جنون فناوری و فشار سنگین بر گرده اقتصاد چین
هر روز تیترهای تازهای درباره فناوری چین منتشر میشود؛ از خودروهای برقی گرفته تا هوش مصنوعی و رباتهای انساننما؛ اما پیام همه این تیترها یک چیز است: چین به غول فناوری مبدل شده است.

هر روز تیترهای تازهای درباره فناوری چین منتشر میشود؛ از خودروهای برقی گرفته تا هوش مصنوعی و رباتهای انساننما؛ اما پیام همه این تیترها یک چیز است: چین به غول فناوری مبدل شده است. با این حال، نشانههای ضعف ساختاری نیز واضحاند: افزایش بدهی، پیری جمعیت، سقوط بازار املاک و مستغلات و افزایش نرخ بیکاری جوانان.
دیدگاههای متفاوتی درباره قدرت اقتصادی چین وجود دارد. یک طرف توان نوآوری چین را اغراق شده و برخی دیگر بدهی و پیری جمعیت را قابل مدیریت میدانند. تحقیق میدانی ما نشان میدهد بخشی از حقیقت در هر دو دیدگاه وجود دارد.بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵، رتبه چین در شاخص جهانی نوآوری از ۴۳ به ۱۰ رسیده و در فاصله ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۳ مخارج تحقیق و توسعه ۴۷۵ درصد افزایش داشته است.
چین در ثبت اختراعات و انتشار مقالات علمی نیز پیشتاز است. طرح «ساخت چین ۲۰۲۵» پیشرفتهای قابل توجهی در ظرفیت فنی، ارزش افزوده و سهم بازار صنایع هدف طرح ایجاد کرده است. تمرکز بر نوآوری، در مناطق شهری به رشد اقتصادی کمک کرده است و نیروی کار کارخانهای مهارتهای بالاتری پیدا کرده است. سیاست صنعتی نیز موجب ظهور اثرات سرریز میان صنایع شده است.
با این حال، تمرکز بر فناوریهای پیشرفته به معنای رشد کلان و سریع نبوده است. چین بیش از ۱۰۰ تولیدکننده خودرو برقی دارد و تعداد شرکتهای سرمایهگذار روی رباتهای انساننما روندی صعودی داشته است. با این حال، شکستهای صنعتی و محصولاتی پرهزینه بسیار رایجاند و همزمان، سرمایهگذاریهای بیش از حد و سهولت دسترسی به تأمین مالی باعث شده است که شرکتهای ضعیف زنده بمانند. چین پیشتر «اژدهای چاق فناوری» خوانده شده است.
چین کنونی را باید با اتکای همنشین دستاوردهای فناورانه و تخصیص نادرست منابع، رشد پایین درآمد و غفلت از نیروی انسانی، «اژدهای کند فناوری» خواند. کما اینکه فناوریهای پیچیده و پیشرفته همچنان برای چین چالشبرانگیزند و در هوانوردی، نیمههادیهای پیشرفته، مواد شیمیایی پیچیده و ماشینآلات دقیق چین هنوز به غرب وابسته است. بازار املاک به یک نقطه ضعف بزرگ مبدل شد. دولتهای محلی زمینها را به سازندگان اجاره دادند و ساختوساز بیسابقهای ایجاد شد.
سقوط قیمتها و بیش از ۶۰ میلیون واحد مسکونی خالی، اقتصاد را منجمد نگاه داشته است. فناوریهای کوچک و سرمایهبر رشد کلان ایجاد نمیکنند و سرمایه از بخشهایی که میتوانستند اشتغال و درآمد بیشتری ایجاد کنند، منحرف شده است. بخشهای خدماتی با ارزش افزوده بالا، از جمله بهداشت و آموزش، عقباند.نیروی کار یکی از محدودیتهای اصلی اقتصاد چین است.
فناوریهای پیشرفته نیازمند مهارت بالا هستند، اما چین یکی از کمترین میزان تحصیلات نیروی کار را در میان کشورهای با درآمد متوسط دارد و حدود ۶۰ درصد نیروی کار چین حتی یک روز به دبیرستان نرفتهاند. حدود ۹۰۰ میلیون نفر با درآمد روزانه حدود ۱۰ دلار با آموزش، سلامت و امنیت شغلی محدود در شهرها و روستاها زندگی میکنند و بخش بزرگی از آنها نمیتواند وارد مشاغل اداری شوند.
سهم اقتصاد گیگ طی ۱۵ سال گذشته از ۴۰ درصد به ۶۰ درصد رسیده است. سیستم چین به نفع صنعت و فناوری است و منابع عظیم به پروژههای اولویتدار هدایت میشوند، در حالی که دستمزدها پایین، شبکه ایمنی اجتماعی توسعه نیافته و گزینههای سرمایهگذاری خانوار محدود باقی ماندهاند. مسکن دیگر محل مناسبی برای ذخیره ارزش نیست و بازار سهام به ثبات نرسیده است.
از همین روست که چین باید بین برتری فناوری و رشد مصرفکننده انتخاب کند. برای حل مشکل بهرهوری، چین میتواند از بخش فناوری حمایت کند اما اقدامات دیگری برای کارگران کمدرآمد لازم است: بیمه بیکاری برای کارگران روستایی، تضعیف محدودیتهای تحرک داخلی (هوکو) و ارتقای سرمایه انسانی از طریق آموزش دوران کودکی، پیشدبستانی و دبیرستان علمی بهرغم هزینه بالا، ضروری بود و در بلندمدت اقتصادی خواهند بود.
صرفنظر از مسیر چین، آمریکا و دیگر کشورها با شرایط چالشبرانگیز مواجه خواهند شد. ادامه تمرکز بر فناوری باعث قطبیشدن بیشتر داخلی و خارجی خواهد شد و فشار بر دیگر کشورها برای ریسکزدایی یا جداسازی از چین افزایش مییابد. بهرغم اینکه اصلاحات ساختاری پرهزینهاند و برندگان و بازندگان جدید ایجاد میکنند، اما چین اصلاحشده اقتصادی قویتر و قدرتمندتر در صحنه بینالمللی خواهد شد.