| کد مطلب: ۲۲۱۰

قصه نیمه سرنوشت‌ساز جامعه

قصه نیمه سرنوشت‌ساز جامعه

نگاهی به کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

نگاهی به کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

همواره سخن بر سر این بوده که تاریخ را فاتحان نوشته‌اند یا تاریخ، تاریخ مذکر بوده. این به این معناست که آن فاتحان راوی تاریخ همواره مردان بوده‌اند و زنان گویی هم در تاریخ، هم در تاریخ‌نگاری غایب بوده‌اند. تاریخ‌سازان غایب. واقعیت این است که زنان بخش مهمی از جامعه هستند که نیمی از جمعیت را شکل می‌دهند و نیمی دیگر را به دنیا می‌آورند، همچنین به عنوان یکی از گروه‌های انسانی در ایران شناخته شده‌اند که نقش‌شان غالبا در عهده‌داری پایگاه‌های اجتماعی عرصه خصوصی در نظر گرفته شده است. با این حال نقش‌آفرینی آنان در غالب حرکت‌های اجتماعی در بزنگاه‌های تاریخی چون حادثه گریبایدوف، جنبش تنباکو، شورش نان و نیز حمایت از مشروطه‌خواهان در اشکال متفاوت، پرده از بعد دیگری از حیات‌اجتماعی کمتر مطرح‌شده آنان در تاریخ معاصر برمی‌دارد. رخدادهای اخیر هم که با مسئله زنان گره خورده و حتی شعارش «زن، زندگی، آزادی» است. شعارهایی که شعر نیست، در پس آنها می‌تواند ریشه و عقبه تاریخی آنها را جست و کتاب «تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار» همین کار را انجام می‌دهد. مطالعه دوره قاجار به دلیل برخورداری از منابع متنوع نسبت به دوره‌های پیشین، جذابیت‌های پژوهشی بسیاری دارد. همچنین با توجه به ورود اولین جریان‌های مدرنیته در ابعاد ذهنی و عینی، این دوران محمل شکل‌گیری آرمان‌های مشروطه‌خواهی چون برابری، استبدادستیزی و قانون‌گرایی بوده است. در نتیجه تحولات اجتماعی بی‌سابقه‌ای را در خود جای داده و از ظرفیت‌های بالایی برای بررسی و پژوهش‌های روشمند برخوردار است. جنسیت، در تعیین صورت‌بندی اجتماعی جامعه ایران نقشی مهم داشته و بیش‌ازپیش به تدقیق نظام قشربندی اجتماعی و پیدایش رده‌بندی‌های اقشار و گروه‌ها بر حسب پایگاه طبقاتی، منزلتی و به‌تبع خرده‌فرهنگ‌های مرتبط انجامیده است. در دوره قاجاریه، نقش اجتماعی زن مؤکدا در ادامه خصیصه‌های زیستی او -یعنی فرزندآوری و فرزندپروری- تعریف شده است. در این کتاب به برخی زوایای پنهان جامعه ایرانی عصر قاجار پرتو افکنده شده که معمولا در تاریخ‌نگاری مرسوم به آن توجه نشده یا کمتر توجه شده است؛ جامعه زنان و مسائل زنان. کتاب می‌کوشد از میان منابعی که معمولا برای روایت تاریخ عصر قاجار به‌کار می‌رفته یا با دست‌بردن به برخی منابع کمتر شناخته‌شده، خواننده را به نیمه‌ای تاریک ببرد و با سرنوشت‌هایی فراموش‌شده آشنا کند؛ سرنوشت دختران، زنان و مادران ایرانی. از این رهگذر تصاویر جدید، نامنتظره و تامل‌برانگیزی از زن و زنانگی در عصر قاجار به‌دست آمده است که خود می‌تواند سرنخ‌هایی برای طیف گسترده‌ای از مطالعات آتی در همین حوزه به‌دست دهد. زنان به‌عنوان نیمه سرنوشت‌ساز جامعه، نیمه‌ای سرکوب‌شده، کم‌تر برخوردار و فرورفته در سازوکارهای مردسالار، در روایت‌های تاریخی آن، چنان که باید دیده نشده‌اند. پژوهشگران کتاب «تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار» به ما کمک می‌کنند تا به کوچه پس‌کوچه‌ها و داستان‌های نانوشته زنان قاجار برویم و برخی نگاره‌های رایج و تامل‌ناشده خود درباره زنان ایرانی را اصلاح یا تعدیل کنیم.

فصل نخست کتاب، شرحی است بر ساختار نظام جنسیتی پدرسالار در این دوره که بر زندگی و مناسبات دو جنس، سیطره‌ای تام و کمال داشته است. در کنار آن‌چه بر زنان طبقات و فردوست شهری و روستایی گذشته، شناخت کارویژه‌های شبستان قجری در فصل دوم، ورای تحلیل‌های غربی که غالبا با برچسب‌زنی اشتیاق بی‌حد جنسی به شاهان و منفعل‌پنداری زنان در حد ابژه‌های جنسیتی همراه بوده است، مجالی مهیا می‌کند تا با چهره متفاوت و کارکردگرایانه این نهاد اجتماعی آشنا شد. در این فصل خواننده با شبستان به عنوان نهادی آشنا می‌شود که با ساخت‌اجتماعی نسبتا بادوام خود متشکل از الگوهای رفتاری، نقش‌ها و روابط در طول سلسله قاجار، قبض و بسط‌هایی یافته، اما مبتنی بر سلسله‌مراتب قدرت درونی‌اش، حیات پویایی داشته است.

فصل سوم، خواننده را با کردوکارهای زنان در حوزه عمومی آشنا می‌کند و با تمرکز بر فراغت زنان در حوزه عمومی، به‌طور تلویحی کار روزمره و پایگاه شغلی آنان در حوزه خصوصی را رسمیت می‌بخشد. این فصل نمایی از پیشینه تاریخی برنامه‌های فراغتی زنان ایرانی در اختیار می‌گذارد که در تنویر چگونگی گذران اوقات‌فراغت زنان پس از آن و چگونگی تغییراتش سودمند است. فصل چهارم، مروری است بر وضعیت بهداشت عمومی، تشخیص و درمان‌پزشکی بیماری‌های زنان و به‌مدد داده‌های موجود، خواننده را با پنداشت از زن در بیماری و عوارض جسمی، چگونگی برخورداری از درمان، بازگشت سلامت و دسترسی به خدمات پزشکی آشنا می‌کند. فصل پنجم، به مطالعه تطبیقی باورهای عامیانه زنان و مردان در زندگی روزمره می‌پردازد و تمایزات جنسیتی را آشکار می‌کند؛ به‌گونه‌ای که زنان در امتداد کردوکارهای مرتبط با جایگاه نقشی خود، در اموری چون نازایی، زایمان، مراقبت از نوزاد، جلب مهر و محبت و حفاظت در برابر موجودات خیالی و مردان در اموری چون رونق کسب‌وکار، افزایش محصول، فراوانی آب چاه و حفاظت، گرایش‌های خود را به باورهای عامیانه در قالب کنش بروز می‌دادند.

فصل ششم، با ترسیم وضعیت جرم‌زنانه و مجازات پیش‌بینی‌شده برای آن، به اهمیت این جرائم و آستانه تحمل‌جمعی آنها اشاره داشته و گویای آن است که همین معدود جرائم نیز آن‌قدر وجدان جمعی را به هراس می‌انداخته‌اند یا چنان احتمال به هراس افکندنش می‌رفته که با مجازات‌های تنبیهی و زاجره ازجمله مرگ شنیع پاسخ داد‌ه شده‌اند. در فصل هفتم، نویسنده گزارشی مبسوط از اولین تلاش‌ها برای تاسیس مدارس دختران و برگزاری برنامه‌های آموزشی برای‌شان، اطلاعات مفیدی درباره سهم و نوع فعالیت نیروهای اجتماعی سازمان‌یافته خارجی یا کوشندگان بومی مرد و زن در این مسیر در اختیار قرار می‌دهد. مسیری دشوار از شکل‌گیری گفتمان تجدد در حوزه آموزش زنان و اتکا به آرمان برابری حقوق انسانی دو جنس که بنا به استدلال این فصل، به‌مدد مدارس میسیونری، فعالیت‌های دانش‌آموختگان نواندیش و روشنفکران ایرانی بسط یافت. فصل هشتم با مروری بر اولین مطبوعات زنان منتشرشده از 1289 تا 1304 شمسی، ازجمله زن‌نگاره‌های برجای‌مانده، پنداشت رایج از زن در آن مقطع را به‌عنوان باوری مردم‌دارانه معرفی و تحلیل می‌کند و به بررسی ابعاد آن می‌پردازد. در فصل نهم از منظر مطالعات فرهنگی ارتباطات، عناوین اولین مدارس دختران گردآوری شده و ضمن توجه به مضامین، به تحلیل نشانه‌شناختی عناوین پرداخته شده است. عناوین مدارس، تابعی از آرمان‌های موسسات زن برای زن‌ایرانی و در عین حال عرصه‌ای برای کشاکش قدرت‌های عرفی و بومی جامعه‌ایران بر سر امر زنانه است؛ امری که خود محملی از ارزش‌ها و انگاره‌های کنشگران ایرانی ترقی‌خواه را فراهم آورده و بیداری و ترقی وطن را در گروی بهبود وضعیت زنان ازطریق آموزش آنان می‌دانسته است. فصل دهم با دست‌مایه قراردادن خاطرات زنان از معدود خاطرات برجای‌مانده در این دوره، با بررسی آنها به فرازهایی با محوریت موضوعات سیاسی و اقتصادی و جایگاه زنان پرداخته و در خلال آن، خوانندگان را بیش‌ازپیش با بینش چهره‌هایی چون بی‌بی مریم بختیاری آشنا می‌کند. فصل یازدهم که فصل پایانی کتاب است، بر موضوع جذاب زنان به‌عنوان سوژه و ابژه عکاسی تمرکز دارد و ضمن بیان تاریخی از این موضوع، به معرفی نگاه اروپامحور جهانگردان اروپایی از زن‌ایرانی در خلال عکس‌های باقی‌مانده از آنان در این دوره می‌پردازد. این مجموعه که به کوشش سمیه سادات شفیعی گرد آمده و از سوی نشر ثالث منتشر شده، با تمرکز بر بافت سرشار از معنای زندگی روزمره، به تدقیق زوایای کم‌تر مطرح‌شده از زندگی زنان می‌پردازد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی