شام آخر در بهارستان/درباره عکسی از جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
تصویری که در نسخه ایرانی شام آخر میبینید تقریباً سالهاست که هر هفته یکی دو بار تکرار میشود. در این قاب و هزار قاب دیگر نه کسی به دیگری اشاره میکند، نه کسی فکر میکند، نه حتی کسی میخواهد از حق خود یا دیگری دفاعی کند.

اگر داوینچی زنده بود و میخواست نسخه ایرانی «شام آخر» را نقاشی کند، هیچ بعید نبود هر صبح بوم به دست سری به میدان بهارستان بزند. از آنجایی که حضرتش کیا و بیایی داشت میتوانست در طبقه دوم صحن یک جایگاه اختصاصی بگیرد و در هیاهوی مجلسنشینان دست به قلم شود.
تصویری که دیروز در حاشیه صحن علنی توسط عکاس ایرنا ثبت شده است ترکیببندی آشنایی دارد. میز بلند، مردانی با چهرههای متعجب و خشمگین و بلاتشبیه مسیحی که در مرکز تصویر نشسته و عملاً از حواریونش دست شسته و... ته چهره قالیباف ردی از لبخند دارد اما اگر خوب بنگرید لبخندش از جنس آرامش نیست، بلکه لبخند مردی است که فهمیده گوش هیچکدام از اطرافیانش به حرفش بدهکار نیست.
در نسخه اصلی، مسیح در مرکز تصویر نشسته و به حرف اطرافیان گوش میکند. هر کدام از حواریون نسبت به خبر خیانت، واکنش نشان میدهند. یکی شک کرده، یکی فریاد میزند، دیگری چاقویش توی دستش باز است و...
در نسخه ما اما، نهتنها کسی گوش نمیکند که احتمالاً خیانت هم آنقدر موضوعیت ندارد، نه اینکه از اساس وجود نداشته باشد اما موضوع این است که در این همهمهای که دوستان ساختهاند بعید است کسی توان فکر کردن به کار دیگری داشته باشد.
تصویری که در نسخه ایرانی شام آخر میبینید تقریباً سالهاست که هر هفته یکی دو بار تکرار میشود. در این قاب و هزار قاب دیگر نه کسی به دیگری اشاره میکند، نه کسی فکر میکند، نه حتی کسی میخواهد از حق خود یا دیگری دفاعی کند.
انگار کن در خانه قانون، قانون نانوشتهای در جریان است که باید صبح به صبح ۲۹۰ نفر حالا چهار نفر کمتر یا بیشتر دور هم جمع شوند و شلوغش کنند.
عکس: محمدمهدی پورعرب، ایرنا