| کد مطلب: ۷۸۱۶

ایران و عربستان هر دو به دنبال امنیت هستند

قاسم محبعلی مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت امور خارجه:

قاسم محبعلی مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت امور خارجه:

روابط ایران و عربستان بارها شاهد تنش و حادثه بوده است. حادثه کشتار حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۶ یکی از این وقایع بود که می‌توانست تا سال‌ها روابط را متشنج کند اما دو کشور به‌سرعت پس از این حادثه به سوی از سرگیری روابط رفتند. قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق وزارت امور خارجه در گفت‌وگو با هم‌میهن به بررسی علت این موضوع پرداخت.

‌پس از حادثه کشتار حجاج ایرانی مقامات جمهوری اسلامی ایران مواضع تندی در زمینه برقراری رابطه با عربستان اتخاذ کردند و احتمال ازسرگیری روابط را کم دانستند با این حال به سرعت روابط از سر گرفته شد. علت این موضوع چیست؟

چندین بار روابط ما با عربستان چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی قطع شده و هر بار به این دلیل بوده که عربستانی‌ها باعث قتل یک یا چند تن از شهروندان ایرانی شده‌اند اما بعدش روابط برقرار شده است. یک علت این موضوع به دلیل نیاز ایران و نقاط قوت و مزایای عربستان است. از این مهم‌ترین آنها مسئله حج است. وقتی روابط ایران و عربستان در سال ۱۳۶۶ بعد از ماجرای کشتار حجاج ایرانی قطع شد مناسک حج نیز متوقف شد. در آن زمان فشار زیادی به مسئولان کشور از جمله امام خمینی وارد شد مبنی بر اینکه واجب دینی مردم متوقف شده است و نمی‌توان واجبات اسلام را تعطیل کرد؛ حج هم جزو واجبات است. عربستان کشوری خاص است. نمی‌دانیم از میان دو میلیارد جمعیت مسلمان جهان، چند نفر نماز می‌خوانند اما هر مسلمانی که نماز بخواند روزی پنج بار به سمت قبله مسلمین که در عربستان واقع شده، نماز می‌خواند. هیچ کشور دیگری چنین ویژگی‌ای ندارد که به این میزان مورد توجه مسلمانان باشد. به هر روی این نیاز باعث شد که با وجود سخنان تند مسئولان کشور علیه عربستان روابط بازسازی شود. در آن برهه در ایران حتی مسئله آزادی مکه و مدینه را مطرح کردند و این نقاط را اشغال‌شده تلقی می‌کردند؛ حتی در سال‌های اخیر که یمنی‌ها با عربستانی‌ها درگیر شدند برخی از آقایان عنوان می‌کردند که یمنی‌ها مکه و مدینه را آزاد خواهند کرد.

‌آیا مسائل دیگری هم در این زمینه مؤثر بود‌ه‌اند یا صرفاً دلیل دینی داشت؟

بالاخره عربستان کشوری کلیدی در خلیج‌فارس،‌ جهان عرب و جهان اسلام است. این کشور در خصوص انرژی نیز نقشی جدی ایفا می‌کند و به دلیل موقعیتی که در خصوص مسائل مالی، اقتصادی و روابط با جهان دارد، کشوری تاثیرگذار است و می‌تواند به کشوری که با آن در چالش است، اعمال فشار کند. با این همه نقاط قوت عربستان و موقعیت استراتژیک این کشور در منطقه و در جهان عرب،‌ جهان اسلام و موقعیتی که به لحاظ انرژی در جهان دارد در کنار روابط نهادینه‌شده و استراتژیک و راهبردی این کشور با آمریکا و غرب، تقریباً می‌توان گفت کشورهای زیادی به‌نوعی به عربستان نیاز دارند و همین مسائل باعث شد که بعد از مدتی مسئولان ایرانی متوجه شوند که نیاز است روابط با این کشور را بار دیگر احیا کنند.

‌عربستان در از سرگیری روابط چه رویکردی داشت؟

عربستانی‌ها همواره با هوشیاری و احتیاط از احیای روابط با ایران استقبال می‌کردند، ضمن اینکه امتیازات خود را نیز داشتند. یکی از مسائلی که در سال ۱۳۷۵ روی داد مسئله انفجار مقر نیروهای آمریکایی در «خُبَر» بود که عربستانی‌ها در اواخر دولت هاشمی با هوشیاری از آن استفاده کردند و در دولت خاتمی نیز با استفاده از آن ایران را تحت فشار قرار دادند. به دلیل کشته شدن ۱۹ آمریکایی در مقر آمریکایی‌ها در شهر خُبَر در منطقه شرقیه، آمریکایی‌ها منتظر بودند عربستانی‌ها ایران را مقصر اعلام کنند. سعودی‌ها با این ابزار بالاخره توانستند در زمان خاتمی موافقتنامه امنیتی با ایران امضا کنند. در توافق اخیر نیز عربستان بر اجرای این موافقتنامه امنیتی تاکید کرده است. این تاکید به‌معنای آن است که ایران مداخله‌ و تهدیدی برای مسائل داخلی این کشور نداشته باشد. از جمله حمایت از شیعیان و افرادی که با این کشور مشکل دارند.

‌هاشمی‌رفسنجانی در بهبود روابط چه تاثیری داشت؟ در مورد تاثیر ایشان برای بهبود روابط بسیار تاکید شده است. همچنین رویکرد ولایتی وزیر امور خارجه چقدر مؤثر بود؟

هاشمی هم در زمان امام خمینی(ره) و هم بعد از آن، نقشی کلیدی در جنگ و در رابطه با عربستان داشت. بعد از پایان دوران ریاست‌جمهوری به تدریج نقش او کاهش یافت. ولایتی کارگزار روابط خارجی بود و منتظر مواضع مقامات عالی بود. او خود را با آن مواضع تنظیم می‌کرد. به همین دلیل اگر بالادستی‌ها موضع تندی داشتند ولایتی نیز موضعی تند اتخاذ می‌کرد و برعکس. به هر حال وزارت امور خارجه پیرو نظراتی بود که در آن زمان رهبری یا رئیس‌جمهور مطرح می‌کردند. البته گرایش ولایتی بیشتر نظر مقامات عالی‌رتبه را مدنظر قرار می‌داد. هاشمی‌رفسنجانی در زمان ریاست‌جمهوری روابط شخصی برقرار کرده بود. با این حال در پایان ریاست‌جمهوری هاشمی به دلیل ماجرای خُبَر روابط با عربستان به بدترین وضعیت خود رسید که انگشت اتهام به‌ویژه از طرف آمریکایی‌ها متوجه ایران بود. به همین دلیل به عربستان فشار می‌‌آوردند که ایران را مقصر اعلام کند و روابط دوباره بسیار تلخ شد. با سرکار آمدن دولت اصلاحات عربستانی‌ها از این فرصت استفاده کردند و هاشمی هم از امکانی که در آن زمان داشت، با توجه به ویژگی‌های شخصی و اینکه در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشت، توانست با عربستانی‌ها ارتباطات را حفظ کند. عربستانی‌ها استقبال کردند و منجر به سفر دبیر شورایعالی امنیت ملی، حسن روحانی به این کشور شد و توافق امنیتی در زمان خاتمی با عربستان امضا شد که قرار بود این توافق به سوءتفاهمی که عربستانی‌ها ادعا می‌کردند از جمله مسئله خُبَر برای همیشه پایان بدهد که بعدها در دولت بعد از اصلاحات این سوءتفاهم‌ها بار دیگر اوج گرفت.

‌جایگاه ایران و عربستان و همکاری مشترک دو کشور در این سازمان تا چه میزان بر ضرورت احیای روابط تاثیرگذار است؟

پیش از انقلاب عرب‌ها با محوریت عربستان در شکل‌گیری اوپک نقشی کلیدی داشتند؛ هرچند تا حدودی زیر سایه نقش ایران بودند. ایران به‌ویژه بعد از جنگ عرب‌ها و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ نقشی اساسی داشت. اما بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، عربستان در اوپک بازیگر کلیدی شد. در کنفرانس کشورهای اسلامی نیز همواره عربستان بازیگر کلیدی بوده است و یکی از موضوعاتی که ایران به‌دنبال آن بود برگزاری کنفرانس کشورهای اسلامی در تهران بود. ملاقاتی که آقای هاشمی با امیر عبدالله انجام داد تأثیرات اساسی در تفکرات عربستانی‌ها نسبت به ایران گذاشت و امکان برگزاری کنفراس اسلامی در تهران مهیا شد که دیگر دوره آقای هاشمی تمام شد و برگزاری‌اش به دوره آقای خاتمی موکول شد. امیر عبدالله به‌عنوان ولیعهد عربستان برای اولین‌بار در آن کنفرانس شرکت کرد. مثل الان که بن‌سلمان نقش اصلی را در عربستان دارد آن‌زمان امیر عبدالله داشت و به تهران آمد و آن سفر تأثیرات جدی در روابط داشت. شاید بتوان گفت دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی بهترین دوره‌ای بود که به‌وجود آمد که با پایان دولت اصلاحات آن ماه‌عسل تمام شد.

‌در سال‌های اخیر هم حوادث مشابهی در روابط دو کشور ایجاد شده است. حادثه منا و حمله به سفارت عربستان و مسائلی از این دست اما به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر این عربستان بوده که به ازسرگیری روابط تمایل بیشتری داشته است. ارزیابی شما چیست؟

این حوادث با مسئله کشتار حجاج متفاوت بود. در مسئله قبلی در سال ۶۶ ایرانیان مستقیماً با تیر سعودی‌ها کشته شده بودند اما در حادثه منا در اثر ازدحام اتفاق افتاد. مسئله تا اندازه‌ای متفاوت بود. اما در سال‌های اخیر مسئله یمن گیر اصلی روابط ایران و عربستان بوده است. آنچه روابط را به شدت بحرانی کرده بود و عربستانی‌‌ها هم نسبت به ایران و هم ایرانی‌ها نسبت به عربستانی‌ها تند شده بودند‌ شاید در اینجا بلندپروازی‌هایی وجود داشت که حوثی‌ها یمن را می‌گیرند که هیچ، وارد عربستان هم می‌‌شوند. بعضی از تفکرات تندرویی که الان شاید در دولت هم باشد. اما قضیه یمن طول کشید. ایران هم تحریم‌هایش به شدت شکل گرفت.

‌پس چگونه با وجود استمرار بحران یمن روابط از سر گرفته شد؟

عربستان سیاستش را تغییر داد و ایران هم به از سرگیری روابط نیاز داشت. ایران اعلام می‌کرد که ما آماده‌ایم با عربستان صحبت کنیم. در بغداد ۵ دور گفت‌وگو شکل گرفت ولی مشکل اصلی سر مسئله یمن بود. ‌عربستانی‌ها بدون اینکه ایران بپذیرد که کمک‌هایش را به یمنی‌ها قطع کند آن چیزی که آنها می‌گفتند مداخلات در جهان عرب و منطقه را قطع کند، حاضر به احیای روابط نبودند. اما بعد از تغییراتی که در سیاست عربستان در یکی دو سال اخیر صورت گرفت، آنها مایل شدند. این تغییرات هم نه به‌خاطر ایران، بلکه به‌خاطر اینکه بن‌سلمان تصمیم گرفت پروژه‌های بزرگ اقتصادی را دنبال کند و از آن سیاست‌های ژئوپلیتیکی، ‌عرب‌گرایی، برتری‌طلبی و جاه‌طلبی‌هایی که رهبران جهان عرب معمولاً داشتند، بگذرد. عربستانی‌ها دنبال توسعه اقتصادی و تبدیل شدن به یک کشور توسعه‌یافته در تراز دنیای جدید یعنی در تراز کشورهای بسیار توسعه‌‌یافته با تکنولوژی‌های مدرن هستند. اگر نگاه کنید تنها عربستان نیست که اینگونه فکر می‌کند، همه کشورهای خلیج‌فارس به این سمت حرکت کرده‌اند. عربستان شاید جزو آخرین‌هایش باشد؛ مثلاً عمان،‌ قطر، امارات، پروژ‌ه‌های ۲۰۳۰ و ‌۲۰۴۰ دارند و عربستان هم پروژه‌های عظیمی برای ۲۰۳۰ دارد که قرار است انجام شود که یکی شهر کاملاً‌ هوشمند نئوم است که ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری برای ایجاد این شهر صورت گرفته است. این طرح‌ها احتیاج به امنیت دارد. یعنی نمی‌شود با آن سیاست‌های مداخله‌جویانه و ادامه دعوا با ایران در عراق و یمن و سوریه و دعوا در لبنان و مداخله و حمایت عربستان از نظامیان در لیبی یا مصر به‌دنبال امنیت بود.‌ آن سیاست‌ها کنار گذاشته شد چون با نیاز به امنیت تضاد داشت. بنابراین یک تصمیم جدی گرفتند که با همه طرف‌هایی که با آنها مشکل داشتند به نوعی مسائل را حل‌وفصل کنند. تنش با ترکیه بعد از قضیه خاشقجی به اوج رسید. با سوریه و قطر و از جمله با ایران تنش‌ها را کاهش دادند. با ایران مشکلات بیشتر بود. یک پای سوم به وجود آمد، آن هم چین بود. چین به‌خاطر اینکه دنبال بازار و ارتباط با اروپا است مسئله انرژی برایش مهم است. چین الان بزرگ‌ترین واردکننده انرژی است. از سوی دیگر قضیه اوکراین هم روی قضیه انرژی تأثیر گذاشت و هم روی پروژه بزرگ «یک کمربند، یک راه» که با توجه به جنگ اوکراین با روسیه، جنگ روسیه با اروپا و غرب امکان اجرای آن پروژه فعلاً از بین رفته است.‌ بنابراین چین یک جایگزین برای ارتباط با بازار بزرگ اروپا و غرب احتیاج داشت. آنچه در گذشته راه آبی و راه ابریشم قلمداد می‌شد. بنابراین چین بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی و عربستان بزرگ‌ترین سرمایه‌پذیر در منطقه است؛ پس امنیت برای هر دو مهم است. اینکه هم قیمت انرژی کنترل شود و هم به مقدار کافی و لازم در دسترس باشد.

‌نیازهای ایران به از سرگیری روابط چیست؟

ایران هم بعد از اعتراضاتی که در پاییز اخیر ایجاد شد و با شدت‌گیری و واکنش دولت‌های بزرگ مواجه شد و حداقل در سطح داخل تصور می‌شد این حرکت توسط خارجی‌ها سازمان‌دهی شود و یکی از آنها شاید پول عربستان باشد که در رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان متجلی شده است، تصور کرد شاید بتواند با عربستان به توافق برسد و مسئله حج هم همیشه یکی از نیازهای کلیدی برای ایران است. در کل این مسائل با هم جمع شد. یعنی هم عربستان و چین به امنیت نیاز داشتند و ایران هم به دلیل مسائل داخلی‌اش نیاز به امنیت داشت و هم به خاطر سیاست منطقه‌ای که غرب نمی‌تواند به جایی برسد. چینی‌ها از این فرصت حداکثر استفاده را کردند. شاید آمریکایی‌ها علاقه‌مند به این بودند که بحران در خاورمیانه کاهش پیدا کند و بتوانند بیشتر به مسئله اوکراین بپردازند. چین هم تنها کشوری بود که این توانایی را داشت تا میان این دو کشور میانجیگری کند. آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها چنین موقعیتی را نداشتند. تأیید هم نمی‌کنم که عربستانی‌ها امتیاز ویژه‌ای به ایران داده باشند. فعلاً فقط در حد برقراری روابط است. فعلاً نه سفارت عربستان در ایران گشایش پیدا کرده و نه سفارت ایران در آنجا وارد فعالیت‌های رسمی شده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی