| کد مطلب: ۴۲۷۶۲

جنگ ۱۲ روزه و هوش مصنوعی

دو هفته از زمان اعلام آتش‌بس میان ایران و اسرائیل گذشته است و حالا با عبور از روزهای سخت جنگ، این پرسش مطرح است که فناوری چه نقشی در این جنگ داشته است. آیا برتری فناورانه منجر به ترورهای موفق رژیم اسرائیل در روزهای اول جنگ شد؟ در این جنگ از فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی تا چه اندازه استفاده شد؟

جنگ 12 روزه و هوش مصنوعی

دو هفته از زمان اعلام آتش‌بس میان ایران و اسرائیل گذشته است و حالا با عبور از روزهای سخت جنگ، این پرسش مطرح است که فناوری چه نقشی در این جنگ داشته است. آیا برتری فناورانه منجر به ترورهای موفق رژیم اسرائیل در روزهای اول جنگ شد؟ در این جنگ از فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی تا چه اندازه استفاده شد؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها، ابتدا لازم است ارزیابی کوتاهی از عملیات‌های رژیم اسرائیل در خاک ایران داشت. در اولین روز جنگ، اسرائیل به شکلی نسبتاً غافل‌گیرکننده، به فرماندهان نظامی و دانشمندان کشور حمله کرد. به‌کارگیری ریزپرنده یا پهپاد برای ترورها، آنچنان فناوری پیشرفته‌ای لااقل برای ایران نبود و نمی‌توان آن‌ها را عامل موفقیت دانست.

راز موفقیت این حمله در دو عامل بود: اطلاعات لحظه‌ای دقیق و استفاده از اصل غافل‌گیری. با تداوم جنگ نیز، آنچه تجاوز اسرائیل به خاک کشور را اثربخش کرده بود، علاوه بر به‌کارگیری جنگنده‌های F-35، همین دسترسی به اطلاعات لحظه‌ای بود. بنابراین می‌توان گفت که «اطلاعات» یکی از پایه‌های اصلی حملات اسرائیل را شکل می‌داد.

علاوه بر این، حملات اسرائیل در نقاط مختلف شهر و کشور، به شکل شبکه‌ای بود و گروه‌های مستقل از یکدیگر، مشغول انجام عملیات در خاک کشور بودند. استفاده از اطلاعات، به‌کارگیری اصل غافل‌گیری و رویکرد شبکه‌ای به‌جای رویکرد سلسله مراتبی در جنگ، مفهوم «جنگ شبکه‌محور» را به ذهن متبادر می‌کند. «جنگ شبکه‌محور»، یک دکترین نظامی جدید است که از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم توسط ارتش آمریکا به‌کار گرفته شد. 

این دکترین نظامی، متکی بر فناوری اطلاعات است که جایگزین روش‌های سنتی در جنگ شده است. به‌طور کلی، هدف از جنگ شبکه‌محور، تسریع عملیات و توانایی تمام بخش‌های نظامی برای شناسایی، حمله و نابودی مؤثر اهداف دشمن است. این رویکرد بر مزایای انقلاب اطلاعاتی به منظور تضمین برتری اطلاعاتی از طریق جمع‌آوری اطلاعات به صورت شبکه‌ای تأکید دارد. جنگ شبکه‌محور، مبتنی بر «شوک و هیبت» است و از طریق ضربات سریع دقیق، به‌دنبال فروپاشی سریع نیروهای دشمن است.

بنابراین ویژگی‌های کلیدی «جنگ شبکه‌محور» عبارت است از:

* برتری اطلاعاتی: جمع‌آوری، پردازش و انتشار اطلاعات مؤثرتر از دشمن

* شبکه‌سازی: اتصال نیروهای پراکنده از طریق شبکه‌ها به‌منظور اشتراک‌گذاری اطلاعات و هماهنگی عملیات

* سرعت: سرعت بالا در تصمیم‌گیری از طریق اطلاعات و اجرای سریع عملیات و ایجاد شوک

* تحول در عملیات نظامی: تغییر ساختارهای فرماندهی سنتی و سلسله مراتبی به رویکردی شبکه‌ای‌تر و غیرمتمرکزتر 

البته این دکترین نظامی، ویژگی‌های دیگری نیز دارد که موضوع این یادداشت نیست. موضوع اصلی این یادداشت به نقش فناوری در جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل اشاره دارد. ویژگی‌های کلیدی «جنگ شبکه‌محور» با نحوه عملیات اسرائیل در خاک ایران شباهت‌های زیادی دارد. عملیات آن‌ها سریع و غافل‌گیرکننده بود، رویکردی شبکه‌ای داشت و متکی بر برتری اطلاعاتی بود. بنابراین مهم‌ترین وجه فناورانه این جنگ در جایی است که منجر به برتری اطلاعاتی شد.

احتمالاً ترکیبی از عوامل مختلف اعم از دسترسی به داده‌های گوشی‌های هوشمند، هک و نفوذ در سیستم‌های اطلاعاتی، به‌کارگیری نفوذی و جاسوس و... در کنار یکدیگر منجر شده تا رژیم اسرائیل برتری اطلاعاتی برای تجاوز به خاک کشور پیدا کند. این نقطه، مهمترین کارکرد فناوری در این جنگ است؛ یعنی جایی که از طریق دسترسی به داده‌های گوشی‌های هوشمند و همچنین هک و نفوذ، توانسته است تا نوعی برتری اطلاعاتی پیدا کند.

بنابراین می‌توان گفت که هوش مصنوعی در این جنگ، آنچنان تأثیر ویژه نداشته است. شاید برای تحلیل سریع داده‌ها و شناسایی الگوها، و یا آنالیز برخی تصاویر به صورت لحظه‌ای از هوش مصنوعی استفاده شده باشد، اما بعید به‌نظر می‌رسد که این جنگ، جنگی متکی بر هوش مصنوعی باشد. تعبیر «جنگ شبکه‌محور» برای جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، تعبیر دقیق‌تری است تا جنگ بر پایه هوش مصنوعی.

اکنون واضح است که فناوری اطلاعات یکی از رکن‌های اصلی در جنگ‌های جدید است. راه دفاع از ایران در برابر تجاوز به کشور نیز استفاده درست و هوشمندانه از ابزارهای فناوری اطلاعات است. استفاده هوشمندانه از این فناوری‌های اطلاعاتی باید به‌نحوی باشد که همه ابعاد قدرت، اعم از قدرت سخت و قدرت نرم کشور را تقویت کند؛ در غیر این صورت امکان موفقیت در جنگ‌های شبکه‌محور پایین می‌آید. این شرایط بیش از پیش نشان می‌دهد که کشور تا چه اندازه نیازمند نخبگانی است که ابزارهای فناورانه‌ای را توسعه دهند که مانع از برتری اطلاعاتی دشمن شود

. این موضوع یادداشتی نگارنده در تاریخ 7 دی‌ماه 1402 با عنوان «امنیت ملی در خطر است: مهاجرت، عقب‌ماندگی فناورانه و خطر تکرار تجربه تلخ جنگ چالدران» است. اکنون بیش از پیش خطرات عقب‌ماندگی فناورانه پیش روی همه ماست.

در آن یادداشت نوشته بودم: «شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که منجر به خروج نیروهای متخصص از ایران شده، یک تهدید ملی برای ایران است و می‌تواند امنیت ملی ایران را به مخاطره بیندازد. اگر تا پیش از این نیروهای سیاسی و فعالان مدنی نگران این وضعیت بودند، اکنون کسانی که دغدغه امنیت دارند نیز باید نگران تداوم این وضع باشند و برای تغییر آن بکوشند. آن‌ها نیز برای حفظ امنیت ایران و مرزهای آن، باید خواهان آزادی بیشتر، ثبات اقتصادی بیشتر، اینترنت در دسترس و ارتباط بهتر با جهان باشند تا فرایند مهاجرت کُند شود».

نحوه مقابله با برتری اطلاعاتی رژیم اسرائیل از طریق فناوری، به‌نحوی که قدرت نرم کشور را هم تقویت کند، پیچیده است و نیازمند آن است که از راه‌حل‌های ساده و خطی عبور شود. این موضوعی چندبعدی است؛ نه‌فقط نظامی و امنیتی، که اجتماعی و رسانه‌ای نیز هست. بنابراین رسیدن به یک راه‌حل بهینه، نیازمند همکاری مجموعه‌ای از دستگاه‌هاست تا به یک راه‌حل جامع برسند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار