| کد مطلب: ۵۴۹۷۵

کشورِ «هوشمندسازیِ مصنوعی»

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که همه‌چیزش در حال «هوشمند»شدن است؛ از شعارها تا سامانه‌ها، از تابلوهای شهری تا جلسات دولتی. اما هرچه این واژه بیشتر تکرار می‌شود، زندگی مردم کمتر رنگ عقلانیت و نظم به خود می‌گیرد.

کشورِ «هوشمندسازیِ مصنوعی»

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که همه‌چیزش در حال «هوشمند»شدن است؛ از شعارها تا سامانه‌ها، از تابلوهای شهری تا جلسات دولتی. اما هرچه این واژه بیشتر تکرار می‌شود، زندگی مردم کمتر رنگ عقلانیت و نظم به خود می‌گیرد. ما گرفتار نوعی هوشمندسازی مصنوعی شده‌ایم؛ جایی‌که تکنولوژی هست، اما تفکر نیست. داده هست، اما تصمیم‌گیری درست نه.

فیِنبرگ می‌گوید، تکنولوژی بی‌طرف نیست؛ در خدمت کسی است که آن را می‌فهمد، نه‌فقط کسی که آن را دارد. در جهان امروز، کشورها با داده تصمیم می‌گیرند، با تحلیل پیش می‌روند و با شفافیت اعتماد می‌سازند، اما ما هنوز در حال طراحی سامانه‌هایی هستیم که نه‌تنها کار را ساده نکرده‌اند، بلکه مردم را سرگردان‌تر کرده‌اند. صدها سامانه، هزار وعده و یک نتیجه؛ بی‌اعتمادی. هر وزارتخانه «هوشمندسازی» خودش را دارد، اما هیچ‌کدام با دیگری حرف نمی‌زند. ما فناوری را وارد کردیم، اما باز هم مثل همیشه، فرهنگ استفاده از آن را نه.

در ظاهر، همه‌چیز به‌سمت دیجیتال‌شدن می‌رود؛ کارت ملی، نوبت درمان و حتی قبض آب و برق. اما در باطن، هنوز هم باید برای ساده‌ترین کارها، نامه بنویسی، امضاء جمع کنی و از اتاقی به اتاق دیگر بروی. در کشوری که می‌توانست الگوی تحول دیجیتال در منطقه باشد، «هوشمندسازی» به ویترین تبلیغات تبدیل شده است. به‌جای «تحول واقعی»، ما «نمایش تحول» داریم.

مشکل ما نبود فناوری نیست؛ مشکل این است که هوشمندبودن را با داشتن اپلیکیشن اشتباه گرفته‌ایم. هوشمندی یعنی یاد گرفتن از خطا و پیش‌بینی آینده، یعنی تصمیم براساس واقعیت، یعنی اعتماد به متخصص. اما ما هنوز گرفتار مدیریتی هستیم که داده را نادیده می‌گیرد و دستور را اولویت می‌داند. نتیجه؛ پروژه‌هایی‌که نیمه‌کاره رها می‌شوند، اقتصادی‌که در این بین سردرگم می‌ماند و بودجه‌هایی که خرج «سامانه» می‌شوند، نه «سامان».

در حوزه‌ی اقتصاد دیجیتال هم وضع بهتر نیست. کسب‌وکارهای آنلاین با فیلترینگ، قطعی اینترنت و تغییرات ناگهانی قوانین دست‌وپنجه نرم می‌کنند. جوانان خلاق، به‌جای رقابت در بازار جهانی، فقط به فروشگاه‌های آنلاین بسنده کرده‌اند و گرفتار مجوز، فرم و محدودیت‌اند. درحالی‌که دنیا به‌دنبال هوش مصنوعی مولد و بلاک‌چین است، ما هنوز درگیر اتصال ناپایدار و وعده‌ی اینترنت پرسرعت‌ هستیم. 

هوشمندسازی وقتی به قید و کنترل آلوده شود، دیگر «هوشمند» نیست، فقط «مصنوعی» است. ما منابع داشتیم، مغز داشتیم و فرصت داشتیم؛ اما اراده‌ی اصلاح نداشتیم. 

دولت‌ها آمدند و رفتند، اما بیماری مزمن تصمیم‌گیری سلیقه‌ای ماند. سیاست‌گذارانی که آینده را در قاب تبلیغات دیدند، نه در تحول تفکر. و نتیجه همین است؛ اقتصاد فرسوده، تولید زمین‌گیر، نخبگانی که دل‌شان با ایران است، اما پایشان نه. مشکل ما  فقط در ناترازی انرژی یا بودجه و... نیست، مشکل ما در ناترازی تصمیم‌گیری است؛ جایی‌که تصمیم از بالا می‌آید، بی‌آنکه از پایین صدایی  شنیده شود. 

در چنین سیستمی، حتی هوش مصنوعی هم بی‌هوش می‌شود. اما هنوز امید هست. در میان این‌همه «هوشمندی‌های مصنوعی»، نسلی از جوانان و متخصصان هستند که به هوشمندسازی واقعی ایمان دارند و می‌توانند آینده‌ساز باشند. کشور ما نیاز به تحولی دارد از جنس «فکر»، «داده» و «اعتماد». ما دیگر فرصت اشتباه نداریم. اگر نخواهیم از این هوشمندسازی مصنوعی عبور کنیم، به‌زودی نه‌تنها به استفاده‌ی درست از هوش مصنوعی نمی‌رسیم، که آینده‌مان هم «مصنوعی» خواهد شد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فناوری
آخرین اخبار