جانی اینفانتینو: مسیح در ژنو یا یهودا در قطر
در واکنش به صحبتهای رئیس فیفا، جانی اینفانتینیو

برنی رونی
ترجمه: محسن محمودی
پس از مونولوگ یکساعتهای که از آمفیتئاتر مرکز اصلی رسانهای دوحه پخش شد، جانی اینفانتینو بهطور غیرمنتظرهای از روی صندلیاش بلند شد و دستهایش را به حالت صلیب باز کرد، مچ هر دو دستش را خم کرد، سرش را با ژستی معصومانه به پایین انداخت و گفت: «شما میتوانید مرا به صلیب بکشید. من برای همین اینجا هستم. از کسی انتقاد نکنید. از قطر انتقاد نکنید.» تازه مشخص شد که ما چه چیزی را تماشا میکنیم. او اینجاست: مسیح فوتبال.
اندکی بعد اینفانتینو برای مدت کوتاهی تبدیل به ماندلای فوتبال شد («آیا میخواهیم به چنددستگی و تفرقهافکنی ادامه دهیم؟ آیا میخواهیم به دیگران تف کنیم چون آنها متفاوت به نظر میرسند؟»)
اما او بیشتر مسیح فوتبال بود. چیزی که واقعاً واضح است، چیزی که هیچکس نباید در مورد آن شک کند، این است که مسیح فوتبال در دوحه پیامی داشت و آن پیام این بود: انتقاد دارید، خب، که چه؟
اینفانتینو مرتباً به محدودیتهای حقوق بشری جدید فیفا در مورد کشورهای نامزد میزبانی جام جهانی افتخار میکرد. از او پرسیده شد پس آیا قطر اکنون اجازه دارد به عنوان میزبان درخواست دهد؟ مسیح فوتبال پاسخ داد: «بله، البته چون جام جهانی بر روی همه باز است.»
او به برخی نکات قانونی نیز اشاره کرد. استدلال اصلی فیفا این است که «همه چیز در قطر کامل نیست اما آنها بهتر از آنچه که باید باشند، عمل کردهاند.» همچنین به باور او، جام جهانی بدون شک اتفاقات مثبتی را رقم زده است اما رسانهها مداوم منفیبافی میکنند.
او همچنین اظهار داشت که لغو فروش نوشیدنیهای الکلی در استادیومها به خودیخود مسئله بزرگی نیست: «نوشیدن مشروبات الکلی جزو حقوق بشر نیست، بهویژه در یک کشور اسلامی. اگر میزبان تمایل نداشته باشد، رک و پوستکنده بگویم، به سختی میتوان با آن مخالفت کرد.»
گذشته از همه اینها، نکته اصلی این نمایش خارقالعاده خشم بود. اینفانتینو به وضوح از منتقدان خود خشمگین است، از اینکه اساساً هیچ جواب قانعکنندهای در آستین ندارد. در تمام مدت این مونولوگ، او در قامت شخصی ظاهر شد که نسبت به انحرافات خود نابیناست، و از شدت خشم بارها کنترل خود را از دست میدهد و انگار برای شروع دوباره دنبال یادداشتی میگردد که همراه خود نیاورده است. بهویژه، آنجا که گفت «احساس میکند 200 درصد کنترل جام جهانی را در اختیار دارد»، پرپیدا بود که شدیداً نگران و در هراس است.
اینفانتینو در مجموع یک ساعت و نیم صحبت کرد. این صدای مردی بود که نهتنها خسته و عصبانی به نظر میرسید، بلکه بهطرز عجیبی توخالی شده بود، گویی مدت زیادی را در نزدیکی مرگ و فساد دیگران سپری کرده است و مانند ماهی مرده از درون پوسیده است.
سخنان عجیب اینفانتینو پایانی نداشت؛ خصوصاً آنجا که گفت «قطر به مردم فقیر و مستاصل جهان امید میدهد و کمک میکند، درحالیکه اروپا مرزهای خود را میبندد و از کمک خودداری میکند. بسیاری از مشکلات در بریتانیا وجود دارد.» اما او چشم خود را بر روی واقعیتها بسته بود. در حقیقت، این ادعا که قطر عمیقاً با کارگران خارجی و نیز پناهندگان و پناهجویان بدرفتاری میکند، بسیار قدیمی است و شواهد و قرائن متعددی نیز این ادعا را به اثبات رسانده است. سال گذشته قطر تنها 197 پناهنده را پذیرفته است، بهرغم اینکه یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است. این در حالی است که زامبیا 75000 نفر و انگلیس 137000 پذیرفته است. اینفانتینو در اینجا فقط بدبین نیست، او به سادگی اشتباه میکند. واقعیت این است که فوتبال همیشه انعکاسی وفادارانه از زمانه خود است، اما انگار این واقعیت را اینفانتینو درنیافته است.