| کد مطلب: ۱۰۴۱۷

مهشید به هامون پیوست

مهشید به هامون پیوست

بیتا فرهی در 65 سالگی درگذشت

بیتا فرهی در ۶۵ سالگی درگذشت

گاهی تقدیر و تقویم چنان به‌هم گره می‌خورد و درهم‌تنیده می‌شود که انگار می‌خواهد یک تراژدی بسازد. دو روز از چهلم داریوش مهرجویی نگذشته بود که بیتا فرهی هم به او پیوست. به کارگردانی که نخستین‌بار پای او را به جهان سینما و دنیای بازیگری باز کرد تا بیتا فرهی در نقش «مهشید» فیلم «هامون»، به یکی از ماندگارترین کاراکترهای زن تاریخ سینمای ایران تبدیل شود. اگر خسرو شکیبایی در نقش «حمید هامون»، به نماد روشنفکری در سینمای ما بدل شد، بیتا فرهی هم با بازی در نقش «مهشید امیرسلیمانی» و بعد در نقش «مریم‌بانوی» فیلم «بانو»، به نمادی از زن مدرن و روشنفکر در سینمای ایران تبدیل شد.

آغاز بازیگری با مهرجویی

بیتا فرهی گرچه سینما نخوانده بود، اما فارغ‌التحصیل رشته هنر از مدرسه هنر جان پاورس آمریکا در سال ۱۳۵۹ بود. او زمانی که ۳۱ سال داشت، برای بازی در هامون توسط ناصر چشم‌آذر که دوست دایی فرهی بود، به مهرجویی معرفی شد و به‌سرعت موردپسند او برای بازی در نقش مهشید قرار گرفت. یک شاه‌نقشی که نخستین حضور او در سینما و تجربه بازیگری را به نقطه‌عطفی در کارنامه او تبدیل کرده بود. او بازیگری را ازطریق همکاری با مهرجویی آغاز کرد و ۴۲ روز بعد از درگذشت او، به پایان زندگی رسید. او درباره انتخابش برای بازی در نقش مهشید گفته بود: «پیش‌ازآن هیچ برنامه‌ای برای بازیگری نداشتم و کاملاً اتفاقی در این مسیر قرار گرفتم، بدون هیچ تجربه‌ای. اصلاً فکر می‌کنم بازیگری به‌نوعی غریزی است. خاطرم هست که نگران بودم و به مهرجویی گفتم در بازیگری هیچ پیشینه‌ای ندارم، اما ایشان به من اطمینان‌خاطر دادند که تو از پس این‌کار بر می‌آیی. ضمن اینکه در «هامون»، جلسه دورخوانی و تمرین هم نداشتیم و مهرجویی با راهنمایی‌های دقیق و مدبرانه‌اش به‌نوعی خودم را جلوی دوربین برد. من آن‌زمان به‌خوبی قدر کار با ایشان را می‌دانستم.»

سیلی خوردن از خسرو شکیبایی

ماجرای سیلی‌ای که بیتا فرهی از خسرو شکیبایی در بخشی از فیلم خورد، برای بسیاری از دوست‌داران بیتا فرهی و هامون‌بازان همیشه سوال بود؛ در گفت‌وگوی مانی حقیقی با داریوش مهرجویی که در کتابی با عنوان «کارنامه چهل‌سالگی» به چاپ رسیده است، مهرجویی درباره این سکانس و سیلی گفته بود:«در سکانسی از فیلم «هامون»، مهشید دیر وقت به خانه می‌آید، ما در این سکانس برای اینکه صحنه‌ای طبیعی داشته باشیم به بیتا فرهی نگفتیم که قرار است سیلی بخورد! بعد از گرفتن این پلان، زنده‌یاد خسرو به گوشه‌ای از لوکیشن رفت و زارزار گریه کرد. به کنارش رفتم تا او را دلداری بدهم. خسرو گفت، من که می‌دانستم قرار است سیلی بزنم.» خود فرهی در مصاحبه‌ای درباره این سکانس گفته بود: «در آن لحظه که شوکه شدم و بعد از کات ،چون گوشه لب‌ام شکافته شده بود و خون می‌آمد، همکاران یخ می‌آوردند که کنار لب‌ام بگذارم. بعد از آن‌هم، مهرجویی عذرخواهی کرد که قبلاً به من نگفته قرار است سیلی بخورم.»

بانویی که افسرده شد

بیتا فرهی که سال ۱۳۶۸ با بازی در «هامون» توانسته بود توجه‌های زیادی را به سمت خودش جلب کند، ۲ سال بعد، یکی دیگر از نقش‌های درخشانش را در «بانو» به نمایش گذاشت. نقش زنی ثروتمند و تنها که گمان می‌کند با مهربانی و صمیمیت با آوارگان و فقرا، می‌تواند زندگی نابسامان و تنهایی پراندوهش را جبران کند. محبت بی‌دریغش را روانه‌ این خانواده ضعیف و بی‌خانمان می‌کند و نهایتاً تمام زندگی‌اش را از دست می‌دهد و به‌لحاظ روحی هم رو به زوال می‌رود. در ظاهر به نظر می‌رسد ساده‌ترین گریم روی صورت شخصیت بانو انجام شده باشد و طراحی چهره بیتا فرهی کار زمان‌بری نبوده است اما طبق گفته‌های عبدالله اسکندری، یکی از سخت‌ترین طراحی گریم‌ها را داشته است. ابتدای فیلم دچار آشفتگی ذهنی می‌شود و کم‌کم خون از صورتش می‌رود و به‌تدریج رنگ‌پریده‌تر و نحیف‌تر می‌شود تا پایان داستان که کاملاً به‌لحاظ ظاهری و روحی به فروپاشی می‌رسد. این تغییر تدریجی، کاملاً در صورتش آشکار است. بیتا فرهی که با مهشید فیلم «هامون» به شهرت رسیده بود، با اکران فیلم «بانو» می‌توانست مسیر حرفه‌ای خود را در اوج دنبال کند اما توقیف فیلم که ۷ سال طول کشید، مانع بزرگی بر سر این مسیر شد. چنان‌که فرهی توقیف آن را ضربه سختی به آینده کاری خود دانست. او در فیلم «بانو» مثل مهشید نبود، شبیه «هامون» شده بود. خود مهرجویی هم در مصاحبه‌ای گفته بود: «بانو درواقع هامون زن است و سرگذشت رنج او.» فرهی بعد از ۷ سال که «بانو» اکران شد، فیلم را در عصر جدید در کنار مردم تماشا کرد و آن را یکی از خاطرات خوب خود می‌دانست.

از کیمیا تا کیمیایی

دوسال‌ونیم بعد از فیلم «بانو»، فرهی به‌واسطه دوستی نزدیکش با پروانه پرتو، در فیلم «کیمیا»، به کارگردانی احمدرضا درویش بازی کرد. او در نقش «دکتر شکوه» کمی از نقش‌های روشنفکرانه‌اش فاصله گرفت که این فاصله در فیلم «اعتراض» کیمیایی به اوج خود رسید. او در نقش «مجدیه»، زنی جنوب‌شهری ظاهر شد که ازنظر لحن صحبت، راه رفتن و... تفاوت‌های اساسی با کاراکترهای قبلی‌اش داشت تا نشان دهد از پس نقش زنی جنوب‌شهری با چادر گل‌گلی هم برمی‌آید. خودش درباره این نقش گفته بود: «همیشه این فیلم را دوست دارم چون نقشم خیلی متفاوت بود. دوست ندارم نقش کلیشه‌ای بازی کنم و همیشه زنی متمول و ثروتمند باشم و رُل «اعتراض» خیلی متفاوت بود.» در ادامه بیتا فرهی به‌واسطه حضور در فیلمی از «رخشان بنی‌اعتماد»، نخستین همکاری‌اش با کارگردان زن را تجربه کرد تا در «خون‌بازی»، یکی از مادران متفاوت سینمای ایران را به نمایش بگذارد. نقش مادری با یک مادرانگی پررنج که دختری معتاد دارد. او ماندگارترین پلانی را که بازی کرده، در همین فیلم می‌دانست: «پلان‌های ماندگار زیادی در ذهن‌ام دارم، اما به‌دلیل اینکه مادرم و دخترم را عاشقانه دوست دارم همیشه یک پلان از «خون بازی» در ذهنم می درخشد. آن‌هم جایی که روی کاپوت ماشین مرد رهگذر می‌کوبم و فریاد می‌زنم که بچه‌ام را پیاده کند. بارها و بارها این سکانس تکرار شد و من هربار با درماندگی بیشتری بازی می‌کردم تا درنهایت به اوج استیصال رسیدم و آن سکانس گرفته شد.»

همکاری با بهمن فرمان‌آرا در دو فیلم «خانه‌ای روی آب» و «خاک آشنا» نیز دو تجربه دوست‌داشتنی دیگر برای فرهی بود که «خانه‌ای روی آب» را بیشتر دوست داشت. فرهی درباره بازیگری در فیلم‌های کارگردان‌های بزرگ گفته بود: «قطعاً اعتبار فیلمسازانی مانند کیمیایی و فرمان‌آرا برایم کافی بود چون معتقدم کارگردان شاخص در نهایت می‌تواند تمام اجزای فیلم را جمع کند و به سرانجام برساند. ضمن اینکه به نظرم این خود بازیگر است که با توانمندی‌هایش نقش را بزرگ می‌کند و به آن جهت می‌دهد. برای من ذات نقش مهم است. بعضی‌ها ۹۰ دقیقه در فیلمی بازی می‌کنند اما خیلی زود از ذهن مردم پاک می‌شوند؛ چون بدون اینکه نقش را حس کنند، فقط آن را با فیزیک‌شان بازی می‌کنند. مهم نوع بازی است، نه متراژ نقش.».

پایان هامون

بیتا فرهی که طی چندهفته گذشته به‌دلیل عارضه ریه و قلبی در بیمارستان دی بستری بود، ظهر دیروز ۴ آذرماه از دنیا رفت. هم‌اکنون سریال «سرزمین کهن» با بازی بیتا فرهی در حال پخش است. بیتا فرهی که با مهرجویی آغاز کرده بود، در آخرین فیلم او «لامینور» هم حضور کوتاهی داشت. حالا با مرگ او تقریباً همه شخصیت‌های اصلی این فیلم کالت و خاطره‌ساز دیگر زنده نیستند، حتی کارگردان آن. بازیگری که خیلی گزیده‌کار بود اما با همان چند نقشی که در کارنامه‌اش داشت به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین بازیگران زن سینمای ایران در خاطره‌ها باقی ماند. او توانست چهار بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر و یک بار برای هامون موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن هشتمین جشنواره فیلم فجر شود. او کارنامه‌ای کم‌حجم اما پربار داشت و این با دغدغه‌های او در بازیگری نسبت داشت، چنان‌که گفته بود: «درکل از کارنامه‌ام راضی‌ام. به‌این‌دلیل که پرحاشیه نبودم و هیچ‌وقت راضی نشدم به هر قیمتی در این عرصه حضور داشته باشم». یادش گرامی باد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی