| کد مطلب: ۹۷۹۹

تربیت عواطف

میلاد نوری مدرس و پژوهشگر فلسفه انسان که در جهان برقرار گشته، عهده‌دارِ اندیشه و کنش خویش است. هستی او که جایگاهِ آگاهی و آزادی است، با طبیعت در پیوند است و م

تربیت عواطف

noori milad

میلاد نوری

مدرس و پژوهشگر فلسفه

انسان که در جهان برقرار گشته، عهده‌دارِ اندیشه و کنش خویش است. هستی او که جایگاهِ آگاهی و آزادی است، با طبیعت در پیوند است و می‌خواهد که این پیوند را حفظ کند. بنابراین خودش را از متنِ طبیعت و پیوندهای زیستی تا متن جامعه و پیوندهای سیاسی برمی‌کشد تا همزیستی در متنِ جامعه امکانِ بقای او را بیش‌ازپیش فراهم آورد. دراین‌میان، انسان‌بودنِ انسان از تنانگی فردی یا جمعی، جدایی‌ناپذیر است و جهان برای او با همین تنانگی و بدن‌مندی پدیدار می‌شود. به‌سبب همین ‌بدن‌مندی است که لذّت‌ها و درد‌ها روی می‌دهند و مهم‌ترین عواطف برمی‌انگیزند که همان شوق و نفرت است.
برای انسان، زندگی در پیوندِ جسم و جان معنادار است که شوق و نفرت را رقم می‌زنند و امید و بیم را می‌پرورند. حتی خردمندی و معرفت نیز برای انسان جدا از این شوق‌ها و نفرت‌ها، جدای از این امیدها و بیم‌ها روی نمی‌دهد؛ زیرا خردمندی وصف انسانی است که بدن و جامعه دارد و با سود و زیان خویش هستی است. دراین‌میان، هستی خاص هر انسان به رایگان و بدون هیچ درخواست و کنشی تحقّق یافته است و اینک در این‌جا و در جهان است؛ و ازآن‌جایی که او همواره با امکان‌ها و راه‌های بی‌شماری روبه‌رو است که هستی پیش روی او می‌گشاید، هر لحظه باید دست به انتخاب بزند و در این راه و بی‌راه سیر نماید.
سیر انسان در جهان، جدای از حرکت و زمان نیست. زمان می‌گذرد. زمان چیزی جز پیشروی لحظه حال نیست که آینده را به گذشته بدل می‌سازد و در جریان دائمی آن، ما وارد امواج خروشان زندگی می‌شویم و هر موج لذّت و دردی می‌آفریند، با شوق و نفرتی همراه می‌شود، یا امید و بیمی می‌انگیزد. به‌تعبیر دیلتای: «ما همواره درون این جریان غوطه می‌خوریم و در لحظه‌ که آینده به حال تبدیل می‌شود، حال نیز شروع به غرق‌شدن در گذشته می‌کند». در این جریان دائمی لحظه حال، نه‌تنها تن، بلکه تمام روح دگرگون می‌شود و حتی عادت‌ها و معرفت‌ها نیز همانی نمی‌مانند که بودند. در این آمدوشُدِ امیدها و بیم‌ها، زندگی شکوه و گیرایی‌اش را عیان می‌سازد درحالی‌که هرگز از رنج‌ها و ملال‌ها تُهی نیست.
خوب‌بودن و خوب‌زیستن مستلزم آن است که آدمی خود را به ساحتی برکشد که در آن، نیروهای حیات چنان سامان یافته‌اند که در آن، هرچیز بجا و مناسب باشد تا لذّت و درد، شوق و نفرت و امید و بیم در تعادلی پایدار به‌گونه‌ای تنظیم شوند که خوبی در طولانی‌ترین زمان ممکن دوام آورد. این امر مستلزم جدّ و جهد مداوم است تا آدمی بسنجد و دریابد بهترین و مناسب‌ترین کاری که براساس موقعیت باید برگزیند، کدام است. این جدّ و جهد به تنظیمِ درست زندگی بر حسب نسبتی که انسان با جهان طبیعی و اجتماعی دارد، می‌انجامد. روشن است که انسان لذّت را می‌جوید و از درد می‌گریزد. او راه می‌جوید و برای وصول به لذّت و دوری از درد، تقلّا می‌کند و همین تقلّاست که با امید و بیم همراه است.
زندگی شکلی از کار و کنش است و هر انسان کار و کنش‌اش را روی چیزهایی متمرکز می‌سازد که دوست می‌دارد. لذّت است که کار و کنش‌ را کامل می‌کند و به آن تمامیّت می‌بخشد. درواقع لذّت وصفی است برای تمامیّت کار و کنش که پایان‌یافتنِ آن را تشویق می‌کند؛ پس لذّت و درد در سراسر زندگی حضور دارند و در خوب‌بودن و خوب‌زیستن نقش بسزایی ایفاء می‌کنند. آدمیان آن‌چیزی را که لذّت‌بخش است، برمی‌گزینند و از آن‌چه دردناک است، اجتناب می‌کنند. حتی پالوده‌ترین و معنوی‌ترین کنش‌های انسانی که اندیشه و نیایش است، باید با لذّتی همراه باشد تا انسان به تمام‌کردن تشویق شود. بااین‌حال، چنان‌که ارسطو می‌گوید: «لذّت نه برترین خوبی است، نه همه‌اش درخور و مناسب است». ازاین‌رو، شوق و امید همراه با آن هم چنین خواهند بود. آن‌چه خوبی و بدی لذّت را تعیین می‌کند، کاری است که چنین لذّتی را برمی‌انگیزد.
انسان از نیروهای عینی هستی، کیهان، طبیعت و اجتماع جدا نیست. خردورزی، ویژگی کسی است که مدام نظاره‌گر وضعیت و موقعیّت انضمامی خویش است و می‌کوشد برای تنظیم‌کردن و روبه‌راه‌کردن امور اقدام کند.
او درمی‌یابد که همه‌چیز در دگرگونی است و اگر هوشیاری‌اش را از کف بدهد، دیگر نخواهد توانست نظم امور را برقرار کند. این هوشیاری فضیلت انسان است و تربیت و تدبیر عواطف را ضروری می‌سازد. ازاین‌رو، انسان خردمند درحالی‌که عواطف‌اش را می‌پرورد و احساسات خود را تربیت می‌کند، پروای تدبیرِ آن‌ها را دارد. تنگ‌نظری، بی‌انصافی، زیاده‌خواهی، سودجویی و فرومایگی ویژگی‌هایی‌اند برآمده از بی‌تدبیری در تربیت عواطف که جهان را به آشوب می‌کشد. فقدان خردمندی، آغاز بیچارگی است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار