| کد مطلب: ۲۵۲۵

باخت تیم بی‌پناه

باخت تیم بی‌پناه

دیروز فوتبال یک بار دیگر ظرفیت خود در بازنمایی واقعیت جاری در زندگی و جامعه را نشان داد.

Noorani Nezhad Hossein Setareh Kazemi

حسین نورانی‌نژاد

فعال سیاسی

دیروز فوتبال یک بار دیگر ظرفیت خود در بازنمایی واقعیت جاری در زندگی و جامعه را نشان داد. تیم ملی از مدت‌ها پیش باخته بود. از همان زمانی که ضعف دیپلماسی و موقعیت ضعیف کشور در دنیا مانع از تدارکات مناسب برای این تیم شد و حتی دو بازی نهایی‌شده در کانادا را در دقیقه ۹۰ لغوشده دید. آن زمان که ضعف مدیریتی کشور، فدراسیون بی در و پیکر و بی‌صاحبی را به ارمغان آورد تا برای ماه‌ها، عملا تیم بدون مربی و چندپاره باشد. آن زمان که تیم در اوج اعتراض‌ها و تصاویر جانخراشی که از گوشه و کنار کشور می‌رسید، مجبور به رعایت برنامه‌ها و دیدارهای رسمی شد و یک جلسه با رئیس‌جمهور، چنان جوی را علیه‌شان ساخت که مچ‌بندهای مشکی و شادی نکردن‌ها و استوری‌ها و همه همدلی‌های دیگر بازیکن‌ها در دیگر اوقات و در بازی‌های باشگاهی را به بوته فراموشی سپرد و نهایتا تیم حکومتی را به‌جای تیم ملی در اذهان جا انداخت. چنان جوی که گویی این بازیکن‌ها از فیلتر حراست و نظارت استصوابی گذشته‌اند. فضا، فضای غیرمنصفانه‌ای شد. کافی است یک بار فیلم کامل صحنه تعظیم روزبه چشمی دیده شود تا معلوم شود که آن رعایت ادب در قبال تشویق همه حاضران در جلسه بود و نه ادای چاکری. البته بازیکن‌ها که در این روزها فشارهای بی‌سابقه دیگری تا حد افشای چت‌ها و گفت‌وگوهای خصوصی‌شان را تحمل کرده بودند، به اعتبار برخاستن از درون جامعه و مسئولیت اجتماعی که کم‌وبیش در این شرایط در وجود هر ایرانی به‌وجود می‌آید، همراهی‌های بی‌سابقه‌ای را با مردم رنجدیده نشان دادند که اگر خشم و پرتوقعی‌های موجود اجازه دهد، از اهمیت بالایی برای توجه
برخوردارند.
بازیکن‌هایی که علیرغم همه شایعات و حرف و حدیث‌ها، بارها بر همراهی و همدلی با مردم تاکید کردند و در نتیجه شایسته پاسخ بهتر و مهربانانه‌تری هستند. آنها هم از همین مردم هستند با احساسات و عواطفی مشابه . این تیم به جای ایجاد شکاف، می‌توانست و می‌تواند تا یکی از مولفه‌های همبستگی مردم در این روزهای سخت باشد‌. می‌تواند آزمونی باشد برای تمرین انصاف در شرایط خشم و اعتراض. تمرینی برای گم نکردن خط درست از فریب و دوست از غیر دوست. هرچند این واقعیتی است که حجم ناراحتی در کشور به حدی است که عدم تمایل به پی‌گیری فوتبال امر عجیب و غریبی نباشد. اما فوتبال ندیدن یک چیز است و سیبل خشم معترضان شدن، امری دیگر. آن هم با توجه به همراهی‌های زیادی که اکثر این بازیکنان و کل جامعه ورزشی و فوتبالی کشور داشته‌اند. صداوسیما، پیش از شروع بازی گزارشی علیه انگلیس و سیاست‌هایش پخش کرد. مصداق بارزی از به میان کشیدن سیاست به ورزش. کافی بود ایران این بازی را ببرد تا شاهد بمباران تبلیغات سیاسی در میانه جام‌جهانی باشیم. پیش از این هم دست‌اندازی‌های زیادی از سوی برخی نهادها در ورزش و فوتبال شده بود. حالا این بومرنگ برگشته است. ولی روا نیست که این بومرنگ به صورت افراد عادی و بی‌گناهی چون فوتبالیست‌های برخاسته از عادی‌ترین خانواده‌های غیروابسته و بدون رانت کشور بخورد. این تیم، تیم ملی برخاسته از ملت ایران است. اگر ببرد، سربلندی‌اش برای همه ایرانیان در جای جای جهان است و اگر ببازد هم افتخاری ندارد. امیدوارم برای دو بازی بعد، از زیر فشار سهمگین این روزها در فضای مجازی و رسانه‌ای خارج شود تا نتایج بهتری در جام جهانی 2022 قطر
کسب شود.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی