| کد مطلب: ۵۷۰۹

پیش‏‌پرده جنگ هشت‌ساله

پیش‏‌پرده جنگ هشت‌ساله

بازخوانی ماجرای اشغال 6 روزه سفارت ایران در لندن و شهادت دو دیپلمات ایرانی

بازخوانی ماجرای اشغال ۶ روزه سفارت ایران در لندن و شهادت دو دیپلمات ایرانی

روز چهارشنبه، دهم اردیبهشت ۱۳۵۹ شش جوان مسلح که با پاسپورت عراقی وارد لندن شده بودند، به سفارت ایران در پلاک ۱۶ پرنسس‌گیت خیابان کنزینگتون جنوبی مجاور هایدپارک لندن حمله کردند و حاضران در سفارت را به جز سه نفر که موفق به فرار شدند، به گروگان گرفتند. ۲۶ نفر شامل ۱۷ نفر از اعضای سفارت، ۸ نفر از مراجعه‌کنندگان و یک نفر از پلیس سفارت به گروگان گرفته شدند. دو نفر از کارمندان بی‌بی‌سی برای دریافت ویزا و دو روزنامه‌نگار برای گفت‌وگو با غلامعلی افروز، کاردار وقت ایران در بین مراجعه‌کنندگان سفارت بودند. این گروگانگیری که شش روز به طول انجامید، در صدر اخبار بریتانیا و جهان قرار گرفت و با پوشش زنده بی‌بی‌سی به موضوعی جذاب برای افکار عمومی جهان بدل شد. پخش زنده یک گروگانگیری و همچنین عملیات نجات آن یکی از رویدادهای خبری استثنایی در دنیای خبر محسوب می‌شود که موضوع چندین سریال و فیلم سینمایی بوده است.

یک سال از روی کار آمدن مارگارت تاچر، زن آهنین انگلستان و کارزار امنیتی و سیاسی او علیه گروه تروریستی ارتش آزادیبخش ایرلند می‌گذشت؛ پنج ماه از گروگان‌گرفته شدن دیپلمات‌های آمریکایی در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام می‌گذشت و در اوج اعتراضات بین‌المللی به این اتفاق، دیپلمات‌های ایرانی در یکی از مراکز سیاسی دنیای غرب به گروگان گرفته شدند. چالشی که می‌توانست به موضوع گروگان‌های سفارت آمریکا ربط داده شود، همانگونه که در پایان ماجرا در نامه تاچر به امام خمینی، بنیانگذار انقلاب و ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهور ایران مطرح شد. دولت ایران دولت‌های انگلیس و آمریکا را به حمایت از این حمله به‌عنوان انتقام از تسخیر سفارت آمریکا در تهران متهم کرد.

گروگانگیران خود را از عرب‌های ایرانی و هوادار خودمختاری خوزستان معرفی می‌کردند، اما هویت دقیق آنها که قاعدتاً باید در همکاری با دولت ایران مشخص می‌شد، هرگز افشا نشد. آنها گاه خود را عضو سازمان سیاسی «خلق عرب مسلمان ایران» و گاه «جبهه دموکراتیک انقلابی برای آزادی خوزستان» معرفی کردند و گروه شش‌نفره خود را «الشهید» می‌خواندند. دست‌کم اینکه آنها با پاسپورت عراقی و از بغداد وارد لندن شده بودند و با توجه به آغاز جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، قاعدتاً می‌توان انتظار داشت که سازمان استخبارات عراق طراح و مجری این عملیات بوده باشد، اما اینکه این عملیات می‌توانست چه دستاوردی برای عراق داشته باشد و هدف نهایی طراحان بلندپایه عملیات چه بوده، روشن نیست. جوانان گروگانگیر سه درخواست عمده مطرح کردند: آزادی ۹۱ نفر از اعضای گروه جدایی‌طلب خلق عرب خوزستان وابسته به حزب بعث عراق که به‌تازگی و به جرم اقدامات مسلحانه و تروریستی در اهواز دستگیر و زندانی شده بودند و دیگری خودمختاری استان خوزستان و در نهایت اجازه عبور امن به مقصد یک کشور عربی برای گروگانگیران. هر دو خواسته اول به سرعت توسط دولت ایران رد شد و صادق قطب‌زاده، وزیر امورخارجه که در ابوظبی به سر می‌برد به خبرنگاران گفت، در صورتی که به اعضای سفارت ایران آسیبی وارد شود، اعضای زندانی خلق عرب نیز به سرعت اعدام خواهند شد. گروگانگیرها تهدید کردند که اگر خواسته‌هایشان به سرعت عملی نشود، همه ۲۶ گروگان را خواهند کشت. صادق قطب‌زاده، وزیر خارجه وقت ایران، در پاسخ به این تهدید گفت: «بگذارید بکنند.» براساس سیاست شورای انقلاب، دولت ایران هیچ نرمشی در مواضع اولیه‌اش نشان نداد و حاضر به معامله با گروگانگیرها نشد. در پاسخ تهدیدات مردان مسلح اعلام کرد که «دیپلمات‌های ایرانی آماده شهادت‌اند و ترسی از مرگ ندارند.»

دولت تاچر نیز هرگونه اجازه عبور امن آنان را که برخلاف سیاست‌های سختگیرانه‌اش در قبال تروریست‌ها می‌دانست، به سرعت رد کرد و سفارت به محاصره نیروهای امنیتی درآمد و مذاکره با آنان شروع شد.

از شب نخست حدود ۵۰ جوان ایرانی در بیرون از سفارت در لندن تجمع کردند و شعار «الله‌اکبر» سر دادند. گروهی از آنها پیشنهاد کردند که برای جایگزینی گروگان‌ها به داخل سفارت بروند. سخنگوی این گروه که گفته می‌شد دانشجوی دکترا است، می‌گوید تصرف سفارت «قطعاً توسط مأموران سیا انجام شده است». او همچنین اشاره می‌کند که سخنگوی دولت ایران در تهران عراقی‌ها را مقصر دانسته است. ایالات‌متحده حمله به سفارت در لندن را محکوم کرد، اما یک مقام رسمی گفت: «طنز این وضعیت بر هیچ‌کس پوشیده نیست.» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا فکر نمی‌کنید ممکن است این حمله با تسخیر سفارت آمریکا در تهران تشویق شده باشد؟ پاسخ داد: «بدیهی است که موفقیت یک گروه از تروریست‌ها بر برنامه‌ریزی دیگران تأثیر می‌گذارد. اقدامی که ظاهراً در لندن در حال انجام است نه‌تنها به سفارت ایران، بلکه امنیت همه سفارتخانه‌ها را زیر سوال می‌برد، همانطور که گروگان‌گیری اعضای سفارت ما در تهران در عمل همه نمایندگان دیپلماتیک را در همه جا به گروگان می‌گیرد.»

طی شش روزی که سفارت ایران در اشغال بود، محوطه مقابل سفارت ایران و بخشی از هایدپارک، آکنده از تظاهرکنندگان هوادار یا مخالف جمهوری اسلامی بود. شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی شبانه‌روز تحولات را گزارش می‌کردند. در سه روز نخست اشغال سفارت، گروگانگیرها چند نفر، از جمله یک کارمند بی‌بی‌سی، یک گردشگر پاکستانی، یک منشی زن سفارت، یک خبرنگار سوری و زنی که مسئول روابط عمومی سفارت بود را آزاد کردند.

گروگانگیران طی شش روز حضور خود در سفارت ایران موفق شدند دست‌کم دوباره بیانیه خواسته‌های خود را از طریق بی‌بی‌سی منتشر کنند؛ بیانیه‌هایی که بخشی از تبلیغات تجزیه‌طلبانه مطلوب رژیم صدام بود. در روز دوم گروگانگیران درخواست کردند که یکی از سفیران کشورهای عربی به‌منظور مذاکره تلفنی انتخاب شود. وزارت امور خارجه بریتانیا در مراجعه به این سفیران با درخواست نامتعارفی از آنان مواجه شد. سفیران کشورهای عربی چون الجزایر، کویت، لبنان و قطر اجازه درخواست کردند که دولت بریتانیا به آنان تضمین بدهد تا گروگانگیران بتوانند به سلامت بریتانیا را به سوی یکی از کشورهای عربی ترک کنند و این راه را تنها راه پایان مسالمت‌آمیز این رویداد دانستند؛ این درخواست با قاطعیت از سوی وزارت امور خارجه بریتانیا رد شد. خبرنگاران و فیلمبرداران به سرعت مقابل محل سفارت تجمع کردند تا این واقعه استثنایی را به‌صورت مستقیم گزارش کنند.

درحالی‌که گروگان‌گیران خواستار آزادی ۹۱ عرب زندانی در خوزستان بودند، تهدید کردند که اگر تا ظهر روز بعد به خواسته‌هایشان نرسند، سفارت را منفجر خواهند کرد. روز دوم و سوم خبری از انفجار سفارت نبود. بنابراین پلیس به این نتیجه رسید که آنان در اجرای تصمیمات خود مصمم نیستند. روز دوم علاوه بر پلیس، نیروی ویژه ضدتروریسم ارتش موسوم به SAS به محل آمد تا در صورت لزوم به سرعت وارد عمل شود. اولویت این بود که هیچ گروگانی کشته نشود و به همین دلیل خط قرمزی که برای ورود نیروی ویژه تعریف شد، این بود که با کشته شدن نخستین گروگان این نیرو به سفارت حمله خواهد کرد. در روز دوم افراد مسلح تهدید کردند یکی از گروگان‌ها را که وابسته فرهنگی ایران است، خواهند کشت مگر اینکه خواسته‌هایشان از تلویزیون پخش شود. پلیس و بی‌بی‌سی موافقت کردند اما مردان مسلح همچنان از تصویر منفی ارائه‌شده در بی‌بی‌سی اعلام ناخرسندی کردند. مذاکره پلیس با گروگانگیران با هدف نخست آزادی گروگان‌ها و اتمام این رویداد ادامه داشت، اما هدف ثانویه فرصتی بیشتر برای نیروهای ویژه است تا بر روی ماکتی از ساختمان سفارت به تمرین و بررسی بیشتر عملیات خود بپردازند تا بتوانند با کمترین تلفات گروگان‌ها را نجات بدهند. در بررسی‌ها مشخص شد در و پنجره‌های جلوی ساختمان از نوع ضدزره هستند و نمی‌توان با نیروی فیزیکی از قسمت ورودی وارد ساختمان شد. در نهایت نیروهای ویژه راهی برای نفوذ به ساختمان از نورگیر سقف و پنجره‌های طبقه سوم پیدا کرده و تمرکز خود را برای حمله بیشتر می‌کنند. وقتی در روز ششم افراد مسلح از رسیدن به خواسته‌های خود ناامید شدند، تصمیم گرفتند نخستین گروگان خود را به شهادت برسانند. عباس لواسانی وابسته مطبوعاتی و جوان‌ترین عضو سفارت که در مدت اسارت به بحث و جدل با گروگانگیران پرداخته بود، نامزد این موضوع شد و کنار پله‌های ورودی سفارت درحالی‌که با طناب به نرده بسته شده بود با شلیک گلوله به شهادت رسید. آنها جسد شهید لواسانی را از پنجره به بیرون پرتاب کردند و تهدید کردند از این پس تا زمانی که خواسته‌هایشان برآورده شود، هر نیم ساعت یک گروگان را خواهند کشت. با کشته شدن نخستین گروگان، دولت بریتانیا تصمیم گرفت که باید سریع عمل کند و کمتر از یک ربع بعد نیروهای ویژه مقابل دوربین صدها خبرنگار عملیات حمله را آغاز کردند. عملیات استثنایی نیروهای ویژه که معمولاً به‌صورت مخفیانه و دور از چشم مردم انجام می‌شود برای نخستین بار به صورت زنده از تلویزیون پخش می‌شد. فرمانده نیروهای ویژه به مسئولین دولتی اطلاع داده بود که احتمال دارد در جریان حمله نیمی از گروگان‌ها به اشتباه توسط نیروهای وی و یا توسط گروگانگیران کشته شوند، اما مسئولان ریسک چنین رویدادی را پذیرفتند. حمله با پرتاب نارنجک‌های دودزا و اشک‌آور به داخل ساختمان آغاز شد و به‌سرعت صدای انفجار و تیراندازی در فضا منتشر شد. سیم هریس، یکی از گروگان‌ها و صدابردار بی‌بی‌سی، پس از دو انفجار از بالکن بالا می‌رود. فرار او را میلیون‌ها نفر از طریق تلویزیون زنده تماشا کردند. هریس می‌گوید: «آنها نارنجک پرتاب می‌کردند و اتاق در حال سوختن بود، بنابراین من مجبور شدم به بالکن بخزم و در واقع آماده پریدن بودم. فکر کردم اگر بتوانم با پای شکسته از این وضعیت خارج شوم، حالم خوب می‌شود.» هریس به بی‌بی‌سی گفت، ۳۰ آوریل به همراه همکارش، روزنامه‌نگار بی‌بی‌سی، کریس کرامر، برای دریافت ویزای سفر به ایران به سفارت رفته بود.

پس از انفجارهایی که ساختمان را لرزاند، شعله‌های آتش و دود از سفارت بلند شد. عملیات نجات ۱۱ دقیقه طول کشید. پنج نفر از شش گروگانگیر پس از یورش کماندوهای SAS به سفارت کشته شدند.

یک فرد ناشناس پرچم سفیدی را از پنجره طبقه دوم سفارت به اهتزاز درآورد. خبرنگاران بی‌بی‌سی در محل گزارش دادند که گروگانگیران پس از شروع حمله به ساختمان سعی کردند خود را تسلیم کنند. به گفته یکی از گروگان‌ها، افراد مسلح به‌خوبی آمادگی نداشتند و از توانایی‌های نیروهای امنیتی لندن اطلاع کافی نداشتند. دو تن از گروگانگیران تلاش کردند خود را میان گروگان‌ها پنهان کنند، اما توسط نیروهای ویژه کشته شدند. افروز، کاردار وقت ایران می‌گوید: «پليس مي‌توانست حداقل سه يا چهار نفر را زنده نگه دارد. دو نفر اصلاً دست‌شان را بالا کرده بودند. اسلحه را انداخته بودند زمين، اسلحه‌اي نداشتند. حالت تسليم داشتند.» هرچند دکتر افروز که در دهه هفتاد شمسی مدتی ریاست دانشگاه تهران را نیز برعهده گرفت، معتقد است دولت بریتانیا با گروگانگیران همدست بوده و برای پاکسازی همه آنها را کشته است، اما این قاطعیت و بی‌رحمی قاعدتاً سیاست دولت تاچر بوده که با کشتن همه تروریست‌های عرب به تروریست‌های ایرلندی پیامی روشن بفرستد.

پس از حادثه سفارت ایران، دولت محافظه‌کار بریتانیا از عملکرد نمایندگان خود و ماموران SAS در یورش به ساختمان سفارت تقدیر کرد، ولی منتقدان دولت و برخی پژوهشگران و مستندسازان گفتند که امکان حل ماجرا بدون خون‌ریزی و کشتن همه گروگانگیران هم ممکن بود. دو ماه پس از حادثه، یک هیئت مستقل بازرسی، عملکرد نیروهای اس‌ای‌اس را مورد تحقیق و تفحص قرار داد و در نهایت نتیجه گرفت که نیروهای ویژه در عملیات، کاری خلاف و غیرقانونی انجام نداده‌اند. براساس گزارشی که بعدها منتشر شد، دیوید میرز، رئیس بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا، زمانی که سفیر کویت برای تبریک پایان اشغال سفارت به او تلفن کرد، گفت که «از واکنش سفرای کشورهای عرب ناخشنودیم... اگر آنها نقش سازنده‌تری در این ماجرا برعهده می‌گرفتند، ممکن بود گروگانگیر‌ها زنده بمانند.» موفقیت نیروی ویژه هوابرد بریتانیا در پایان دادن سریع به اشغال سفارت ایران، موجب شهرت جهانی اس‌ای‌اس شد. براساس اسنادی که دهه‌ها بعد منتشر شد، پس از این ماجرا، چند دولت خارجی برای حل بحران‌های مشابه، از نیروهای اس‌ای‌اس درخواست کمک کرده بودند.

بلافاصله بعد از پایان ماجرای اشغال، وزارت خارجه در گزارشی به دولت خانم تاچر توصیه کرد سفیر بریتانیا شخصاً دو نامه از سوی نخست‌وزیر بریتانیا برای رهبران ایران ببرد. دیگر توصیه‌های وزارت خارجه، افزایش کارکنان سفارت بریتانیا در تهران و آغاز تلاش جدید برای جلب حمایت کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها برای فشار آوردن به ایران برای آزاد کردن گروگان‌های آمریکایی بود.

در گزارش وزارت خارجه تاکید شده بود: «ما باید از خشنودی و تشکر ایرانی‌ها از نتیجه راضی‌کننده ماجرای اشغال سفارت، بهره‌برداری کنیم.» خانم تاچر از خاتمه ماجرای اشغال ایران و اظهارات ابوالحسن بنی‌صدر که حاکی از خوش‌بینی به رهایی گروگان‌های آمریکایی بود، نامه‌هایی مستقیم خطاب به آیت‌الله خمینی و ابوالحسن بنی‌صدر نوشت.

او به آیت‌الله خمینی نوشت که نمی‌خواهد دو حادثه گروگانگیری در تهران و لندن را به هم ربط بدهد، «با این همه، از ایشان می‌خواهم که برای نشان دادن حسن‌نیت به مردان شجاعی که جان خود را برای آزادی گروگان‌های ایرانی به خطر انداختند و به شکرانه حفظ جان گروگان‌های ایرانی، دستور آزادی گروگان‌های آمریکایی را صادر کند.»

گراهام، سفیر بریتانیا که در زمان نگارش این نامه در ایران حضور نداشت، شخصاً برای ابلاغ نامه به آیت‌الله خمینی از طریق بنی‌صدر، از لندن به تهران بازگشت. گراهام روز ۱۸ اردیبهشت در دیدار با رئیس‌جمهور ایران گفت که این نامه «کاملا شخصی» است و لندن برای ارسال آن نه از سوی آمریکایی‌ها ترغیب شده و نه با آنها مشورت کرده است.

گراهام همچنین، مراتب تاسف و تسلیت رسمی لندن در مورد گروگانگیری، اشغال سفارت و کشته شدن دو تن از دیپلمات‌های سفارت را به دولت ایران ابلاغ کرد و ضمناً از زنده ماندن اکثر گروگان‌ها ابراز خوشحالی کرد. بنی‌صدر هم در پاسخ، پیام تشکری برای خانم تاچر فرستاد، ولی گزارشی از واکنش احتمالی آیت‌الله خمینی به نامه خانم تاچر ثبت نشده است.

ساختمان سفارت در پی این حمله و آتش‌سوزی ناشی از آن آسیب دید و آتش‌نشانان نیز برای خاموش کردن آتش تمامی ساختمان را آب‌پاشی کردند و ساختمان تا سال ۱۹۹۳ بازسازی و بازگشایی نشد.

دولت ایران از پایان ماجرا و آزادی اکثر گروگان‌ها استقبال کرد و دو گروگان کشته‌شده شهید اعلام شدند. ایران همچنین از دولت بریتانیا به دلیل «اقدام مستمر نیروی پلیس شما (لندن) در جریان گروگان‌گیری ناعادلانه در سفارت» تشکر کرد.

یورش SAS که در یک شب تعطیل به‌طور زنده از تلویزیون پخش می‌شد، به لحظه‌ای تعیین‌کننده در تاریخ بریتانیا تبدیل شد و جلوه‌ای از سیاست داخلی قاطع و بی‌رحم تاچر در قبال ارتش آزادیخواه ایرلند شد که عملیات‌های تروریستی‌اش در آن روزها چالش جدی بریتانیا بود. این رویداد موضوع چندین مستند و آثار داستانی از جمله چندین فیلم و سریال تلویزیونی در بریتانیا و ایران شد که فیلم ۶ روز محصول سال ۲۰۱۷ آخرین آنها بود.

ابهامات ماجرا

گروگانگیران خود را از عرب‌های ایرانی و هوادار خودمختاری خوزستان معرفی می‌کردند، اما هویت دقیق آنها که قاعدتاً باید در همکاری با دولت ایران مشخص می‌شد، هرگز افشا نشد. دست‌کم اینکه آنها با پاسپورت عراقی و از بغداد وارد لندن شده بودند و با توجه به آغاز جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، قاعدتاً می‌توان انتظار داشت که سازمان استخبارات عراق طراح و مجری این عملیات بوده باشد، اما اینکه این عملیات می‌توانست چه دستاوردی برای عراق داشته باشد و هدف نهایی طراحان بلندپایه عملیات چه بوده، روشن نیست.

در مورد سلاح‌های اتوماتیک و نارنجک‌ها گروگانگیران نیز ابهامات جدی وجود دارد چراکه تهیه اسلحه در بریتانیا امر بسیار دشواری است. در کشوری که ممکن است فردی به جرم حمل سلاح پلاستيکي مجازات و زندانی شود پليس هم معمولاً غیرمسلح است یا دست‌کم به ندرت و در موارد ويژه ممکن است اسلحه داشته باشد، تهیه این سلاح‌ها آن هم برای چند مسافر عراقی امر بسیار دشواری بود. منابع انگلیسی گمانه‌زنی می‌کنند این سلاح‌ها که عمدتاً ساخت شوروی است، در یک کیسه دیپلماتیک متعلق به عراق به بریتانیا قاچاق شده بود که با نیات و اهداف دولت عراق همخوانی دارد. براساس یک مطالعه آکادمیک در سال ۲۰۱۴ در مورد جنگ ایران و عراق، مهاجمان توسط دولت عراق به‌عنوان بخشی از یک کارزار براندازی علیه ایران، که شامل حمایت از چندین جنبش جدایی‌طلب بود، «به خدمت گرفته و آموزش دیده‌اند».

دادگاه تنها عضو باقیمانده گروگانگیران بدون اطلاع و حضور نماینده و وکیل دولت ایران برگزار شد و به ایران اجازه داده نشد تا از جزئیات پرونده مطلع شود. تنها گروگانگیر باقیمانده به حبس ابد محکوم شد و در سال ۲۰۰۸ که مشخص شد او تهدیدی برای هیچ‌کس محسوب نمی‌شود، مشمول عفو مشروط شد و با هویت جدیدی در بریتانیا زندگی می‌کند. گفته شد او یک کارگر ساده اسکله در ایران بوده که جذب تمایلات بعثی و خلق عرب شده و به این عملیات پیوسته است. این تروریست به‌عنوان یک تبعه خارجی، باید فوراً از بریتانیا اخراج می‌شد، اما ماده ۳ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، که توسط قانون حقوق بشر ۱۹۹۸ در قوانین بریتانیا گنجانده شده است در مواردی که احتمال دارد فرد مورد نظر در کشور خود شکنجه یا اعدام شود، اخراج را منع می‌کند. او پس از آزادی مشروط اجازه برای ماندن در بریتانیا را دارد، اما با درخواست پناهندگی سیاسی او مخالفت شد. وزارت کشور انگلیس بیانیه‌ای منتشر کرد: «ما به تروریست‌های محکوم‌شده وضعیت پناهندگی نمی‌دهیم. هدف ما این است که مردم را در سریع‌ترین زمان ممکن اخراج کنیم، اما قانون ما را ملزم می‌کند که ابتدا اطمینان حاصل کنیم که فرد بازگردانده شده با مرگ حتمی مواجه نخواهد شد.» پس از ۲۷ سال زندان، این تروریست دیگر تهدیدی برای جامعه محسوب نمی‌شود، اما از آنجایی که دولت انگلیس پذیرفته است که او ممکن است اعدام یا شکنجه شود، او را نمی‌توان به ایران تبعید کرد. او اکنون با هویت دیگری در جنوب لندن زندگی می‌کند.

جمع‌بندی

ماجرای حمله به سفارت ایران پیش‌درآمدی از سوی دولت بعثی عراق برای ایجاد چالش در ایران بود. حزب بعث که از سال‌ها پیش خوزستان را سرزمینی عربی و متعلق به جهان عرب معرفی می‌کرد، تمایل داشت با استفاده از وضعیت انقلابی و تضعیف نهادهای سیاسی، نظامی و امنیتی در ایران با برقراری یک حکومت خودمختار عربی تحت نفوذ خود در خوزستان روند الحاق ضمنی این منطقه به عراق یا ایجاد یک منطقه وابسته را طی کند. طمع عراق به مرزهای ایران دست‌کم از یک دهه پیش آغاز شده بود و ایران و عراق در سال ۱۳۵۰ یک درگیری محدود نظامی را تجربه کردند. عراق همچنین از سال ۱۳۴۸ سیاست اخراج اجباری و خارج از ضابطه ایرانیان ساکن شهرهای مقدس شیعیان در عراق را به اجرا گذاشت که طی آن نزدیک به شش هزار ایرانی که برای دهه‌ها ساکن عراق بودند، از خانه و دارایی‌های خود محروم شده و به ایران بازگشتند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی