ایازی: در اسلام زن و مرد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند
استاد دانشگاه مفید تاکید کرد: در سرتاسر قرآن کریم آنچه از آیات فهم می شود اینکه زن و مرد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
به گزارش هممیهن آنلاین و به نقل از شفقنا، استاد محمدعلی ایازی در نشست نواندیشی دینی و حقوق زنان که در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر برگزار شد، به موضوع «جایگاه انسان در قرآن با تکیه بر مسئله جنسیت» پرداخت و اظهار داشت: دسته ای از آیات هستند که وقتی از انسان سخن گفته، تفکیک جنسیتی نکرده است و این آیات با توجه به همه جوانب آن، از اصل پیدایش خلقت تا همه مراحل گفته شده، یک موجود مخاطب است و آن «انسان» است.
وی افزود: در تورات و انجیل، مرد درجه اول و زن درجه دوم است و در اندیشه اسرائیلی، زن طفیلی مرد است. و در معنای استعاری، زن از دنده چپ مرد آفریده شده است. اما در سراسر قرآن کریم، می خواهد بگوید که «انسان»، «انسان» است.
وی با طرح این سوال که اگر این یکسان نگری به زن و مرد در قرآن وجود دارد، چه نظریاتی بین مفسرین، عالمان و مصلحان اجتماعی در باب این مسئله وجود دارد؟ اظهار داشت: اولین آیاتی که «انسان» را مبنا قرار داده است چه به صورت کلی «انسان»و چه انجا که می فرماید: «ذکرٍ او انثی»؛ مثلا در آیه نخست سوره نسا می فرماید: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً» اینجا می گوید «یا ایها الناس» جنبه جنسیتی ندارد و مشترک بین زن و مرد است و می فرماید که زن و مرد از نفس واحده آفریده شده است.
وی ادامه داد: یک اشتباهی که اینجا به وجود آمده این است که «خلقا منها» را به مرد برگرداندند درحالیکه منها به نفس به معنای «موجود» برمی گردد یعنی پدیده ای که یک ماده ای را ایجاد کرده و از همان، زن و مرد را آفریده است. اشتباهی که تفاسیر گذشته براساس تفاسیر اسرائیلی انجام دادند این است که گفته اند «منها» به مرد باز می گردد.
وی به سوره حجرات اشاره کرد و گفت: خداوند در آیه ۱۳ سوره حجرات می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا… » اینجا به صراحت آمده است که تفاوتی بین زن و مرد نیست و مبنا را «انسانیت» قرار می دهیم.
این قرآن پژوه به دسته دیگری از آیات اشاره کرد که فرصت رشد و پاداش را بیان کرده و روی «انسان» تاکید می کند.
وی به آیه کرامت اشاره کرد و افزود: آیه ۷۰ سوره اسراء می فرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا»؛ اینجا مفسران و بویژه علامه طباطبایی بیان کردند که مقصود از «کرّمنا» در این آیه، کرامت ذاتی انسان است.
وی به دسته چهارم آیات اشاره کرد و گفت: این آیات درباره خلافت انسان سخن می گویند مانند این آیه ۳۰ سوره بقره که می فرماید: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ». این خلافت فقط برای آدم نیست چون در آیات دیگر تعبیر به «آدم» نمی کند.
وی در باب خلافت انسان گفت: در میان عالمان ما از گذشته تا امروز مشهور و تقریبا یک امر مسلم است که این خلافت، خلافت از خداوند متعال است نه خلافت از موجودات قبل.
وی خاطرنشان کرد: در این اواخر برخی از مفسرین مناقشه کردند که این خلافت عام بوده و خداوند بین انسان و ملائکه این را اعلام کرده و سپس برخی ملائکه اعتراض کردند و شیطان سجده نکرد بر آدم چون اعتراض داشت. درحالیکه مسئله خلافت انسان، خلافت خاص بوده یعنی خداوند متعال در روی زمین یک موجودی را می خواهد بیافریند که تجلی اسماء الهی باشد.
وی به دسته پنجم از آیات اشاره کرد و افزود: در این آیات، مسئله امانتداری انسان مطرح می شود؛ خداوند در آیه ۷۲ سوره احزاب می فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»؛ این آیه از آیات بسیار مهم و کلیدی است که هم عرفا، هم مفسرین و هم متکلمین ما به این مسئله پرداختند.
وی خاطرنشان کرد: نکته اساسی که در این امانت هست اینکه این امانت یک معنایی را می خواهد نشان دهد که موجودات دیگر نه تنها از پذیرش آن سر باز زدند بلکه ترسیدند. مهم این است که در مسئله حمل امانت تفاوتی بین زن و مرد قرار نداده است.
ایازی به آیات مربوط به مسخرکردن آسمان ها و زمین اشاره کرد و گفت: از آیات دیگری که خیلی فراوان هم هست بحث تسخیر قرار دادن زمین، آسمان، خورشید، ماه و موجودات هست که خداوند فرموده این را برای شما تسخیر کردم. در اینجا هم تفاوتی بین زن و مرد نگذاشته است.
استاد دانشگاه مفید به دسته هفتم آیات اشاره کرد و گفت: این دسته از آیات مربوط به مخاطبت یکسان زن و مرد در انتساب خداست. دسته ای از آیات هست که اولا دستور می دهد که مثلا ملائکه سجده کنند که در اینجا نگفته به یکی از انها لذا یعنی به همه انسان سجده کنند. یا در سوره «ص» می فرماید: «قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ ۖ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ» خداوند در اینجا می فرماید من خودم او را آفریدم و از روح خودم در او دمیدم. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل همین آیه ۷۶ سوره احزاب در باب امانت بحث می کند و نکاتی را برمی شمارد. نکته ی اساسی که آنجا تاکید می کند مسئله حق اراده انسان است.
وی این سوال را مطرح کرد که که آیا اسلام زن را همانند مرد در موضع انسانی برابر می داند یا برای او درجه متاخری قائل است؟
وی پاسخ داد: در این زمینه سه نظریه وجود دارد؛ یک نظریه این است که هر چند در ذات انسانی بین زن و مرد در آفرینش و جایگاه تفاوتی نیست اما این لازمه اش این نیست که در بهره مندی از فیض الهی یک اندازه باشند. آقای علامه سید محمدحسین تهرانی لاله زاری در کتاب خود می گوید زن و مرد در دو درجه هستند و تفاوت دارند. وی حرفی در این جهت دارد که خیلی نکته اساسی است و آن اینکه می گوید که آیات «وللرجال علیهن درجة» و «الرجال قوامون النساء» آیات دیگر در این زمینه را تخصیص می زند.
وی ادامه داد: نظر دوم که استاد مطهری مطرح کردند مبنی بر اینکه جنسیت هیچ نقشی در اصل انسانیت ندارد و موجب نقص و کمال یا شدت و ضعف در انسان بودن نیست با این وجود جنسیت در حقوق و وضع قوانین تاثیرگذار است و موجب تفاوت حقوقی می شود زیرا منشا تفاوت متعدد است یعنی برخی از آن تفاوت ها بر حسب جنسیت و برخی بر اساس عوامل و شرایط بیرونی هست.
وی تاکید کرد: مرحوم استاد مطهری می فرماید: «از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی متساوی بهره مندند آنچه از نظر اسلام مطرح است اینکه زن و مرد به دلیل اینکه یکی زن است و دیگری مرد در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند. خلقت و طبیعت آن را یکنواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می کند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات ها وضع مشابهی نداشته باشند».
ایازی بیان کرد: نظریه سوم نظریه کسانی است که می گویند در اصل انسانیت و حقوق بین زن و مرد هیچ تفاوت نیست و منظور از حقوق هم حقوق عامه هست یعنی مرد می تواند قاضی بشود زن هم می تواند قاضی شود. مرد می تواند مفتی بشود زن هم می تواند مفتی شود. مرد می تواند شاهد باشد زن هم به همان اندازه می تواند شاهد باشد، هیچ فرقی نمی کند و ده ها مسئله دیگری که در این زمینه هست و می گوید زن و مرد به دو «صنف» تقسیم می شوند نه دو «جنس». تفاوت جنسیتی در زن و مرد منجر به تفاوت حقوقی نمی شود. اگر منشا تفاوت میان آنان ها امری خارج از ذات فرض شود یعنی به مثابه یک امر عرضی که به سبب شرایط و موقعیت خاص همراه با ذات گشته است. بنابراین هیچ تفاوت همیشگی نخواهد بود بلکه این تفاوت تا زمانی خواهد بود که آن شرایط خاص وجود داشته باشد والا در غیر آن شرایط، بین زن و مرد تفاوت نخواهد بود.
وی با بیان اینکه در بحث از جایگاه زن باید مبنا را اصالت قرآن قرار دهیم، گفت: همانگونه که آیت الله سیستانی در کتاب تعارض الادله بدان اشاره می کند، روایات دو دسته هستند؛ یکسری روایات جنبه «تعلیمی» دارند و یکسری روایات جنبه «استفتائی» دارند.
وی مسئله «تبعیض» را مورد اشاره قرار داد و گفت: روایاتی در این زمینه وجود دارد و حتی برخی فقها در آثار خود و در لسان خود این «تبعیض» را به کار برده اند یعنی این ذهنیت در آنها وجود داشته است که وقتی اختلاف بین قبائل است، تفاوت بین زن و مرد هم است.
وی واقعیات آسیب پذیری زنان در گذشته را مورد توجه قرار داد و گفت: طبیعی است که این آسیب پذیری و ایجاد محدودیت هایی برای آنها در حوادثی چون جنگ و قحطی و بیماری های گسترده و امثالهم به سبب بارداری و بزرگ کردن فرزند باعث شود که زنان را درجه دوم بدانند.