قدرت روایتهای اقتصادی و شکست دولتها
منصور بیطرف روزنامهنگار دیروز مصاحبهای از فرزین، رئیس کل بانک مرکزی ایران منتشر شد که حاوی مطالب مهمی بود. گذشته از برخی مواردی که به آن، نقد وارد است اما

منصور بیطرف
روزنامهنگار
دیروز مصاحبهای از فرزین، رئیس کل بانک مرکزی ایران منتشر شد که حاوی مطالب مهمی بود. گذشته از برخی مواردی که به آن، نقد وارد است اما از نظر من ایشان یک مورد جالب را در مصاحبه خود مطرح کرد و آن معرفی کتابی بود از رابرت شیلر، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 2013. کتابی که فرزین آن را معرفی کرد در واقع آخرین کتابی است که این اقتصاددان 77 ساله نوشته و عنوان آن «اقتصاد روایی: چگونه داستانها وایرال میشوند و رویدادهای بزرگ اقتصادی را میسازند» است. این کتاب در سال 2019 از سوی دانشگاه پرینستون منتشر شد.
انتشار این کتاب در همان زمان توانست توفانی را در میان نهادهای بزرگ اقتصادی و نیز اقتصاددانان ایجاد کند؛ بهطوریکه صندوق بینالمللی پول، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، روزنامه فایننشالتایمز، اکونومیست و غیره در معرفی یا بررسی آن مقالات و گزارشهایی نوشتند.
برای مثال صندوق بینالمللی پول درباره معرفی این کتاب نوشت که عبارت «فکتها به احساساتتان توجهی نمیکنند»، یک عبارت فراگیر در رسانههای اجتماعی است که غالباً از نگاه ما بهطور طنز توسط آنهایی که در ابتداییترین درک از تاریخ هستند مورداستفاده قرار میگیرند. اما مأموریت رابرت شیلر در این کتاب این است که ما را از موضع متقابل قانع کند- اینکه فکتهای اقتصادی فیالواقع توسط احساسات ما هدایت میشوند. این احساسات بهنوبه خود توسط آنچه او آنها را روایتهای اقتصادی مینامد شرح داده شده است - داستانهای مسری که بهطور بالقوه این توانایی را دارند که تصمیمات افرادی را که تصمیمات اقتصادی بگیرند، تغییر دهند.
ما در خود ایران هم شاهد این موضوع هستیم. مثلاً بهیکباره شایعهای درباره کمبود یا بالا رفتن قیمت یک کالا پخش میشود و تمامی دستگاههای اجرایی و دولت را به دردسر میاندازد و بهرغم همه تلاششان میبینیم که این روایت یا همان شایعه است که در بازار برنده میشود. این همان نکته ظریفی است که فرزین در مصاحبهاش درباره قیمت ارز بیان میکند که چگونه دولتها در برابر روایتهای ارزی شکست خوردند یا میخورند. این همان بحثی است که رابرت شیلر در کتاب خود میکند که چطور قدرت روایتها نسبت به علم اقتصاد، هم عمیقتر هست و هم گستردهتر و بهراحتی از سوی مردم موردقبول قرار میگیرد.
شیلر در دانشگاه ییل درباره کتاب خود گفت، «اقتصاد روایی اقتصادی است که بر اساس داستانهایی که بهترتیب وقوع در اقتصاد رخ میدهد ساخته میشود». به عبارت دیگر میتوانیم اینطور برداشت کنیم که در ذهن مردم یک سابقه ذهنی وجود دارد که این روایت روی آن مینشیند. به همین خاطر است که شیلر معتقد است «سرعت پخش یک روایت به حضور روایتهای دیگر بستگی دارد. مثلا درباره ترامپ و توییتهایش این چیزی بود و هست که همه مردم میخواهند درباره آن حرف بزنند.»
شیلر در شروع کتاب خود که درباره داستان بیتکوین است مینویسد، «یک اقتصاد روایی، روایت داستان مسری است که این قدرت را دارد تا تصمیم اقتصادی افراد را تغییر دهد، مثل تصمیم گرفتن درباره استخدام یک کارگر تا منتظر ماندن برای یکزمان بهتر، چسبیدن در تجارت به یک نفر تا محتاط بودن نسبت به یک نفر دیگر، یا راه انداختن یک تجارت یا سرمایهگذاری کردن در یک دارایی ریسکپذیر. روایتهای اقتصادی معمولا نسبت به روایتهای دیگر چرخش غالبی ندارد و برای مشخص کردن آنها ما باید به میزان قدرت آنها در تغییر رفتارهای اقتصادی توجه کنیم.»
فرزین بدون شک این کتاب را خوانده اما آیا به فصل چهارم این کتاب توجه کافی کرده است؟ فصلی که درباره وایرال یا بنا بر ترجمهای که از این کتاب در ایران منتشرشده، ویروسی شدن روایتها، سخن گفته است.