| کد مطلب: ۵۸۲۰۸

سربلندی موسیقی ایران در جهان/موسیقی کورش یغمایی در صدادهی و لحن، فولک‌‏راک را برای شنونده غربی تداعی می‌‏کند

محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های دهه‌ ۱۳۶۰ خورشیدی در دوران طلایی موسیقی راک دهه‌ ۸۰ جهان و دوری نسبی مخاطب ایرانی از آن فضای مهم و به‌تبع‌آن، ناآشنایی این مخاطب با آن شکل و ژانر از موسیقی جهان باعث‌شده بود که چهره‌ مهمی مانند یغمایی نیز عرصه را به ستارگان پاپ و شش‌وهشت‌های مرسوم آن زمان واگذار کند.

سربلندی موسیقی ایران در جهان/موسیقی کورش یغمایی در صدادهی و لحن، فولک‌‏راک را برای شنونده غربی تداعی می‌‏کند

کورش یغمایی تا پیش از انتشار گسترده‌ و جهانی آلبوم «بازگشت از لبه‌ پرتگاه» در سال ۱۳۹۰ که اجراهای شاخص او در دهه‌ 50 خورشیدی را در برداشت، خواننده و موزیسینی بود که ازمنظر شهرت و محبوبیت، جایگاهی معمول در مارکت ایرانی یافته بود. شناخت مخاطب ایرانی از او محدود به همان چند ترانه‌ شاخص مانند «گل یخ» و «هوار ‌هوار» بود.

محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های دهه‌ ۱۳۶۰ خورشیدی در دوران طلایی موسیقی راک دهه‌ 80 جهان و دوری نسبی مخاطب ایرانی از آن فضای مهم و به‌تبع‌آن، ناآشنایی این مخاطب با آن شکل و ژانر از موسیقی جهان باعث‌شده بود که چهره‌ مهمی مانند یغمایی نیز عرصه را به ستارگان پاپ و شش‌وهشت‌های مرسوم آن زمان واگذار کند. البته اتفاق نادر دریافت مجوز چند آلبوم در اوایل دهه‌ ۱۳۷۰، مخاطب بیشتری را با او و آثارش آشنا کرده بود، اما توجه جدی یک کمپانی غربی به موسیقی کورش یغمایی و آشنایی مخاطب بین‌المللی با آثار او بود که اهمیت یغمایی را در تاریخ موسیقی ایران بیش‌ازپیش نشان داد. 

بااینکه موسیقی راک در همان تعریف کلی خود در ایران کارورزانی جدی داشت و گروه‌های کوچک در دهه‌ 40 خورشیدی (ازجمله گروه راپچرز با سرپرستی یغمایی) با جدیت به این نوع موسیقی می‌پرداختند اما پس از 40 سال از اوج و فرود موج‌های اولیه‌ انواع موسیقی راک در ایران و جهان، این آثار آن دوره کورش یغمایی بود که توجه صاحبنظران موسیقی آن زمان را جلب کرد و بازنشر قطعاتش با استقبال مخاطب غربی مواجه شد.

اهمیت آشنایی با موسیقی ایرانی

اما تفاوت کورش یغمایی با دیگر کارورزان مدعی موسیقی راک نسل خود، چه بود و چه ویژگی‌هایی باعث شد او بالاتر از دیگر رقبا در موسیقی راک ایران بر صدر بنشیند؟

شاید اولین ویژگی او آشنایی با موسیقی ایرانی، ساز سنتور و تسلط بارزش بر نوازندگی گیتار به نسبت دیگران و خلق نوعی موسیقی فولک‌راک بود که او را از انواع کاورهای مرسوم متمایز می‌کرد. موسیقی یغمایی لحنی ایرانیزه‌شده دارد؛ لحنی‌که مخاطب ایرانی به‌دلیل عادت شنیداری‌اش آن را برجسته نمی‌شنید، اما مخاطب کنجکاو غربی این تفاوت ویژه را بسیار برجسته می‌دید.

در موسیقی راک دهه‌ ۱۹۶۰ میلادی عنوان «سایکدلیک» در مقطعی به برخی اجراهای راک‌ گروه‌های بزرگ داده شد؛ عنوانی‌که فارغ از کاربردها و فضاهای اجرایش، در سازبندی به موسیقی فولک‌راک نزدیک بود و در این سازبندی از سازهای شرقی به‌شکل شاخصی استفاده می‌شد. به‌همین‌دلیل است که موسیقی کورش یغمایی خواسته یا ناخواسته در صدادهی و لحن، سایکدلیک‌راک و فولک‌راک را برای شنونده غربی تداعی می‌کند.

کلامی متفاوت برای غربی‌ها

ازطرفی، کلام فارسی ترانه‌های یغمایی نیز مانند انواع دیگر موسیقی باکلام ایرانی، برای مخاطب غیرایرانی متفاوت و گاه بسیار جذاب جلوه می‌کند و تلفیق این کلام با موسیقی و اجرای یغمایی، وجه تمایز دیگری به آثارش می‌دهد. کورش یغمایی از همان ابتدای فعالیت‌اش با انتخاب اشعار و ترانه‌هایی متناسب، نشان داده است که حتی در استفاده از واژه‌ها نیز بسیار به ژانر و فرم می‌اندیشد. بااین‌حال در موسیقی راک ایرانی از اساس، کیفیت ادبی و هنری کلام در عمده‌ی اوقات قربانی واژه‌پردازی‌های متناسب با اکسنت‌های فرمی شده است و نمی‌شود کلام موسیقی کورش یغمایی و در شکل کلی، کلام موسیقی راک ایرانی را هم در عمده‌ی مواقع، کلام باکیفیتی تلقی کرد. 

به‌گمانم، باتوجه به ساختار موسیقی راک، بهترین شیوه‌ ترانه‌سرایی در این ژانر، نوشتن کلام روی موسیقی است که تا امروز نمونه‌های موفق کمی را شنیده‌ایم. موضوع، مضمون و محتوای ترانه‌های راک ایرانی نیز به نسبت عرف راک جهانی بیشتر درگیر عاشقانه‌ها و کمتر حاوی معانی اعتراضی، اجتماعی و انتقادی بوده است و تاثیر محدودیت‌ها و سانسور، ژانر راک ایرانی را ازمنظر کلام چیزی شبیه پاپ‌های مرسوم و حتی به‌دلیل محدودیت‌های فرمی بسیار ضعیف‌تر از آن‌ها کرده است. اما با تمام این اوصاف اگر بخواهیم بهترین نمونه‌های کلام موسیقی راک ایرانی را مثال بیاوریم، باید سراغ چند نمونه از اجراهای قدیمی کورش یغمایی برویم که برجسته‌ترین آن‌ها «گل یخ»، سروده‌ دوست دیرین او، مهدی اخوان لنگرودی است.  

موسیقی تلفیقی یغمایی

موسیقی کورش یغمایی ازطرفی نوعی موسیقی تلفیقی است؛ تلفیقی‌که هوشمندانه و متکی بر دانش و تجربه است. به‌همین‌دلیل است که او بارها در رسانه‌ها از عمده‌ اجراهای موسیقی مدعی تلفیق انتقاد می‌کند. او به‌خوبی تفاوت مخلوط‌کردن سازها با تلفیق درست و هارمونیک موسیقی ایرانی و غربی را می‌داند و تلاش کرده است ما را با این تفاوت‌ها آشنا کند.

همین آگاهی او از فضای غیرحرفه‌ای موسیقی، باعث شده است که او هیچ‌گاه تحت‌تاثیر موج‌های مختلف موسیقی در مقاطع مختلف نباشد و مسیری مستقل را طی کند. انتقاد او ‌حتی شامل فضای کلی موسیقی پاپ ایرانی هم شده و همیشه از فاصله‌ کیفی عجیب پاپ ایرانی با پاپ دنیا، گلایه کرده است و این فاصله را مایه‌ سرافکندگی می‌داند.

پایان یک مسیر طلایی

تمام این‌ ویژگی‌ها در کنار کاراکتری هماهنگ با سبک اجرایی، دوری از مارکت رنگارنگ پاپ‌معاصر و حضور پیدانکردن در جمع خارج‌نشینان، او را تبدیل به چهره‌ای خاص در موسیقی ایران کرده است. در تاریخ موسیقی ایران، کمتر چهره‌ای با ویژگی‌های کورش یغمایی ظهور کرده است؛ چهره‌ای‌که در تمام دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش به مسیر و سبک منحصربه‌فردش پشت نکرد و با همت بسیار، محدودیت‌ها و بی‌مهری‌ها‌ را بهانه‌ی توقف و سکوت ندید.

همواره در بالاترین سطح به خلق آثار درخشان پرداخت و در مارکت جهانی، نامی پرآوازه از خود ساخت. خداحافظی کورش یغمایی با فعالیت حرفه‌ای، پایان یک مسیر طلایی در موسیقی راک ایرانی است؛ مسیری‌که باتوجه به شرایط امروز موسیقی ایران و‌ جهان، دیگر قدم‌نهادن در آن هم بعید جلوه می‌کند. نام کورش یغمایی، سربلندی موسیقی جهانی ماست؛ نامی‌که تا همیشه بر تارک موسیقی راک این‌سرزمین خواهد درخشید.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار