همبستگی در بالا، اختلاف در پایین
چرا ائتلاف اپوزیسیون شکست خورد؟

چرا ائتلاف اپوزیسیون شکست خورد؟
محمد رهبری
پژوشگر شبکههای اجتماعی و سیاستپژوه
توئیت مشترک چهرههای اپوزیسیون در شب اول سال میلادی 2023، امیدی را در میان مخالفان جمهوری اسلامی ایجاد کرد که اپوزیسیون جمهوری اسلامی سرانجام بعد از 44 سال با یکدیگر متحد شدهاند. با نشست آنها در دانشگاه جرجتاون، این امید رفتهرفته رنگ واقعیت بهخود گرفته بود. اما عمر همبستگی چهرههای سرشناس اپوزیسیون به چند ماه نکشید و با خروج رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون از شورای همبستگی، عملا ائتلاف آنها نیز به پایان رسید و کار بهجایی رسیده است که حتی یکدیگر را در شبکههای اجتماعی «آنفالو» میکنند. اما چرا این ائتلاف سیاسی دوام نیاورد و این قدر سریع به مخاصمه تبدیل شد؟
از همان ابتدا مشخص بود که اختلافات زیادی میان رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون در جریان است؛ از روزهای اول اعتراضات در پائیز 1401، و خصوصا بعد از تظاهرات برلین، این اختلافات سربرآورده بود؛ مشروطهخواهان و طرفداران رضا پهلوی در توئیتر اسماعیلیون را متهم به رفتارهای ضدملی میکردند و حتی او را وابسته به سازمان مجاهدین خلق میدانستند. در سوی دیگر نیز طرفداران اسماعیلیون تأکید زیادی داشتند که «شاه» نمیخواهند و این را در شعارهایشان در برلین نیز فریاد زده بودند.
ائتلاف و همبستگی در میان اپوزیسیون و بهطور خاص میان رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون در چنین شرایطی شکل گرفت؛ درحالیکه هنوز مناقشات در میان هواداران هر دو نفر حل نشده بود و حتی زمینهای برای حل این مناقشات شکل نگرفته بود، حامد اسماعیلیون و رضا پهلوی با یکدیگر منشور همبستگی امضا کردند. در چنین شرایطی هر نوع کنشی از هر یک از طرفین، توسط هواداران گروه دیگر با بدبینی تفسیر میشد و منشور همبستگی نهتنها منجر به همبستگی نشد که به عاملی برای تشدید اختلافات میان آنها منجر شد.
یک ائتلاف سیاسی نیاز به مقدمات فراوانی دارد؛ اشتراک نظر بر روی ایدهها مهم است، اما کافی نیست. لازم است که خطوط قرمز طرفین بهطور شفاف بههم نزدیک شود و اقناع هواداران در دستور کار قرار بگیرد. اما ائتلاف میان رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون فاقد این ویژگیها بود. پهلوی بر ملیگرایی تأکید میکرد و اسماعیلیون بر حقوق اقوام و این اختلافنظر جدی میان آنها هیچگاه حل نشد. این ایده که در رابطه با این مسائل در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک تصمیمگیری میشود، مشکل را حل نمیکرد چون اختلافات میان هواداران در پایین را فیصله نمیداد و باعث میشد که رویه اتهامزنی همچنان میان هواداران ادامه یابد.
از آن مهمتر، اساسا بهنظر نمیرسید که ارادهای برای حل اختلافات در پایین باشد؛ برعکس رفتار هوادارانه هر دو گروه این تصویر را به ذهن متبادر میکرد که هر طرف قصد دارد طرف دیگر را در افکار عمومی تضعیف کند. بهعبارت بهتر، گویی اراده بر این بود که در عین ائتلاف در بالا، اختلافات در پایین تداوم داشته باشد تا هرکسی جایگاه خودش را در افکار عمومی تقویت و رقیبش را تضعیف کند و برای همین شاهد ظهور اکانتهایی بودیم که پروژهشان صرفا تخریب رقیب بود. مشخص بود که این ایده در عمل شکست میخورد.
در چنین فضایی بهمرور برای هواداران رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون این پرسش مطرح شد که اساسا چرا با هم مؤتلف شدهاند و در نتیجه اعتراضات نسبت به همبستگی افزایش یافت؛ این امر بهخصوص در میان حامیان رضا پهلوی ملموستر بود و توئیتهایشان علیه «چپها» افزایش پیدا کرده بود. تداوم این روند حتی میتوانست باعث ریزش هواداران سنتی و وفادار رضا پهلوی شود. برای تحلیل این موضوع باید راجع به توئیتر، بهعنوان شبکه اجتماعی که اکثر معترضان ایرانی خارج از کشور در آن حضور دارند، بیشتر بحث کرد.
ماهیت و ویژگی توئیتر بهنحوی است که محیط میان کاربرانش را قطبی میکند. در نتیجه اختلافات میان اسماعیلیون و پهلوی، آنچنان که دادههای توئیتری نیز نشان میدهد، نوعی قطببندی میان هواداران هر دو نفر شکل گرفته بود. در این شرایط، تحت تأثیر ویژگیهای شبکه، هر قطب به سمت کاربری گرایش پیدا میکند که مواضع رادیکالتری داشته باشد. اقبال به مواضع رادیکال در هر قطب باعث شد تا خطر ریزش هواداران به دلیل ماندن در ائتلاف شدیدتر شود. خواسته هواداران هر قطب، خروج از ائتلاف و شورای همبستگی بود و امکان مقاومت در برابر این خواسته، خصوصا از جانب رضا پهلوی، سخت بود.
هواداران رضا پهلوی او را «شاهزاده» میدانند و همین امر نیز یکی از موانع ائتلاف بود؛ وقتی کسی شاهزاده باشد بهمعنای آن است که در موقعیت سروری و برتر از سایرین قرار دارد. در نتیجه موقعیت برابر میان «شاهزاده» و سایر چهرههای اپوزیسیون برای هواداران رضا پهلوی پذیرفتنی نبود چراکه او را ذاتا در موقعیت سروری بر دیگران میدانند.
مجموعه این عوامل، یعنی تداوم و تشدید اختلافات، قطببندی میان اپوزیسیون و گرایش به سمت کاربران رادیکالتر، خواست هواداران برای خروج از ائتلاف و این واقعیت که رضا پهلوی را در موقعیت سروری میدانند، در نهایت به شکست ائتلاف منجر شد؛ مخالفت بر سر اضافه شدن شاهین نجفی و دریا صفایی به شورای ائتلاف، که باعث رنجش رضا پهلوی و خروج او از شورای همبستگی شد، صرفا بهانهای برای پایان دادن به ائتلاف بود و ریشه شکست اپوزیسیون را باید در عوامل دیگر دید.
جمهوریخواهان و مشروطهخواهان بعید است که بتوانند در آینده هم با یکدیگر ائتلاف کنند؛ چراکه اختلافات بنیادینی بر سر موضوعی مثل «سروری پادشاه» و مباحثی نظیر حقوق اقوام و اقلیتها دارند. تجربهی شکست ائتلاف اپوزیسیون نشان داد که اتحاد در بالا بدون اقناع پایین ممکن نیست و هرگونه ائتلاف سیاسی بدون در نظر گرفتن زمینههای لازم بر آن محکوم به شکست خواهد بود.