افشین حبیبزاده فعال سیاسی اصلاحطلب: نباید به بهانه توهین، زمینه ایجاد محدودیت برای نقد را فراهم کرد
افشین حبیبزاده، عضو شورای مرکزی خانه کارگر میگوید ایجاد محدودیت برای افراد و برخورد با یک فرد به علت نقد و اظهارنظر علیه یک دوره و دولت، برخلاف آزادی بیان و قانون اساسی است.
افشین حبیبزاده، عضو شورای مرکزی خانه کارگر میگوید ایجاد محدودیت برای افراد و برخورد با یک فرد به علت نقد و اظهارنظر علیه یک دوره و دولت، برخلاف آزادی بیان و قانون اساسی است. او میگوید اگر در برابر اظهارنظر درباره یک فرد حساسیت ایجاد شود اما درباره دیگری این حساسیت وجود نداشته باشد، عدالت مورد سوال قرار خواهد گرفت.
طی چند روز اخیر، اظهارنظر چند دقیقهای از سوی یک فعال سیاسی در بیرجند مقابل رئیس جمهور حاشیهساز شده است. از یک سمت برخی اصولگراها به او حمله کرده و میگویند اظهاراتش توهین به سیدابراهیم رئیسی بوده و از سوی دیگر خبر میرسد که دستگاه قضایی او را احضار کرده است. تحلیل شما از این ماجرا چیست؟
ما باید بتوانیم مسئله نقد را از موضوعاتی که عنوان مجرمیت به آنها تعلق میگیرد، جدا کنیم. هر چقدر که ما در جامعه دایره نقد را تنگتر کنیم و هر چقدر که از زوایای محدود به این موضوع نگاه کنیم، طبیعی است که مواردی که میشود به آنها عنوان مجرمیت را داد، موسعتر خواهد شد و این وسیع شدن دایره محدودیتها، میتواند به مسئله اصلی که آزادی بیان است - که این مسئله به صراحت در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته - آسیب وارد کند.
البته طبیعی است که مشخص کردن مرز بین توهین، تهمت و یا نقد و اظهارنظر به لحاظ حقوقی بر عهده قوه قضائیه قرار میگیرد و حتماً قوه قضائیه، در این مسیر قانون بالادستی یعنی قانون اساسی را مدنظر قرار خواهد داد و براساس آن مرزها را تعیین میکند. هرچند شاید در برخی مواقع تشخیص اینکه چه چیزی توهین و چه چیز نقد است، کار سختی باشد اما همانطور که گفتم، اصل بر آزادی بیان است، مگر اینکه خلاف آن به اثبات برسد. در واقع اگر عنوان مجرمیتی به یک اظهارنظری داده شود، این ادعا نیاز به اثبات دارد. البته نکته مهمی که وجود دارد این است که این اثبات باید از منظر عمومی و از منظر زاویهای که مردم به آن نگاه میکنند هم قابل توجیه باشد.
یعنی صرفاً کافی نیست که به وجه حقوقی آن پرداخته شود و گفت که اظهارنظری که انجام شده، توهین به فرد یا مجموعهای بوده است، بلکه حتماً باید از منظر عمومی و جامعه هم این موضوع مورد پذیرش قرار بگیرد که یک اظهارنظر توهین به شمار میرود. نکتهای دیگری که وجود دارد این است که وظیفه همه ما به عنوان اعضای این جامعه و فعالان سیاسی این است که برای نقد و آزادی بیان احترام خاصی قائل باشیم و باید آن را به رسمیت بشناسیم و در این راستا تا جایی که امکان دارد از آن حفاظت و حراست کنیم.
بعد از انتشار آن چند ثانیه، در بین واکنشهایی که صورت گرفته بود نکتهای وجود داشت مبنی بر اینکه مسعود پزشکیان به عنوان نفر اول آن جلسه، نباید اجازه میداد که آن فعال سیاسی چنین اظهاراتی را مطرح کند. نظرتان درباره این بخش چیست؟
این موضوع کاملاً طبیعی است که در جاهایی که مسئولین رده بالا حضور دارند و فرصت اظهارنظر هم برای سایرین فراهم شده است؛ نمایندگان احزاب، گروهها و مردم مطالبی را مطرح میکنند. معمولاً نکتههایی که از سوی افراد در این نوع مراسم در حضور یک مسئول رده بالا گفته میشود، عمده این مطالب انتقادی است؛ حتی بسیاری از موارد انتقاد از سوی افرادی بیان میشود که در جبهه سیاسی همان مقام مسئول قرار دارند که اتفاقاً درباره همین مورد اخیر در بیرجند هم اظهارنظر توسط یک اصلاحطلب و حامی آقای پزشکیان بیان شده است.
در ضمن، این موضوع را هم نباید فراموش کنیم که جایی از این بحث، ما راجع به احزاب و فعالیت سیاسی هم صحبت میکنیم، حتی در قانون احزاب هم اگر دقت شود، اشاره شده که احزاب میتوانند، به صراحت قدرت را نقد کنند و در این نقد، فرقی ندارد که قدرتی که مورد نقد قرار میگیرد، قدرت مستقر باشد یا اینکه قدرتی باشد که اکنون مستقر نیست.
درباره ماجرایی که در بیرجند رخ داد و اعتراضهایی را همراه داشت، باید بگویم که آن شخص براساس قانون اجازه دارد که قدرت را نقد کند و حرفی که زد در چارچوب قانون بود. قانون او را مکلف کرده که به عنوان یک فعال سیاسی انتقاد کند و در این حوزه، یعنی در حوزه نقد و اظهارنظر، آزادی بیان داشته باشد و این آزادی بیان به صراحت در قانون مورد اشاره قرار گرفته و جای تردیدی در آن نیست.
لذا اگر قرار است که ایشان به واسطه یک نقدی که از گذشته داشته است، مورد پرسش قرار بگیرد، همه این قوانینی که درباره آزادی بیان و آزاد بودن نقد قدرت نوشته شده، باید بهصورت یکجا مورد بازنگری قرار بگیرند. البته تاکیدی که روی آزادی بیان دارم به این معنا نیست که باید فراتر از آن سخن گفت. به عبارتی، غیرقابل انکار نیست که در اظهارنظر، توهینی نباید صورت بگیرد.
بخشی از این واکنشها از سوی افرادی است که در دولت سیزدهم پست و مقام داشتند. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی که نقدی به شخصیتی سیاسی انجام میشود و در قبال آن نقد واکنشهایی صورت میگیرد؛ به نظر میرسد این واکنشها، واکنشهایی جانبدارانه است. یعنی اینکه اینطور نیست اگر سخن حقی گفته میشود و یا انتقاد حقی صورت میگیرد آن را تایید کنند و یا اگر غیر از این است، نسبت به آن انتقاد انجام دهند.
اگر این موضوع از هر دو طرف اصلاحطلب و اصولگرا رعایت شود، ما با این شرایط مواجه نمیشویم. نگاه جانبدارانه به اظهارنظرها باعث ایجاد این مسائل میشود. موضوعی که ابتدا اشاره کردم را یکبار دیگر تکرار میکنم، ما نباید به بهانه توهین یا مواردی از این دست، زمینه ایجاد محدودیت برای نقد را فراهم کنیم. یک مقدار تحمل خودمان را در این مسائل بالا ببریم که کمتر با موضوعات اینچنینی مواجه شویم. هم خودمان به عنوان فعالهای سیاسی و هم گروههای سیاسی لازم است به این موضوعات توجه کنیم.
ما شاهد بودیم که در دورههای پیشین هم علیه افرادی مانند آقای خاتمی که سالها قبل رئیسجمهور بودند و یا آقای هاشمی که آن موقع هم مسئولیت داشتند، مطالب بسیار تندی گفته میشد که آن مطالب را هم میتوان توهین تلقی کرد، اما میبینیم که حساسیت نسبت به این افراد کمتر است و نمیگویند که آن حرفها توهین یا تهمت بوده است.
به گذشته اشاره داشتید و تناقضهایی که در مواجهه با اظهارنظر علیه چهرههایی چون هاشمی، خاتمی، موسوی، کروبی و یا اخیراً روحانی و ظریف دیده میشود. این تفاوتها در مواجهه با اظهارنظرها علیه مقامات سابق را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصل موضوع بر این است که همه ما به عنوان فعالان سیاسی، باید نسبت به توهین و افترا نسبت به افراد حساس باشیم و به سمت توهین و تهمت نرویم. یعنی حداقل از سوی خود ما نباید اجازه داده شود که نسبت به افراد توهین شود. میتوان قدرت را نقد کرد، دایره نقد هم برای افراد باز است و میتوان آزادانه افراد را مورد نقد قرار داد. اما همه ما باید این مبنا و اصل را بپذیریم که در گفتار و اظهارنظرها نباید به کسی توهین کرد و همچنین نباید افترا و تهمتی را به افراد وارد کرد.
اگر این را به عنوان یک اصل مورد پذیرش قرار دهیم، طبیعتاً دستگاه قضایی هم بدون اینکه برایش فرقی داشته باشد که آن شخص منتسب به چه گروه و چه جناحی است؛ باید واکنش نشان دهد و اگر توهین یا تهمتی صورت گرفته، بدون توجه به خاستگاه سیاسی فرد، دادستان علیه او اعلام جرم کند. اما اگر اینطور باشد که نسبت به اظهارنظر علیه یک فرد از یک جناح سیاسی حساسیت وجود داشته باشد اما درباره دیگران اینطور نباشد، عدالت دستگاه قضایی حتماً مورد پرسش مردم قرار خواهد گرفت. اولین توقعی که از دستگاه قضایی کشور میرود و کارویژه اصلی دستگاه قضا هم محسوب میشود، این است که عدالت را رعایت کرده و آن را مستقر کنند.
بحثی که وجود دارد، این است که به نظر میرسد درباره سیدابراهیم رئیسی این حساسیت را بهوجود میآورند و به گونهای رفتار میشود که گویا رئیسجمهور سابق و دولتی که او در رأس آن قرار گرفته بود، هیچ ایرادی نداشته است. نظرتان درباره این موضوع چیست؟
اصلاً کسی نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد که دولتها در دنیای مدرن هیچ عیب و ایرادی ندارند. اگر قرار بود که دولتها همه کارهایی که انجام دادند، بیعیب و نقص باشد که ما الان در ایران با این حجم مشکلات مواجه نشده نبودیم. چندین دوره دولتها در حوزه اصلاحطلبان بوده و چند دوره هم دست اصولگراها بوده است.
در همه این دورهها میتوان ایراد مشاهده کرد. مثلاً به دولت آقای احمدینژاد ایرادهای جدی و اساسی وارد است و بارها این ایرادات گفته شده است. اما اینکه بخواهیم جامه قداست به یک دولت و یک شخص بپوشانیم، بحث دیگری است. اگر طرفداران خودشان بخواهند، این کار را انجام دهند و نوعی قداست ایجاد کنند، به نظر من ایرادی به آن وارد نیست.
چون طرفدارانش هستند و از روی علاقه و محبت این کارها را انجام میدهند. البته که چنین رفتاری و ایجاد قداست از عدالت و واقعیت به دور است اما به هر ترتیب گفته میشود که آنهایی که ایجاد قداست کردهاند، طرفدارانش هستند و علاقه دارند که هاله قداست به آن فرد یا مجموعه بدهند. اما آن چیزی که مهم است و باید مورد اشاره قرار بگیرد، این موضوع است که دستگاههای اجرایی یا دستگاههایی که به قضاوت مینشینند؛ نباید وارد این حوزه شوند. در واقع آنها دیگر نباید به عملکرد دولتها و افراد جامه قداست ببخشند.