان کشورهای رقیب که در پروژه‌های دفاعی کشورهای خود نقش مستقیم یا غیرمستقیم داشته‌اند نیز زده است و ترور دانشمندان یکی از شیوه‌های قدیمی این رژیم بوده و هست. دانشمندان غربی که با پروژه‌های دفاعی این کشورها همکاری داشته‌اند نیز از اقدامات گروه‌های ترور اسرائیلی در امان نبوده‌اند.

مصر، نخستین قربانی ترور هدفمند

کشتار هدفمند Targeted Killing یکی از راهکارهای امنیتی رژیم صهیونیستی برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی خود بوده است و هرگاه افرادی را به‌عنوان تهدیدات بالقوه بر علیه امنیت خود شناخته اقدام به ترور و حذف فیزیکی آنان کرده است.
هر‌چند نخستین دانشمند عرب، حسن کامل الصباح، فیزیکدان لبنانی سال 1935 و 13 سال پیش از تاسیس اسرائیل، در خاک امریکا در تصادفی ساختگی ترور شد اما با تشکیل دولت اسرائیل این کشتارها گستردگی بیشتری یافت. نخستین کشتار هدفمند علیه دانشمندان کشوری دیگر توسط اسرائیل در اوایل دهه 60 میلادی و اندکی پس از تاسیس این رژیم رقم خورد. مصر به رهبری جمال عبدالناصر هم زمان شکل‌گیری رژیم صهیونیستی و در چارچوب سیاست‌های پان‌عربیستی خود برنامه‌ی موشکی خود را با کمک دانشمندان آلمانی به‌راه انداخت و موفق شد در جولای 1962، دو آزمایش موشکی موفق را در جریان یک رژه نظامی انجام دهد. موساد به سرعت با «عملیات داموکلس» به این موضوع واکنش نشان داد و کارزاری برای ارعاب دانشمندان آلمانی همکار این پروژه به‌راه انداخت. ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۲ یعنی کمتر از دو ماه بعد از رژه نظامی، «هاینتز کروگ» آلمانی در آلمان غربی کشته شد. جسد او از دفترش ربوده شد و هیچ‌گاه یافت نشد. بعدها پلیس سوئیس دو مامور موساد را که دختر یک دانشمند دیگر را تهدید کرده بودند، بازداشت کرد که آنها مسئول ترور کروگ معرفی شدند. در ماه‌های بعد، خانواده‌های دانشمندان به‌صورت مستقیم تهدید شدند. در ادامه «عملیات داموکلس» چندین بمب پستی در ماه نوامبر، به آدرس دانشمندان در تاسیسات موشکی در مصر ارسال شد و در ۲۸ نوامبر ۱۹۶۳ پنج نفر از کارکنان مصری کارخانه موشک‌سازی ۳۳۳ مصر، به‌وسیله یکی از این بسته‌ها ترور شدند.
با تشدید تلاش‌های تروریستی موساد در مصر، بسیاری از دانشمندان آلمانی خاک مصر را ترک و صنعت موشکی و مصر را رها کردند. بدون حضور آنها، مصر نتوانست کار چندانی جهت پیشبرد برنامه‌های راهبردی خود انجام دهد.
مصر به رهبری جمال عبدالناصر در دهه‌های 60 و 70 میلادی نقش رهبری در جهان عرب را داشت و مهم‌ترین تهدید علیه رژیم صهیونیستی محسوب می‌شد. بر همین اساس دانشمندان هسته‌ای مصر هدف ترور اسرائیل قرار گرفتند.
پنجم آگوست سال 1952، در برکلی کالیفرنیا آمریکا، سمیره موسی، اولین دانشمند زن فناوری هسته‌ای مصر توسط خودرویی که راننده پیش از سقوط از آن خارج شده بود، به ته دره سقوط کرد و در دم کشته شد. سمیره موسی تحقیقات خود را در آمریکا کامل کرده بود و می‌خواست هر‌چه سریع‌تر به مصر بازگردد. محرک اصلی موساد در این عملیات ترور ممانعت از دستیابی دولت مصر به دانش هسته‌ای و تهدیدات احتمالی علیه اسرائیل در آینده‌ای نه‌چندان دور بود.
سمیر نجیب، دیگر دانشمند برجسته هسته‌ای مصر در دانشگاه دیترویت امریکا بود که پس از آنکه تصمیم گرفت به کشور خودش بازگردد کشته شد. او پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ قصد داشت به مصر برگردد و پس از آنکه پیشنهادات مالی برای ماندن در امریکا را رد کرد همان شبی که قصد ترک آمریکا را داشت یک خودروی سنگین، خودروی نجیب را واژگون کرد که باعث مرگ آنی نجیب شد. در 14 جولای سال 1989 نیز سعید بدیر از چهره‌های سرشناس علمی مصر، از یک بالکن در شهر اسکندریه مصر سقوط کرد و جان خود را از دست داد. سعید بدیر فقط یک‌ماه قبل از ترورش، کرسی پژوهشی و تحقیقاتی خود را در یک دانشگاه آلمان غربی رها کرده بود و به مصر بازگشته بود.

شکست پروژه هسته‌ای عراق

اخلال در برنامه هسته‌ای عراق مهم‌ترین و پیچیده‌ترین و موفق‌ترین اقدامات امنیتی و نظامی اسرائیل در دهه 80 میلادی بود. طی این عملیات‌ها علاوه بر حمله نظامی به تاسیسات اتمی عراق موسوم به اوسیراک دانشمندانی که در این پروژه مشارکت داشتند و حتی محموله‌هایی که بنا بود از فرانسه به عراق ارسال شود مورد خرابکاری قرار گرفت و در نهایت این تاسیسات برای همیشه تعطیل و نابود شد و عراق هرگز نتوانست پروژه هسته‌ای خود را بازیابی کند. پیش از حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی اوسیراک در 17 خرداد 1360 در عملیات موسوم به اوپرا یا عملیات بابل، هشتم مهر 1359 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیات شمشیر سوزان این تاسیسات را هدف قرار داده بود و عملیات اوپرا این تخریب را نهایی کرد. نقشه عملیات شمشیر سوزان مانند اکثر عملیات‌های دیگر دوران دفاع مقدس در دوران پهلوی در ستاد مشترک ارتش ایران طراحی شده بود؛ نقشه‌ای که احتمالاً ارتش اسرائیل نیز از آن آگاه بود. اما پیش از این حملات در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۰ برابر با 28 خرداد 1359 دکتر «یحیی المشد» دانشمند هسته‌ای مصر که رهبری پروژه هسته‌ای عراق را برعهده داشت طی «عملیات ابوالهول» در اتاق هتل محل اقامت در پاریس توسط ماموران موساد کشته شد. در سال ۲۰۰۲ شبکه الجزیره، مستندی به نام «بسیار سری» را پخش کرد و در آن مدعی شد پلیس فرانسه یک سازمان یهودی مرتبط با مقامات فرانسه را متهم ترور یحیی المشد می‌دانست؛ متهمانی که هرگز محاکمه و به‌طور دقیق شناخته نشدند.
نشریه آتلانتیک سال 2012 و همزمان با ترورهای دانشمندان هسته‌ای ایران، طی گزارشی به بررسی نحوه‌‌ی ترور دانشمندان هسته‌ای در خاورمیانه توسط اسرائیل پرداخت. ‌در این گزارش آمده است: «عراق، هسته‌ی راکتور اوسیراک را از فرانسه خرید. در اصل قرار بود هسته‌ی راکتور در آوریل 1979 به عراق منتقل شود، اما مدتی کوتاه پیش از انتقال آنها، در انباری که نگهداری می‌شد، انفجاری رخ داد. گروهی با نام «گروه زیست‌محیطی فرانسه» که تا آن زمان اسمی از آنها شنیده نشده بود و تاکنون نیز شنیده نشده است، مسئولیت این انفجار را برعهده گرفت. بنابراین انتقال هسته‌ای راکتور شش‌ماه به تعویق افتاد تا ترمیم شود. سال بعد، یحیی المشد، دانشمند مهم برنامه هسته‌ای عراق به فرانسه رفت تا سوخت راکتور را آزمایش کند. صبحی که قرار بود او به عراق بازگردد، یک خدمتکار وارد اتاق هتلش در پاریس شد و او را درحالی‌که چاقو خورده و غرق در خون بود، یافت. تنها فردی که گفته می‌شد او را دیده بود، یک زن روسپی به نام ماری اکپسرس بود که چند هفته‌ی بعد در تصادف با خودرویی که فرار کرد و هرگز پیدا نشد، درگذشت.
پس از مدتی، کارمندان شرکت ارائه دهنده‌ی قطعات به عراق برای راکتور، نامه‌های تهدید‌آمیز از گروهی مرموز دریافت کردند. چندین بمب در دفاتر یکی از شرکت‌ها در ایتالیا و همچنین خانه مدیر کمپانی منفجر شد. در طول چندین ماه بعد، دو دانشمند دیگر عراقی مسموم و کشته شدند. خیلی بعید است که این حوادث اتفاقی بوده باشد و بسیاری از کارشناسان معتقدند که موساد پشت تمام این اتفاقات بوده است، گرچه مسئولیت آنها را هرگز برعهده نگرفته است.»
۲۰ مارس ۱۹۹۰ و پیش از جنگ اول خلیج‌فارس نیز «جرالد بول» مهندس کانادایی و طراح پروژه بابل که تولید تسلیحات نظامی عراق را شامل می‌‌‌شد، در منزلش در بروکسل کشته شد. علاوه بر شکست پروژه‌های هسته‌ای مصر و عراق، دانشمندان عرب که در پروژه‌های علمی کشورهای اروپایی و غربی نیز مشارکت داشتند و لزوماً ارتباطی با پروژه‌های دفاعی کشورهای خود نیز نداشته‌اند به‌خاطر ظن فعال‌شدن در کشورهای خود قربانی گروه‌های ترور اسرائیلی شده‌اند. به‌طور مثال ۳۱ مه ۱۹۹۱ «رمال حسن رمال» دانشمند برجسته فیزیک لبنانی‌الاصل در محل مرکز تحقیقاتی در فرانسه به قتل رسید.
«طالب ابراهیم الظاهر» دانشمند اتمی عراقی که پس از سرنگونی صدام حسین به عراق برگشت در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۴ جان خود را در اقدامی تروریستی از دست داد. «جاسم الذهبی» پروفسور و رئیس دانشکده مدیریت و اقتصادی دانشگاه عراق بود که در تاریخ دوم نوامبر سال ۲۰۰۶ به همراه همسر و پسرش در ورودی دانشگاه با شلیک گلوله کشته شدند.
در چهارم دسامبر ۲۰۱۳ «حسان هولو اللقیس» رئیس بخش فناوری و تسلیحات و ارتباطات از راه دور حزب‌‌الله و مغز متفکر این حزب که بارها مورد ترور قرار گرفته بود اما جان سالم به‌در برده بود، نیمه‌شب در برابر منزلش در «سن تریز» جنوب بیروت نزدیک به منطقه ضاحیه هدف گلوله قرار گرفت.
در ۲۱ آوریل ۲۰۱۸ «فادی البطش» یک مهندس الکترونیک و استاد دانشگاه که از نزدیکان به حماس بود، در پایتخت مالزی ترور شد. البطش در سال 2016 جایزه برترین پژوهشگر مسلمان را از سوی دولت مالزی دریافت کرده بود. به روایت شبکه الجزیره اگرچه بخش عمده فعالیت‌های البطش بر تدریس و تحقیقات در دانشگاه‌های مالزی متمرکز بود اما در تمام این‌ سال‌ها ارتباط او با مجموعه‌های علمی و دانشگاهی در داخل غزه قطع نشد.
یکی از آخرین اقدامات تروریستی اسرائیل در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۹ در مغرب روی داد. «ابوبکر عبدالمنعم رمضان» یکی از دانشمندان هسته‌ای مصری با یک عارضه جسمی در یکی از هتل‌های مغرب در شرایطی مبهم از دنیا رفته است. طبق گزارش منابع پزشکی ظاهرا رمضان پس از نوشیدن یک لیوان آب‌میوه احساس درد در معده‌اش کرده و بعد از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده است. این دانشمند به همراه دانشمندان دیگر مسئول بررسی پیامدهای احتمالی نیروگاه‌های هسته‌ای از جمله دیمونا در سرزمین‌های اشغالی بودند.

هزار خنجر علیه برنامه هسته‌ای ایران

با مصالحه اکثر کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران تنها دشمن جدی اسرائیل در منطقه است و به‌ همین دلیل گسترش برنامه‌های هسته‌ای و دفاعی ایران هدف دشمنی این رژیم بوده و هست. اسرائیل نقشی محوری در افشا و حساسیت بین‌المللی به برنامه هسته‌ای ایران داشته و تلاش کرده از طریق فشارهای بین‌المللی و ظنین کردن قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای مانع گسترش این برنامه شود. اما وقتی گفت‌وگوهای بین‌المللی نتوانست مانع جدی در پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران ایجاد کند و اقدامات حساسیت‌برانگیز محمود احمدی‌نژاد موجب انزوای جهانی ایران شد، فرصت برای اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی فراهم شد. در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ برابر با 22 دی 1388 «مسعود علیمحمدی» دانشمند هسته‌‌ای و استاد فیزیک دانشگاه تهران به‌هنگام بیرون آمدن از منزلش بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور ترور شد و به شهادت رسید. در پی آن اسرائیل با ترور اردشیر حسین‌پور، مجید شهریاری، فریدون عباسی، مصطفی احمدی‌روشن به اقدام علیه دانشمندان ایرانی ادامه داد. سال 2012 بیشترین عملیات‌های تروریستی اسرائیل علیه دانشمندان ایرانی صورت گرفت. به نوشته اورشلیم‌پست، فرمانده ارتش اسرائیل، پیش از آن گفته بود سال ۲۰۱۲ سالی بحرانی برای ایران خواهد بود و اتفاقاتی غیرطبیعی برای این کشور رخ خواهد داد. مقامات رسمی آمریکایی مدعی هستند که سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) تحت حمایت اسرائیل در انجام ترورها نقش داشته است. شبکه ان‌بی‌سی از ترور چهار دانشمند هسته‌ای از سال ۲۰۰۷ نام برد و به نقل از یک مقام آمریکایی، بدون فاش‌کردن هویت او، نوشت که حملات علیه دست‌اندرکاران برنامه اتمی ایران توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق و با حمایت مالی، آموزشی و تسلیحاتی سرویس اطلاعاتی اسرائیل انجام شده ‌است. مقام آمریکایی مذکور به ان‌بی‌سی گفته ‌است که دولت آمریکا از عملیات ترور مطلع است، اما نقشی در آن ندارد.
منابع اروپایی نیز دست داشتن موساد در این ترورها را تأیید می‌کنند. از جمله روزنامه انگلیسی‌زبان ایندیپندنت در مقاله‌ای تحت عنوان «کشنده‌ترین ترورکنندگان جهان» از موساد با نام «ماشین قاتل بی‌رحم اسرائیل» نام برده ‌است و با برشمردن ترورها گفته ‌است «در همه این ترورها امضای سرویس مخفی اسرائیل دیده می‌شود».
رونن برگمن در کتاب «برخیز و اول او را بکش» می‌نویسد: «پس از آنکه آریل شارون، داگان را به‌عنوان ریاست موساد منتصب کرد، او را مسئول برهم زدن برنامه هسته‌ای ایران قرار داد، چرا‌که از دید هر‌دوی آنها یک تهدید علیه اسرائیل محسوب می‌شد. داگان برای به انجام رساندن این مهم به شیوه‌های مختلفی دست زد. دشوارترین و البته کاراترین آنها به اعتقاد داگان شناسایی دانشمندان کلیدی در صنعت موشکی و هسته‌ای و سپس کشتن آنها بود. موساد 15 نفر از این افراد را شناسایی کرد و از بین آنها شش نفر را حذف کرد. عملیات حذف، بیشتر اوقات هنگام صبح که در راه رفتن به سر کار بودند به‌وسیله بمب‌های سریع‌الانفجاری که توسط یک موتورسیکلت‌سوار به خودروی آنها می‌چسبیدند انجام می‌شد. این عملیات‌ها و بسیاری دیگر که توسط موساد کلید زده شده و در بعضی اوقات با همکاری ایالات متحده انجام می‌شدند همگی موفقیت‌آمیز بودند.»
مهم‌ترین ترور دانشمندان هسته‌ای ایران آخرین آنها نیز بوده است. اسرائیل پس از ترور محسن فخری‌زاده، معاون وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران که به مغز برنامه هسته‌ای ایران نیز شهرت داشت، بیشتر به ترور فعالان نظامی حاضر در سوریه روی آورده است که در ایران و یا در خاک سوریه مورد هدف این رژیم قرار گرفته‌اند. علاوه بر دستگاه‌های اطلاعاتی ایران که اعلام کردند شهید فخری‌زاده از سال‌ها پیش به‌عنوان یک هدف مورد تعقیب موساد قرار داشته، یک مقام رسمی اسرائیل نیز اعلام کرد آنها سال‌ها مشغول ردگیری محسن فخری‌زاده بوده‌اند. این مقام که نامش فاش نشد چند‌روز بعد از ترور فخری‌زاده در مصاحبه‌ای با نیویورک‌تایمز اعلام کرد جهان باید از اسرائیل به‌خاطر کشتن فخری‌زاده تشکر کند.
نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل پس از ترور محسن فخری‌زاده، مقام وزارت دفاع ایران در پیامی ویدیویی گفت: «طی هفتۀ اخیر کارهایی انجام دادم که نمی‌خواهم شما را از همه آنها مطلع کنم. این برای شماست، شهروندان اسرائیل، برای کشورمان، این هفته دستاوردها بود، و بیشتر هم خواهد شد». این پیام در عین اینکه به‌صورت آشکار ترور شهید فخری‌زاده را بر عهده نگرفت اما به‌روشنی پیام خود را به ایران بیان کرد. پیش از ترور شهیدفخری‌زاده، بنیامین نتانیاهو، به‌صراحت از او به‌عنوان یکی از اهداف خود سخن گفته بود. نخست‌‌وزیر رژیم صهیونیستی گفته بود: «محسن فخری‌‌زاده؛ این نام را به یاد داشته باشید.»
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده امریکا نیز پس از شهادت محسن فخری‌زاده، با بازنشر توئیت «یوسی مِلمَن» نویسنده و روزنامه‌نگار اسرائیلی به ترور رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران واکنش نشان داد. این روزنامه‌نگار در توئیت خود نوشته بود، «بر اساس گزارش‌ها از ایران، محسن فخری‌زاده در دماوند، شرق تهران ترور شده است. وی سال‌ها توسط موساد تحت تعقیب بود».
توئیت این روزنامه‌نگار صراحتا به نقش رژیم صهیونیستی در ترور شهید فخری‌زاده اشاره می‌‌کرد و در پی آن بازنشر این توئیت از سوی دونالد ترامپ، نیز بر این مسئله صحه می‌گذارد که موساد و سیا در آن نقش داشته‌‌اند.

آیا اسرائیل موفق به توقف ایران خواهد شد؟

اسرائیل طی دهه‌های گذشته توانسته از طریق ترور دانشمندان و همچنین حملات نظامی به مراکز هسته‌ای مانع پیشرفت برنامه هسته‌ای و موشکی و نظامی عراق و مصر شود و اکنون همین روند را در مورد برنامه‌های دفاعی و هسته‌ای ایران در پیش گرفته است؛ اما آیا خواهد توانست در این راه موفق شود؟
هر‌چند ایران در زمینه محافظت از دانشمندان خود چندان موفق عمل نکرده است و با وجود آگاهی از اقدامات مشابه موساد در دهه‌های گذشته علیه کشورهای دیگر و حتی با شروع این روند در قبال دانشمندان ایرانی شاهد تکرار این ترورها بوده‌ایم اما چندین عامل می‌تواند به ایران در ادامه روند برنامه هسته‌ای خود کمک کند. برنامه هسته‌ای ایران برخلاف سایر کشورها متکی بر کمک خارجی و دانشمندان معدود خارجی نیست و به شکل درون‌زا و طی دهه‌ها بومی شده و تعداد زیادی از دانشمندان و پژوهشگران ایرانی در آن نقش داشته‌اند و به تجربه نیز با وجود شهادت تعداد قابل‌توجهی از این دانشمندان، برنامه هسته‌ای ایران دچار خلل ‌یا کندی نشده و با وجود محدودیت‌های ناشی از تعهدات بین‌المللی ایران به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و حتی محدودیت‌های خودخواسته ناشی از توافق برجام به‌خوبی توسعه پیدا کرده و در مواقعی که مسئولان کشور برای توسعه و گسترش آن تصمیم گرفته‌اند با سرعتی باورنکردنی برای ناظران غربی، رشد کرده و به اهداف اعلامی خود دست پیدا کرده است.
ایران براساس تجربه خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای کشورهای دیگر و یا حملات نظامی به نقاط مشخص، تاسیسات هسته‌ای خود را در مناطق جغرافیایی مختلف و همچنین عمق خاک ایران پنهان کرده و با ساخت تاسیسات زیرزمینی که از محافظت طبیعی کوه‌ها بهره‌مند هستند آنها را در مقابل حملات احتمالی بیمه کرده است. توان دفاعی ایران نیز به‌تناسب حملات احتمالی گسترش پیدا کرده و ایران علاوه بر دفع حملات به این تاسیسات از امکان اقدام متقابل نیز برخوردار است و بعید به نظر می‌رسد هر حمله احتمالی با پاسخ متناسب ایران روبه‌رو نشود. در چنین شرایطی به‌نظر می‌رسد هر‌چند استراتژی هزار خنجر اسرائیل ضربات متعددی به توان هسته‌ای ایران وارد کرده اما موفق به توقف یا ضربه جدی به آن نشده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی