جهاننگریِ صدر
مهدی فرخیان پژوهشگر و کارشناس ارشد فلسفه دین اگر بخواهیم یکی از تفاوتهای امام موسیصدر را با دیگر رهبرانِ شیعه برشماریم، باید به تعدد و تکثر مسافرتهای او اش

مهدی فرخیان
پژوهشگر و کارشناس ارشد فلسفه دین
اگر بخواهیم یکی از تفاوتهای امام موسیصدر را با دیگر رهبرانِ شیعه برشماریم، باید به تعدد و تکثر مسافرتهای او اشاره کنیم. کشورهای منطقه از اردن و سوریه تا کشورهای خلیجفارس و آفریقا و اروپا شاهد سفرهای مکرر امام موسیصدر به این مناطق بودهاند. این سفرها علل و دستاوردهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ مختلفی داشتهاند. در اینجا بر آنم که به بُعدی کمتر پرداختهشده دربارۀ این سفرها اشاره کنم. باری، «گفتوگو» و رویکرد گفتوگویی امام صدر یکی از اسبابِ این سفرهای پرتکرار است.
باید نخست رویکرد گفتوگویی را روشن کنم تا از کلیگویی بپرهیزم. گفتوگو مؤلفههای متعددی دارد که یکی از آنها «احترام» است. معنای احترام امری متفاوت از آدابِ آن است. مقصود از احترام در گفتوگو دستکم ناظر به دو معناست: نخست آنکه بپذیریم «دیگری»ای هست که متفاوت با ماست و ما وجود و حضور او را با همۀ تفاوتش به رسمیت میشناسیم؛ دوم آنکه دیگریِ متفاوت با ما صاحبِ «اندیشه» و «تجربه» است که ما میتوانیم از او بیاموزیم. توجه به این معنای احترام در مواجهه با دیگری در اندیشه و عمل امام صدر بیشوکم به چشم میخورد.
به این سخنان امام صدر در کنفرانس مطبوعاتیِ بن آلمان توجه کنید:«ملت آلمان به اوج تمدن جدید به لحاظ كمّی و كیفی رسیده است و معتقدم كه سبب این رشد سریع صفات سهگانۀ این ملت یعنی برنامهریزی و تلاش و جدیت است. مشرق عربی نیز با تاریخش كه سرشار از رسالتهای الهی است و با انتشار علوم و با سرزمین گسترده و غنی و معتدلش و با ملت بزرگش كه امانتدار ارزشهای معنوی و تجربههای تمدنی بشری است و با سرمایۀ انسانیاش كه هزاران سال تجربۀ انسانی را در زمینۀ علم و اخلاق و عمل و فلسفه با خود دارد، جایگاهی ویژه در تاریخ بشر دارد. این دو بال از بشریت میتوانند تواناییهایشان را مبادله و در مسیر كمال و در خدمت خود و جهان حركت كنند. بهویژه اینكه ما معتقدیم این همكاری هدف آفرینش را به تعبیر خداوند سبحان تحقق میبخشد كه گفت: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا.(1) یعنی اینكه هر ملتی، تواناییها و شایستگیهای ملتهای دیگر را بشناسد و با آنان دادوستد کند.» در جای دیگری میگوید:«همه
ادیان به گفتوگو و تعامل امر میکنند و انسان باید دائماً در سایه دیداری همیشگی با دیگران باشد. این دیدار و گفتوگو وسیلهایست برای یادگیری و پیشرفت.»
این دیدگاه امام صدر بهروشنی ناظر به همان دو معنایی است که از احترام گفته آمد. اما رأی امام صدر از آنچه در مفهومِ احترام مندرج است، فراتر میرود. در هر دو تعبیر به «پیشرفت» هم اشارت کرده است. گویی با شناختِ یکدیگر و با یادگیری از یکدیگر است که میتوانیم به پیشرفت برسیم، نه با دوری کردن از هم و انزوا. اکنون این پرسش به ما رو میکند که ما براساس کدام نگرش میتوانیم به دیگری احترام کنیم. به تعبیر دیگر، احترام به دیگری برخاسته از کدام جهانبینی است. به بیانِ فلسفیتر، هستیشناسی احترام چیست.
در پاسخ باید گفت کسی میتواند به دیگری احترام، بهمعنای گفتوگوییِ آن، بگذارد که معتقد باشد ما، با همۀ تفاوتهایمان، در کنار هم جهان را میسازیم. جهان ساختهشده از من و دیگری است. اگر من و دیگری، هرکداممان، نباشد، جهان غیر از اینی است که اکنون است. این نگاه به جهان است که میتواند ما را به احترام برساند. امام صدر اینگونه به جهان مینگریست و به دیگری احترام میگذاشت.
معنای احترام در این نوشته ناظر به دیدگاه دیالوگیِ دیوید بوهم است. نمیتوان ادعا کرد که امام صدر با دیدگاه بوهمی آشنا بوده است یا اینکه نظریههای دیالوگ را میدانسته است. اما نکتۀ در خور توجه این است که دیالوگ در معنیِ حقیقیِ خود بهشدت انسانی و برخاسته از فضایلِ انسانی است. این فضایل در نهادِ ما هستند و، به تعبیر بوبر، فراموش شدهاند. از این روست که چهبسا کسانی بیآشنایی با نظریههای دیالوگ وجودشان و سلوکشان دیالوگی است و امام صدر از این جمله است.
پینوشت:
1-«ای مردم، ما شما را از نری و ماده بیافریدیم. و شما را جماعتها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بشناسید.» (حجرات، 13)