| کد مطلب: ۱۰۳۳۱

آویزان

اخبار تاییدصلاحیت‌های انتخابات که منتشر می‌شد، خیلی مشتاق بودم که ببینم هیئت‌های محترم اجرایی، چه برخوردی با آن نماینده محترم مجلس داشته‌اند که وقتی یک سرباز در

اخبار تاییدصلاحیت‌های انتخابات که منتشر می‌شد، خیلی مشتاق بودم که ببینم هیئت‌های محترم اجرایی، چه برخوردی با آن نماینده محترم مجلس داشته‌اند که وقتی یک سرباز در مسیر خودروی ایشان قرار گرفته بود، با یک سیلی مسیر را باز کرده بودند و نشان دادند که برای یک نماینده انقلابی، بن‌بستی وجود ندارد. یا راهی خواهد ساخت، مثل چهارمیلیون مسکن، یا راهی خواهد یافت، مثل سیلی‌زدن به سرباز وظیفه و یافتن راه اتوبوس‌های تندرو برای زودتر رسیدن به مسیر.
واقعیت طرفدار ردصلاحیت این آقای نماینده نبودم، اما به‌نظرم ایشان اتفاقاً در ساخت راهی که به‌دنبال آن بود، بسیار موفق بود. مثلاً اگر شما حوالی خیابان ولیعصر - قسمت‌های ثروتمندنشین ولیعصر را عرض می‌کنم - رفت‌وآمد داشته باشید، می‌بینید هر دقیقه چند خودروی پلاک شخصی شیشه‌دودی از مسیر اتوبوس‌ها تردد می‌کنند. خیلی تلاش می‌کنم آدم‌های داخل خودرو را ببینم که آیا آنها هم تلاش می‌کنند آدم‌های خارج از خودرو‌ را ببینند؟ چه آدم‌هایی که قصد دارند با اتوبوس‌های تندرو، به مقصد برسند و به‌خاطر ازدحام جمعیت، دور از جان دودی‌سواران، به میله‌های BRT آویزان شده‌اند و چه آنهایی که با اعصاب پولادین، ترافیک تهران را تحمل می‌کنند.
درواقع بین این همه نماینده مجلس که راست نشستند و راست گفتند، این نماینده سیلی‌زننده بیشترین پیشبرد برنامه‌ها را داشته است. شاید این کار او باعث ناراحتی افکار عمومی شده باشد یا سربازان وظیفه را ناراحت کرده باشد یا شأن قانون را شکسته باشد یا باعث اختلال در ترافیک شهر شده باشد یا به جایگاه پلیس راهنمایی و رانندگی ضربه زده باشد، اما لااقل یک سفر سریع را برای سایر همکاران مجلس تضمین کرده است. یعنی حداقل 300 نماینده این دوره و 300 نماینده دوره بعد، از عملکرد ایشان باید راضی باشند. خود اینها می‌شوند 500-400 نفر (اگر نفرات مشترک را حذف کنیم) به‌نظرم اگر هر نماینده بتواند چنین جمعیتی را راضی کند، مجلس مردمی‌تر خواهد شد. خیلی از نمایندگان کشورهای دیگر، ایران را نمی‌دانم، حتی 50 نفر هم طرفدار ندارند و مردم‌شان عموماً به‌خاطر کوپن، استخدام و سربازی در انتخابات شرکت می‌کنند.
دیروز این مطالب را برای یکی از مسافران اتوبوس توضیح می‌دادم. ایشان که مشخص بود فرد آگاهی نیست و تحت‌تاثیر یوغ‌های استکبار جهانی قرار دارد، گفت همین الان در همین اتوبوس 300 نفر نشسته‌اند. چرا این 300 نفر نباید نماینده‌ای در مجلس داشته باشند. خیلی دلم گرفت از این مردم قدرنشناس که اینقدر تحت‌تاثیر هستند. برای او توضیح دادم که اساساً 300 نفر، در اتوبوس جا نمی‌شوند و ظرفیت اتوبوس حدود 50 نفر است که نهایت سه‌برابر سوار می‌شوند که تا عدد 300 نفر هنوز فاصله معناداری دارد.
ازطرفی چه‌بسا اگر ماشین‌های شاسی‌بلند شیشه‌دودی این چهره‌های خدوم نبود، اساساً خیابان‌هایی که برای اتوبوس‌های تندرو طراحی شده، جمع‌آوری می‌شد. چنانچه در شهرهایی که مقامات به‌اندازه کافی ندارند، چنین خیابان‌هایی کمتر است. درواقع این مردم هستند که اتوبوس‌های‌شان را در خطور تردد مسئولان می‌آورند و حتی بعید نیست در آینده، یک سرباز هم بگذارند که توی گوش مسافران اتوبوس بزند تا هم شأن سربازان حفظ شود، هم مردم اینقدر این مباحث را مطرح نکنند که باعث نگرانی و ناراحتی نمایندگان محترم مجلس بشود.
وقتی سه ایستگاه مانده به مقصد، به‌خاطر خرابی مرکب از اتوبوس پیاده می‌شدم، راننده محترم اتوبوس هم پیشنهاد جالبی مطرح کرد. البته بررسی ابعاد آن نیاز به وقت و دقت بیشتری دارد. او می‌گفت حالا که بنای دولت این است که سن بازنشستگی را بالا ببرند، لطف کنند و یک‌هفته دیگر هم بالا ببرند و پولش را بدهند به همین شاسی‌بلند شیشه‌دودی‌سوارهای ترددکننده در خطوط BRT و از آنها درخواست شود که اصلاً سر کار نروند که بخواهند از خطوط ویژه و غیرویژه استفاده کنند. این‌طوری این بحث‌ها هم شکل نمی‌گیرد. ولی به‌نظرم آقای راننده حرف مفتی زد. مگر می‌شود این‌همه آدم مهم سر کار نروند. حتماً اگر نباشند، یک جای مملکت کارش لنگ می‌شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار