| کد مطلب: ۵۱۲۰۸

اشتباه استراتژیک اروپا؟

اسنپ‌بک اولین و آخرین اشتباه اروپا در قبال ایران نبوده و نخواهد بود اما مهمترین آنها می‌باشد زیرا دولت و مردم کشورمان را نسبت به آینده همکاری‌ها ناامید کرد.

اشتباه استراتژیک اروپا؟

اسنپ‌بک اولین و آخرین اشتباه اروپا در قبال ایران نبوده و نخواهد بود اما مهمترین آنها می‌باشد زیرا دولت و مردم کشورمان  را نسبت به آینده همکاری‌ها ناامید کرد.

تاریخ روابط ایران و اروپا پر است از نشیب و فرازهایی که در مراحل مختلف به‌وجود آمد و مردم ایران با سربلندی از آن عبور کردند. به صورت کلان می‌توان ادوار تاریخی روابط ایران و اروپا را به ۵ دوره تقسیم کرد:

۱- شروع روابط با همکاری و اتحاد علیه عثمانی (دوران صفویه) ۲- نفوذ و رقابت‌های استعماری اروپائیان در ایران (دوران قاجار) ۳- وابستگی به غرب و نوسازی ایران (دوران پهلوی اول و دوم) ۴- تنش و مقابله‌جویی (پس از انقلاب اسلامی) ۵- مذاکره و فشار(پرونده هسته‌ای)

در همه این دوران‌ها دیدگاه مردم ایران نسبت به اروپا،  نگاهی پر از بیم و امید بوده است.  از زمانی که دانشجویان ایرانی به فرنگ سفر می‌کردند و با دستان پر از داستان‌ها به کشور باز می‌گشتند، اروپا همیشه برای ما نماد آبادانی و پیشرفت بوده و برای سال‌های متمادی، جهان را از دریچه آن می‌نگریستیم و همین شد که عده‌ای لباس تقلید را پوشیدند و سر تا پا فرنگی شدند.

بعد از انقلاب اسلامی، اروپا جایگاه خودش را به عنوان یک دوست از دست داد لیکن با شروع مذاکرات برجام به‌عنوان بزرگترین پروژه مشترک ایران و اروپا، امید به بازگشت همکاری‌ها برای حل مشکلات فیمابین افزایش یافت. تجربه 10 ساله برجام، به سرعت امیدها را تبدیل به یأس کرد و مکانیسم ماشه آخرین تیری بود که می‌توانست قلب آن را هدف بگیرد.

از زمانی‌که اولین استعمارگران پرتغالی پای‌شان به خلیج‌فارس باز شد تا به امروز، اروپایی‌ها اشتباهات زیادی در کشورمان مرتکب شدند که منشأ برخی از آن‌ها را می‌توان به دلائل زیر دانست:

1-عدم شناخت و درک عمیق از فرهنگ و خصوصیت ایرانیان: به‌رغم آنکه بزرگترین شرق‌شناسان و ایران‌شناسان، اروپایی بوده‌اند لیکن برخی ویژگی‌ها موجب گردید که آنها هرگز نتوانند به عمق فرهنگ و درک ما ایرانیان از مسائل پیرامونمان پی ببرند. تفاوت رفتاری مردم ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، دوران جنگ تحمیلی و پس از آن، فرنگی‌ها را دچار نوعی سردرگمی کرده است.

2-خصلت استعمارگری و خودبزرگ‌بینی اروپائیان: روحیه جهانگیری و استعماری اروپائیان موجب گردیده که برخی واقعیت‌ها را در مورد کشورهای هدف درک نکنند. برای انگلیسی‌ها ایران همسایه هند بوده و نبایستی می‌گذاشتند پیشرفت کند، برای شرق‌شناسان، ایران سرزمین گل و بلبل بوده و امکان انقلاب و خشونت در آن وجود نداشته است و...

3-پیروی از آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد 1332: با توجه به تغییر نظام بین‌الملل پس از جنگ جهانی دوم و قدرت گرفتن استعمارگر جوان، اروپا برنامه‌های خود را در ایران با آمریکا هماهنگ می‌نمود و همین موجب شد پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، اروپا وارد روابط خصمانه با ایران گردد که با افشای پرونده هسته‌ای ایران، این رفتار غیردوستانه اوج گرفت.

4-ناتوانی و عدم صداقت اروپایی‌ها در انجام تعهدات‌شان: اروپائیان همانگونه که در حال از دست دادن موقعیت خود به‌عنوان استعمارگران پیر در جهان بوده‌اند، در پروژه‌های مشترک با ایران نیز، دیگر آن توان و عملگرایی سابق را نداشته و سعی در پرده‌پوشی از آن نمودند. نمونه بارز آن بعد از خروج آمریکا از برجام بود که با طرح‌هایی همچون اینستکس به وقت‌کشی پرداختند.

شایان ذکر است اقدامات نسنجیده و سخنان نادرست برخی افراد تندرو در بین دولتیان و مردم ایران به این اشتباهات اروپائیان دامن زد و کارهایی همچون اشغال سفارت انگلیس بر هیزم این اختلافات افزود و دیوار بی‌اعتمادی بین ایران و اروپا را بلندتر نمود. با این وجود اروپائیان به خوبی می‌دانستند که بازگشت تحریم‌ها بیش از آن‌که دولت ایران را مورد هدف قرار دهد، مردم ما را تحت آزار و اذیت و تنگدستی قرار خواهد داد و حتی به ایرانیان خارج از کشور که به نوعی میهمانان آنان بودند، آسیب وارد می‌کند. این برداشت از مکانیسم ماشه موجب گردید تا ذهنیت مردم ایران نسبت به اروپا تیره‌تر شود و به یقین می‌توان گفت این اشتباه راهبردی اروپا علیه ایران بوده و هست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار