حمله به انسجام ملی/دستگاه قضایی در برابر فضاسازیها علیه روزنامه هممیهن چه خواهد کرد؟
مرور عملکردها و رویکردهای جریان تندرو بهخصوص بعد از شکست انتخاباتی آخر خود و گذر از فضای پرتنش جنگ ١٢روزه، نشان میدهد که آنان از روند تحولات دچار غبن فاحش هستند و میدانند در فضای انسجام و اتحاد ملی بر سر اصول و امر ملی که از آن به «وحدت در عین کثرت» میتوان یاد کرد، این جریان چیزی برای عرضه ندارد و به هر نحوی از انحا میخواهد حرکت در مسیر اتحاد و انسجام ملی را مخدوش و امید به تغییر و تحول را ابتر کند.
طیفی که حیات سیاسی خود را در تلاطمآفرینی تعریف کرده و در وجه ایجابی حرفی برای گفتن و در شرایط عادی جذابیتی برای دیده شدن ندارد، برای جلب اذهان عمومی به سمتوسوی خود از هر اتفاق ریزودرشتی سوژهسازی میکند و فضای مطلوب کنشگری خود را در غبارآلود کردن اتمسفر سپهر سیاسی و رسانهای کشور میداند و امکان عرضاندام خود را در چنین فضاهایی ریلگذاری میکند. فارغ از تحرکات دو دهه اخیر این جریان، کافی است اتفاقات همین ١٨ماه اخیر را مروری گذرا کنیم تا ماهیت فکری و صورتبندی عملیاتی آنان هویدا شود.
1- از ماجرای سقوط بالگرد رئیسجمهوری شهید آغاز کنیم؛ جایی که در گزارش رسمی ستادکل نیروهای مسلح هرگونه دخالت عوامل غیرطبیعی و بیرونی قویاً رد شده، اما بهرغم این موضعگیری صریح، دهها چهره از جریان سوپرانقلابی در گفتوگو با رسانهها یا در صفحات مجازی خود از ترور و به شهادت رساندن رئیسجمهوری فقید گفتهاند، چراکه اتفاقی بودن چنین رویدادی امکان فضاسازی پیامدی را از آنان سلب میکند. در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، رویکردهای تبلیغاتی آنان بسیار بیش و پیش از تبلیغات سیاسی برای معرفی نامزد خود در مواجهه با مسعود پزشکیان تعریف و ریلگذاری شده بود.
از همان آغازین روزهای دولت چهاردهم، در ماجرای معرفی کابینه و در خصوص وقوع عملیات «وعدهصادق٢» فشار فراوانی را متوجه پزشکیان و ارکان نیروهای مسلح کردند و اگر نبود توصیههای اکید و صریح و علنی چندباره رهبر انقلاب مبنی بر حمایت و کمک به دولت، به اذعان خودشان حداقل یکسوم وزرای کابینه رایاعتماد نمیگرفتند، مضاف بر آنکه ارکان نیروهای مسلح نیز بارها و بارها مورد شماتت و تخطئه فرار گرفتند. پس از وقوع جنگ ١٢روزه نیز که در یک انسجام و اتحاد ملی بیسابقه طی چند دهه اخیر، کشور و نظام از یک گردنه صعب و سخت به سلامت گذر کرد و بر لزوم اتحاد و انسجام در امر ملی بهعنوان یک ضرورت تاکید و تصریح شد؛ به فاصله اندکی دوباره بر طبل انشقاق و تخریب و تقدم سوگیریهای جناحی دمیده شد و از دولتمردان تا چهرههای شاخص طیف مقابل همچون محمدجواد ظریف و حسن روحانی از مظان حملات و هجمهها مصون نماندند.
2- طی چند سال گذشته، یکی از مواضع و مراجعی که در لفافه همیشه مورد تخریب و تخطئه بوده، دستگاه قضایی و شخص رئیس قوهقضائیه است. از زمان ریاست محسنیاژهای بر دستگاه قضایی، وی در بسیاری از حوزهها رویکرد کلان قوه را دچار تغییر و تحول کرد و بهخصوص در حوزه سیاسی و رسانهای بر استقلال قضایی، پرهیز از ورود به جهتگیری و سوگیری له یا علیه طیفهای مختلف تاکید و مصونیت آهنین برخی جریانات را به کناری نهاد. این چیزی نبود که تندروها به سادگی از کنارش بگذرند و نقش ثباتبخش این مواضع مستقلانه را برتابند. در ماجرای طلب محاکمه ظریف و روحانی هر چند نام این دو چهره سیاسی در میان است؛ اما در پشت پرده طرح چنین موضوعی برای ایجاد فشار بر قوهقضائیه و شخص رئیس قوه در میان است.
در حاشیهسازی اخیر علیه روزنامه هممیهن نیز، میتوان ردپای این تفکر و جریان و قصد و نیت آنان را مشاهده کرد. در دوران چهارساله ریاست محسنیاژهای بر قوهقضائیه، نحوه مواجهه با رسانهها دچار تغییرات محسوس و ملموسی شد. از جمله آنکه بهرغم تحولات پردامنه و التهابات تکاندهنده در اتمسفر سیاسی و رسانهای، برخلاف ادوار گذشته، هیچگاه هیچ رسانهای توقیف و از مدار فعالیت رسانهای به دور نماند. به فراخور شرایط و موقعیتهای خاص، فعالیت برخی رسانهها دچار اختلال موقت و محدودیتهایی شد؛ اما هیچگاه حکم توقیف که بهمثابه صدور حکم اشد مجازات برای رسانههاست، صادر نشد. این درحالی است که در سالهای نهچندان دور، جریان سیاسی تمامیتخواه برای حذف رسانههای منتقد از کوچکترین لغزش و اشتباهی بهره میگرفت و با راهاندازی کمپینهای تبلیغاتی و رگبار سوژهسازی، جوی سنگین علیه رسانههای ناهمسو با خود به راه میانداخت و در اندک زمانی رقبا را از مدار رسانهای بیرون میراندند.
طی این چهار سال اما با رویکرد متفاوت نهاد عالی قضایی، آنان نیز این حربه نخنماشده را به کنار گذاشته بودند؛ اما طی چند روز اخیر البته با اندکی تلطیف نسبت به گذشته، انتشار یک عکس روی جلد روزنامه هممیهن را دستمایه فضاسازی علیه آن قرار دادند؛ تصویری که برخلاف ادعاهای مطروحه هیچ ارتباط مستقیم و معناداری با موضوع حجاب و چادر نداشت و یک عکس تزئینی از اجرای پرفورمنس یک هنرمند خارجی بود و چون انتشار علنی عکس شاکی و متشاکیعنه در این پرونده منع قانونی داشت و از طرف دیگر، با توجه به ماهیت پرونده و موضوع مطروحه امکان درج تصویر مستند هم نبود، از تصویری تزئینی بهره گرفته شد.
از طرف دیگر، هیچ دلیل و توجیه عقلانی و موجهای برای آنچه مدعیان بابت درج این تصویر علیه روزنامه مطرح میکنند، قابل تصور و توجه و تأمل نیست و این فضاسازی را میتوان در چارچوب همان اهداف و غرایز فضاسازی التهابی این جریان در اتمسفر سیاسی و رسانهای دید و از طرف دیگر، آن را در راستای فشار بر قوهقضائیه و شخص رئیس قوهقضائیه در کنار گذاشتن مشی متفاوت خود در پیگیری روند مستقلانه و بیطرفانه در مواجهه با رسانهها و در سپهر سیاسی ارزیابی و تحلیل کرد.
3- مرور عملکردها و رویکردهای جریان تندرو بهخصوص بعد از شکست انتخاباتی آخر خود و گذر از فضای پرتنش جنگ ١٢روزه، نشان میدهد که آنان از روند تحولات دچار غبن فاحش هستند و میدانند در فضای انسجام و اتحاد ملی بر سر اصول و امر ملی که از آن به «وحدت در عین کثرت» میتوان یاد کرد، این جریان چیزی برای عرضه ندارد و به هر نحوی از انحا میخواهد حرکت در مسیر اتحاد و انسجام ملی را مخدوش و امید به تغییر و تحول را ابتر کند.
اینگونه میشود که در مجلس با تخطئه وفاقگرایی همسویی طیفی از نمایندگان با دولت را هدف میگیرد، به هر بهانهای دولتی را بیکفایت و فاقد کارآمدی میداند و عقبه سیاسی و اجتماعی آن را هدف میگیرد و حامیان سیاسی دولت را میزند و در تحقق اندک وعدههای دولت اختلال ایجاد میکند و با ملاحظهکاری خاص اما هدفمند و غیرمستقیم به تصویرسازی جدید قوهقضائیه در افکارعمومی حمله و هجمه میکند. باید دید آیا تندروها با فضاسازیهای اخیر به اهداف تعیینشده خود خواهند رسید و فضای مبتنی بر وفاق و انسجام ملی را بیش از پیش، تضعیف خواهند کرد؟