مترجم لحنها
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

نجف دریابندری ویژگیهای زیادی داشت. خوشسلیقه و گزیدهکار بود، نثری داشت بسیار چابک و شوخ، اندیشه چکش خورده و عزم جزمی برای کار کردن داشت که انبوهی از ترجمهها فقط یک شاهد آن است، جسارتی مثالزدنی داشت چنانچه «بوف کور» را «زیادی منحط»، «ملکوت» را «خرتوپرت» و «سنگ صبور» را «کوششی رقتآور برای اثبات وجود»، شعرهای سپهری را در اندازه «شاگرد مدرسهایها» و در فلسفیدن دستی، صد البته صاحب فوت و قوتی هم در آشپزی که در «مستطاب» پیداست. به عبارتی دریابندری از آن آدمهای همهچیز تمام است (اگر قضیه استالین را ندیده بگیریم) اما با اینحال به نظرم منحصرترین ویژگیاش تسلط بیچون و چرا و کمیاب او در ترجمه لحنها بود و حتی هنوز هم هست. دریابندری بیتردید مترجم لحنهاست. از لحن همینگوی و فاکنر گرفته تا ایشی گورو و دکتروف و مارک تواین که کسی در فاصله هزار هزار آنها با هم شک ندارد. داخل این کتابها، پسربچههایی وجود دارد در کناره میسیسیپی، پیرمردهایی مجرب در ماهیگیری، خانوادهای روستایی در اوایل مدرن شدن جامعه آمریکایی و میانسالی مافیایی که گذشته خود در خلافکارترین نقطه شهر را برای خواننده روایت میکند. چنین گستردگی در فضاهای متفاوت در کار کمتر مترجمی قابل تماشاست. سادگی و پیراستگی و آن حالت نشانهگیری یکراست نثر همینگوی در کنار جملات کوتاه، روان و ساده، آمیخته با کمی تصویرسازی دکتروف و یکباره فضا و ذهنیت شرقی نوشتههای ایشیگورو و نثر روستایی و شوخ و پر از ظرافت زبان تواین. تصورش هم سخت است اما دریابندری نشان داده حرکت پرنوسان در میان آنها ممکن است و جالب آنکه او توانسته از عهده اینها به خوبی برآید. برای صحت این مدعا فقط کافی است ترجمه ابراهیم گلستان از هاکلبری فین را با ترجمه دریابندری از همین رمان مقایسه کرد و حتی برای بررسی دقیقتر در اهمیت و توجه به لحن خوب، بخش مربوط به حضور دو کاراکتر کلاهبردار روی کلک هک و جیم را خواند. در لحظه لحظه روایت بیلی از زندگیاش به خصوص از آن لحظه گرفتن 10دلاری و تغییر مسیر زندگیاش این تسلط بر لحن تحسینبرانگیز است و به نظرم در اوج ترجمههای دریابندری که همانا گور به گور فاکنر است، پیچیدگیهای روایی و زبانی فاکنر بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه کار را برای مترجم سختتر هم میکند تعدد صداهای موجود و برخورداری هر کدام آنها از لحنی خاص در اصل رمان است. دریابندری استاد تبدیل لحن از زبان مبدا به فارسی است و این شاید به خاطر آن چیزی باشد که خودش آن را اینطور توصیف کرده است: «هر ترجمه یا نوشتهای تا مدتها با من نوعی گفتوگو و زد و خورد دارد» شاید اما بیش از این به نظر میرسد این تخصص از غور مداوم او در زبان فارسی برآمده باشد. تکتک ترجمههای دریابندری کلاس درسی درباره زبان فارسی است. اینکه این زبان دارای چه ظرفیتها و قابلیتهایی است. خودش میگفت «مترجم فارسی باید فکر و ذکرش زبان فارسی باشد. باید مدام در حال آموختن زبان فارسی باشد؛ از متون قدیم و جدید، از شعر و نثر، از مردم کوچه و خیابان، از کس و کار و دوست و غریبه و زن و بچه و همچنین از خودش» و چه خوب که خودش بیشتر از همه به این نکته باور داشت و به آن عمل کرد. او بدون شک و فراتر از هم خصیصههای ممتازش مترجم لحنهاست.