باید، نباید؛ باید، نباید
آقای باهنر از رهبران قبلی اصولگرایان که فعلاً چندان مجالی برای حضور مؤثر در عرصه دولت ندارد، در مصاحبه با ایسنا به نکات جالبی اشاره کرده و گفته است: «دولت باید
آقای باهنر از رهبران قبلی اصولگرایان که فعلاً چندان مجالی برای حضور مؤثر در عرصه دولت ندارد، در مصاحبه با ایسنا به نکات جالبی اشاره کرده و گفته است: «دولت باید زیر دوخم مشکلات اساسی برود/ نمیشود مجلس چوب لای چرخ دولت بگذارد تا ثابت کند مجلس قدرتمند است!/ سیاه و سفید و صفر و صد دیدن کارهای دولتها ناجوانمردانه و نمکنشناسی است/ دولت باید برای نارضایتیها از مسکن و مواد غذایی نیز فکری اساسی داشته باشد/ به احمدینژاد و روحانی گفتم که مشکلات کشور ۳۰ تا ۴۰ درصد به فشارهای خارج مربوط است و ۵۰ تا ۶۰ درصد ناشی از بیبرنامگی داخلی است/ میگفتند اگر رئیسجمهور شوند، ۷روزه مشکل بورس را حل میکنند، اما الان ۷۰۰ روز گذشته و مشکل حل نشده است.» نقل و نقد این مواضع بهروشنی نشان خواهد داد که اصولگرایان چه قدیم و چه جدیدش در شناخت و تجویز راهحلها با یکدیگر تفاوت بنیادی ندارند. اگر از بهکاربردن تعبیر فن رایج در کشتی یعنی «زیر دو خم مسائل رفتن» بگذریم که نشاندهنده رویکرد خاصی به امور سیاسی و اجتماعی است، باید گفت که نکات مطرحشده از طرف ایشان نارسا است. اول اینکه، ایشان توضیح نمیدهند چرا این مجلس چوب لای چرخ این دولت میگذارد؟ مجلسی که همسو و محصول یکدستسازی است، چرا چنین میکند؟ آن هم نه یک نفر و دو نفر بلکه اکثریت آن؟ پاسخ به این پرسش بسیار ضروری است. اگر پاسخی برای آن نداریم، نمیتوانیم توصیهای به دیگران کنیم، چون نخواهند شنید. بنابراین، کسی منتظر دستور ما مبنی بر «نمیشود» و «نباید» نیست. آنها در عمل، انجام میدهند و این یعنی میشود، خوب هم میشود. این چوب لای چرخ گذاشتن نتیجه فقدان برنامه مورد توافق جناح یکدست است که متاسفانه هزینه یکدستسازی آنان بیش از هر دولت دیگری در این سی سال بوده است. این واقعیت نشان داد که یکدستسازی در خدمت مردم نبود و نیست و سراب است و تنشهای داخلی آن بیشتر از هم حالت دیگر است و در آینده بیشتر هم میشود؛ همچنان که از حالا برای رئیس مجلس و اصولگرایان سنتی خط و نشان میکِشند.
نکته دوم، صفر و صد دیدن در اینجا بلاموضوع است. چون این دولت مثل همه دولتهای دیگر دنیا یک کارهایی انجام میدهد. همه دانشآموزان هم یک نمرهای میگیرند، ولی در یک جا آنها رد میشوند. مشکل این دولت فقدان ایده و رویکرد علمی است. کارها را بر حسب اقتضاء انجام میدهد. بر حسب مورد یک موضوع را در اولویت دولت معرفی میکنند. اصلاً معلوم نیست برنامههای آنان برای تحقق آن اولویت چیست؟ «برنامه» با «هدف» فرق میکند. همه میگویند هدف ما بهبود وضع اقتصادی است. طبعاً کسی با این هدف مخالف نیست، بلکه همه تایید میکنند. مسئله این است که برنامه دولت برای تحقق این هدف چیست؟ تاکنون یک گزاره روشن دراینباره از سوی جریان حاکم نشنیدهایم که بخواهیم داوری صفر و صدی کنیم؛ چون اصلاً وارد طرح اصلی رشد اقتصادی نشدهاند.
سوم اینکه، دولت چه برنامهای برای مسکن و مواد غذایی میتواند داشته باشد بدون اینکه برای کلیت اقتصاد برنامه داشته باشد؟ امروز نهفقط مسکن و غذا بلکه حاملهای انرژی، دارو، دانشگاهها و فرهنگ و... هم مسئله شدهاند. کافی است گزارش امروز صفحات اجتماعی «هممیهن» درباره شیرخشک کودکان را بخوانید. این همه بر فرزندآوری تاکید و برای آن هزینه میکنند، ولی قادر به حل مسئله شیرخشک کودکان نیستند و هر روز بدتر از دیروز میشود. نمونه دیگر عضویت در بریکس است. اقدامی که فقط در ذیل یک راهبرد ملی و همهجانبه معنادار و مفید است؛ ولی چون چنین راهبردی نیست یا کسی از آن اطلاعی ندارد، در نتیجه اغلب کارشناسان نسبت به اثربخشی آن ابهام دارند؛ موضوعی که صاحبنظران اقتصادی در گزارش امروز صفحات اقتصادی «هممیهن» به آن پرداختهاند.
چهارم، واقعیت این است که تحریم و مشکلات خارجی نیز معلول بیبرنامگی و سوءتفکر و مدیریت داخلی است. گرچه تحریمها از جانب شورای امنیت و کشورهای دیگر وضع شد؛ ولی بهطور قطع، بیارتباط با عملکرد داخلی نبود. همین عملکرد در دوره اول اصولگرایی بود که ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد برد. رئیس وقت دولت هم قطعنامهها را کاغذپاره دانست و متحدان سیاسی او هم سکوت و حمایت کردند. همین وضعیت در دولت روحانی معکوس شد و برجام ایران را از زیر بند هفت منشور خارج کرد. بنابراین، همه راهها به رُم یا همان برنامه و مدیریت دولتها ختم میشود.
پنجم، همان روزی که گفتند مشکل بورس را ۷ روزه حل میکنیم بر همگان روشن بود که یا نمیدانند اقتصاد چیست؟ یا بورس چیست؟ یا حل مشکل چیست؟ و هنگامی که ۷۰۰ روز گذشته و حل نشده و خم به ابروی مبارک هم نمیآورند، معلوم میشود خیلی چیزهای دیگر هم در این میان نادیده گرفته میشود. درهرحال، مسئولیت این مشکلات با دولت است؛ اما سایر اصولگرایان هم در آن مسئولیت دارند و با انتقاد از رئیسی یا مجلس یازدهم نمیتوانند از خود سلب مسئولیت کنند.