| کد مطلب: ۱۰۴۹۴

همه راه‏‌ها از غزه آغاز می‏‌شوند

پیش‌بینی نشریه اکونومیست از خاورمیانه در سال ۲۰۲۴

همه راه‏‌ها از غزه آغاز می‏‌شوند

پیش‌بینی نشریه اکونومیست از خاورمیانه در سال ۲۰۲۴

هفته‌نامه اکونومیست در پایان هر سال میلادی مجموعه‌ای با عنوان جهان پیش رو (The World Ahead) منتشر می‌کند که در آن خبرنگاران این هفته‌نامه بریتانیایی با توجه به تحولات روز، پیش‌بینی‌هایی از وضعیت آینده مناطق مختلف دنیا ارائه می‌دهند. در این پرونده، تعدادی از نوشته‌های اکونومیست در مورد خاورمیانه در سال ۲۰۲۴ ترجمه شده‌است. ترجمه این نوشته‌ها به معنای تایید محتوای آن نیست و فقط تنها با هدف آشنایی مخاطب ایرانی با طرز تفکر و نگاه تحلیل‌گران و رسانه‌های غربی با وضعیت جاری و آینده منطقه خاورمیانه بازنشر می‌شود.

از صلح در خاورمیانه ناامید نشوید

مخاطرات و حساسیت‌های رسیدن به آرامش و ثبات در خاورمیانه

ادوارد کار

معاون سردبیر اکونومیست

اگر سال ۲۰۲۳ سالی بود که منازعه فلسطین جهان را تکان داد، سال ۲۰۲۴ سالی خواهد بود که نشان می‌دهد آیا جهان می‌تواند منازعه فلسطین را تکانی بدهد یا نه. هر اندازه هم که نوشتن بعد از این همه کشتار سخت است، اما در طول دو دهه گذشته هیچ‌گاه منطقه در موقعیت بهتری برای صلح قرار نداشت اما در عین حال متاسفانه منازعه فلسطین هم ممکن است از کنترل خارج شود. کدام اتفاق خواهد افتاد؟ قتل‌عام ۱۴۰۰ اسرائیلی توسط حماس، سال ۲۰۲۴ باعث ایجاد تغییر خواهد شد، چراکه مفهوم استراتژیکی را که باعث شده‌بود اسرائیل و بخش بزرگی از کشورهای عربی، رنج فلسطینیان را نادیده‌بگیرند، از بین برد. دیگر هیچ‌کس فکر نخواهد کرد که مخلوطی از مشوق‌های مالی و حملات هوایی، حماس را کنترل خواهد کرد. اگر اسرائیل می‌خواهد به ایده اولیه تاسیس خودش احترام بگذارد که محل امنی برای یهودیان باشد، باید رویکرد خود را تغییر دهد. حمله حماس همچنین باعث تغییر رهبران در هر دو طرف خواهد شد. بعد از اینکه جنگ تمام شود، فرماندهان نظامی و اطلاعاتی اسرائیل استعفا خواهند داد. بنیامین نتانیاهو مجبور به کناره‌گیری می‌شود. نه‌تنها این فاجعه زمانی رخ داد که او مسئولیت داشت، بلکه هویت سیاسی او به‌عنوان یک مدافع خستگی‌ناپذیر اسرائیل هم نابود شده‌است. همزمان احتمال دارد که رهبران حماس توسط نیروهای اسرائیلی کشته‌شوند و همتایان آنها در تشکیلات خودگردان فلسطینی در کرانه باختری هم از کار برکنار شوند. رهبران تازه، تغییرات تازه با خود به همراه خواهند آورد. مجموعه‌ای از اتفاق‌های همزمان می‌تواند باعث شود که این تغییرات باعث بدتر شدن اوضاع شود. یکی از این رویدادها خودِ جنگ است. نیروهای اسرائیلی در حال کشتار هزاران‌هزار فلسطینی، از جمله تعداد زیادی زنان و کودکان هستند. حماس نمی‌تواند اسرائیل را شکست دهد، اما ضرورتی هم ندارد که شکست بدهد. همزمان با خشم قابل درک در جهان عرب و فراتر از آن، اینکه حماس فقط بتواند از حذف شدن نجات پیدا کند، آن را در چشمان فلسطینیان قوی‌تر از هر زمان دیگری نشان خواهد داد. اگر اسرائیل حمایت جهانی را از دست بدهد، زودتر از آنکه آمادگی داشته‌باشد باید نبرد را متوقف کند. اگر فلسطینیان رادیکالیزه شوند، آنگاه حماس بار دیگر از خاکسترش برمی‌خیزد و به نماد مقاومت تبدیل می‌شود.

مخاطره دیگر این است که خشونت گسترده‌تر شود. حزب‌الله، گروه شبه‌نظامی تحت حمایت ایران، می‌تواند در شمال، در امتداد مرز با لبنان، جبهه‌ای تازه باز کند. محتمل‌تر این است که خیزشی در کرانه باختری آغاز شود. جایی که حماس به‌تازگی تلاش می‌کند تا نفوذش را افزایش دهد و بسیاری از جوانان فلسطینی اعتقاد‌شان را به تشکیلات خودگردان و رئیس منفعل و فراری از انتخاباتش، از دست داده‌اند. اگر حماس کنترل غزه را حفظ کند و کرانه باختری شعله‌ور شود، اسرائیل امنیت نخواهد داشت. اسرائیل هر گاه احساس کند حماس به یک تهدید تبدیل شده‌است مکرراً به غزه حمله خواهد کرد تا جلوی یک حمله دیگر توسط این گروه را بگیرد. هیچ رهبر فلسطینی، حتی اگر تمایل داشته‌باشد، در این موقعیت نخواهد بود تا با اسرائیل گفت‌وگو کند. جهان عرب که پشتیبانی‌اش برای صلح ضروری است، سعی خواهد کرد فاصله‌اش را حفظ کند. سرزمین مقدس در وضعیت شبه‌جنگ دائمی قرار خواهد گرفت.

اما ضرورتاً آنچه ذکر شد می‌تواند تنها خروجی ممکن وضعیت جاری نباشد. عملیات برای نابودی حماس و تونل‌هایش ممکن است که ماه‌ها به طول بیانجامد. تصور کنید که در پایان، اسرائیل راضی شده‌باشد و حاکمیت حماس بر غزه پایان یابد. تصور کنید که شهروندان عادی فلسطین آماده باشند که ایده زندگی در کنار اسرائیلی‌ها در صلح را بپذیرند. تصور کنید که وقتی کارزار تبلیغاتی انتخاباتی آمریکا وارد ماه‌های پایانی‌اش می‌شود، دولت بایدن همچنان انگیزه و تمرکز کافی برای در پیش گرفتن دیپلماسی فعال داشته‌باشد. شانس بسیار کمی وجود دارد که همه این اتفاق‌ها با هم بیفتد، اما اگر چنین رویدادهایی پیش بیاید، ممکن است یک تحول ظریف رخ دهد. همه چیز از سرزمین‌های فلسطینی با رهبرانی شروع می‌شود که مشروعیت‌شان را از صندوق رای به دست آورده‌اند و آمادگی دارند حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند. فقط در مقابل چنین شریکی است که اسرائیل ممکن است محتاطانه آماده ایجاد اعتماد باشد. در حال حاضر درحالی‌که فلسطینیان به‌خاطر حمله اسرائیلی‌ها به غزه بسیار خشمگین هستند، چنین رهبری در دسترس نیست. اما هرچند محمود عباس شرایط را به‌گونه‌ای مهندسی کرده‌است که در حال حاضر هیچ رقیبی نداشته‌باشد، بعید نیست که وقتی او برود، یک جانشین برای او پیدا شود.

رهبران جدید در اسرائیل هم کار بسیار سختی پیش رو دارند. نه‌تنها باید اسرائیلی‌های وحشت‌زده را برای ایده صلح قانع کنند، بلکه باید با جنبش شهرک‌نشینانی که هیچگاه به اندازه دوران نتانیاهو قدرتمند نبودند، مواجه شوند. مادامی که شهرک‌نشینان در کرانه باختری فلسطینیان را می‌کشند، صلح در دسترس نخواهد بود. به همین اندازه ایجاد امنیتی مورد نیاز در اسرائیل و سرزمین‌های فلسطینی، با هدف کمک به پا گرفتن صلح، مشکل خواهد بود. در گذشته آنها که می‌خواستند صلح را نابود کنند، از خشونت استفاده می‌کردند تا صداهای میانه‌رو و هواداران‌شان را بی‌اعتبار کنند. در این مسئله، هیچ جا مشکل‌تر از غزه نخواهد بود. اشغال غزه فقط باعث رادیکالیزه شدن فلسطینیان خواهد شد. برخی به ایجاد یک نیروی حافظ صلح عربی و استفاده از پلیس مسلح به جای نیروهای نظامی فکر می‌کنند. کشورهای عربی که با انعقاد توافقنامه‌های ابراهیم، نسبت به گذشته رابطه نزدیک‌تری با اسرائیل دارند، شاید در این مسیر کمک کنند. اما چنین ایده‌ای نیازمند اقناع است. خاورمیانه گورستان نقشه‌های صلح است. این منطقه سنگلاخ و خشونت‌بار است. اما سال ۲۰۲۴ باید به ذره‌ای امید دل بست. پس از آنکه دو دهه بن‌بست در ۷ اکتبر با خشونتی وحشتناک به پایان رسید، جست‌وجو برای صلح تنها گزینه تازه باقیمانده است.

آن‌سوی غزه

توان جدید نیرو در خاورمیانه

گرگ کارلستروم

خبرنگار اکونومیست

سال ۲۰۲۳ در ابتدا قرار بود که سال تنش‌زدایی در خاورمیانه باشد. عربستان در ماه مارس آشتی با ایران را پذیرفت و همزمان با آمریکا مذاکره می‌کرد تا به یک توافق سه‌جانبه برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل برسد. جنگ‌های داخلی در لیبی، سوریه و یمن به وضعیت سکون رسیده‌اند. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در شرایط ثبات و رونق به مرکز قدرت در منطقه‌ای تبدیل شده‌بودند که از منازعه خسته‌ است. آنها از همه می‌خواستند که آرام بگیرند و بر رشد اقتصادی تمرکز کنند. به نظر می‌رسد که این ذهنیت چندان درست نبود. یک ماه بعد از توافق ایران و سعودی، سودان وارد یک جنگ داخلی وحشتناک شد. پس از آن، روز ۷ اکتبر کشتار در اسرائیل توسط حماس رخ داد و جنگ طولانی جاری در غزه آغاز شد. بعد از یک دوره طولانی سکوت نسبی، قدیمی‌ترین منازعه خاورمیانه با غرشی از خواب بیدار شد و همه منطقه را در آستانه خشونتی گسترده‌تر قرار داد. نتایج جنگ غزه، معرف وضعیت در سال ۲۰۲۴ خواهد بود. آشتی شکننده میان ایران و عربستان سعودی ادامه پیدا خواهد کرد. رویدادهای ماه اکتبر یادآوری در مورد نفوذ ایران در منطقه بود: گروه‌های نیابتی ایران از غزه و لبنان و حتی بسیار دورتر از یمن به سمت اسرائیل موشک شلیک کردند و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی به پایگاه‌های آمریکایی در سوریه و عراق حمله کردند. دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس با وحشت پاسخ دادند: آنها نمی‌خواستند مانند میادین نفتی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹، هدف حمله قرار بگیرند. آنها به دنبال این هستند که صلح با ایران را حفظ کنند، هرچند که صلحی پوچ باشد. گفت‌وگوها از سرمایه‌گذاری گسترده کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در ایران در حد حرف باقی خواهد ماند. همزمان تلاش‌ها برای صلح عربستان سعودی و اسرائیل به تاخیر می‌افتد، اما کاملاً از بین نمی‌رود. محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و حاکم بالفعل این کشور، در مصالحه هم منافع اقتصادی می‌بیند و هم منافع امنیتی. مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد اما هم چراغ خاموش‌تر از گذشته و هم پیچیده‌تر. سعودی‌ها امتیازهای بیشتری از اسرائیل برای فلسطینیان می‌خواهند. مسائل زیادی برای مذاکره وجود دارد و نزدیک شدن به زمان انتخابات در آمریکا هم فرصت خوبی برای این کار ایجاد نمی‌کند. در نتیجه بعید است که مذاکرات در سال ۲۰۲۴ به نتیجه برسد. خارج از خلیج‌فارس، بسیاری از کشورهای عربی در آغاز سال بعد احساس اضطراب خواهند کرد. مصر یک مثال بارز است. در حال حاضر دو جنگ (یکی در غزه و یکی در سودان) و یک جنگ ساکن اما حل‌نشده (در لیبی) در مرزهای مصر جریان دارد. در عین حال قاهره باید در سال ۲۰۲۴ معادل ۲۹ میلیارد دلار از بدهی‌های خارجی‌اش را بازپرداخت کند؛ مبلغی که معادل ۸۵‌درصد از کل دارایی‌های خارجی این کشور است. ملک عبداللهِ اردن، نگران است که جنگ طولانی در سرزمین مقدس باعث خیزش گسترده در میان جمعیت بزرگ فلسطینیان در خاک این کشور شود که همین حالا هم از وضعیت بد اقتصادی ناراضی هستند. این رژیم‌ها فقط بر بقای خودشان تمرکز می‌کنند. آنها سعی می‌کنند که بحران غزه را به یک فرصت تبدیل کنند. برای مثال مصر ممکن است به بهانه تامین کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه، دنبال مابه‌ازای مالی باشد.

کشورهای عربی برای سالیان دراز از یک توازن تازه در منطقه سخن گفته‌اند. در دوره‌ای که روسیه و چین در حال انباشت قدرت نرم و سخت در سراسر خاورمیانه بودند، به نظر می‌رسید که آمریکا خیلی فاصله گرفته‌است. حمله ۷ اکتبر باعث بزرگ‌ترین بحران در منطقه در طول چندین دهه گذشته شد. در نتیجه آمریکا درحالی‌که وزیر خارجه‌اش در حال دیپلماسی پررفت‌وآمد در منطقه‌بود، دو ناوگروه هواپیمابر، سامانه‌های ضدموشک و هواپیماهایی مملو از نیرو را به منطقه اعزام کرد. درحالی‌که به نظر می‌رسد روسیه از طعنه زدن به غربی‌ها به دلیل دورویی و ریا رضایت داشته‌باشد، چینی‌ها سردرگم و بی‌علاقه به نظر می‌رسند.

شاید آمریکا آرزو می‌کرد که کاری به کار خاورمیانه نداشته‌باشد، اما خاورمیانه هنوز کارش با آمریکا تمام نشده‌است. آمریکا فرصت خواهد داشت که نقش‌اش را به‌عنوان یک رهبر منطقه‌ای تحکیم کند. پیش از جنگ غزه بحث‌هایی در مورد یک پیمان امنیتی با عربستان سعودی وجود داشت. شاید حالا این گزینه برای رهبران واشنگتن جذاب به نظر برسد. سعودی‌ها همواره دنبال این بودند که در هر منازعه احتمالی در منطقه دخالت نکنند که نشان می‌داد این پیمان، چندان دوطرفه نخواهد بود. برای همین هم باید از نو مذاکره کرد، اما جو بایدن فرصت بسیار کمی برای این کار دارد.

تصور کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در مورد اینکه اقتصاد مسئله‌ای جدی و فوری برای خاورمیانه است، اشتباه نبود. آنچه اشتباه می‌کردند، این بود که تصور می‌کردند منازعه‌های منجمدشده، همیشه منجمد خواهند ماند. اگر شانس کافی وجود داشته‌باشد، در سال آینده تلاش‌هایی برای حل‌وفصل این منازعه‌ها که در رأس آنها مناقشه بی‌پایان میان فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها است، شکل خواهد گرفت.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی